حسن هانیزاده- کارشناس مسائل بینالملل
در چند روز اخیر برخی رسانهها اخباری در مورد سفر «علی الکجلانی» و «حسین العزی» دو تن از اعضای ارشد جنبش مقاومت انصارالله یمن به ریاض و ارائه طرح صلحی به عربستان و موافقت سعودی برای بررسی آن را مخابره کردند.
بر اساس گزارشها بارزترین موادی که در ابتکار حوثیها آمده، عقبنشینی از مرزهای سعودی به عمق یمن در مسافتی حدود ۳۰ تا ۴۰ کیلومتر و دادن ضمانتهایی با نظارت بینالمللی برای عدم تعرض به این کشور است. در مقابل، عربستان باید جنگ علیه یمن و حمایت از شبهنظامیان وابسته به دولت منصور هادی را پایان دهد و متعهد شود هزینه بازسازی زیرساختهای تخریب شده بر اثر جنگ را پرداخت میکند. در حالی که تحولات میدانی در چند هفته اخیر از فروکش کردن نسبی نبرد میان مزدوران سعودی و نیروهای مشترک یمنی در جبهههای مختلف حکایت دارد اکنون این پرسش مطرح میشود که موضوع پایان یافتن جنگ و برقراری صلح در یمن در مقطع کنونی تا چه حد جدی است؟
ریاض تا پیش از حمله تلافیجویانه یمن به تأسیسات نفتی وابسته به شرکت آرامکو (بزرگترین شرکت نفتی جهان) و همچنین عملیات بزرگ موسوم به «نصر من الله» در عمق خاک عربستان که منجر به انهدام سه تیپ کامل سعودی و اسارات بیش از ۲هزار متجاوز شد هر گونه پیشنهاد مذاکره و پایان دادن به جنگ را رد میکرد اما این حملات و ناتوانی سامانههای پدافندی آمریکایی ریاض برای حمایت از تأسیسات حیاتی این رژیم، دولت سعودی را واداشت که گزینههای پایان تجاوز به یمن را بررسی کند. در همین راستا در چند هفته اخیر سیگنالهایی از سوی ریاض به نیروهای یمنی در موضوع پذیرش صلح ارسال شده است. پیرو همین مسئله پس از اعلام آتشبس یکطرفه از سوی انصارالله (۳۰ شهریور) ریاض از دامنه حملات هوایی خود کاسته و به نوعی چراغ سبز خود را به ابتکار انصارالله نشان داد.
البته این گامهای سعودی نباید ما را ذوق زده کرده و در تحلیل و نتیجهگیری به اشتباه اندازد. ریاض پیش از این پرونده سیاهی در عمل به تعهدات و پایبندی به آتشبس در یمن از خود نشان داده است. این رژیم پس از مذاکرات صلح استکهلم سوئد که با نظارت سازمان ملل و بر سر آتشبس در بندر مهم الحدیده به انجام رسید و موافقت با این ابتکار اما در عمل هیچ پایبندی به توافق نداشته و همچنان به حملات خود ادامه داده بود. اکنون اما کمی با گذشته تفاوت دارد؛ چراکه ریاض هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی زیر فشار بوده و در مضیقه قرار دارد. به لحاظ اقتصادی باتلاق یمن تاکنون ۳۰۰ میلیارد دلار به سعودی خسارت زده و تداوم این روند در کنار کسری بودجه عربستان میتواند کمر آلسعود را بشکند. در بحث سیاسی نیز پرونده وحشتناک یمن، قتل فاجعهبار جمال خاشقچی منتقد دربار سعودی و همچنین اوضاع نامناسب حقوق بشری، عربستان را به سیبل انتقادات دولتها و نهادهای بینالمللی تبدیل کرده و این رژیم را برای خروج از جنگ یمن تحت فشار گذاشته است.
اما از آنجا که سلام گرگ بیطمع نیست باید توجه داشت ریاض هفته گذشته توافقی با شبهنظامیان مورد حمایت امارات در جنوب یمن به امضا رساند. این توطئه با هدف تقسیم دوباره یمن به دو قسمت شمالی و جنوبی و توسعه نفوذ ریاض در مناطق شمالی و شرقی این کشور صورت گرفت. به همین دلیل با وجود تحت فشار بودن سعودی برای پذیرش صلح، این کشور هنوز از توطئههای خود علیه ملت یمن دست نکشیده است. به نظر میرسد انصارالله در صورت برگزاری هرگونه گفتوگوی صلحی با طرف متجاوز باید این تجربه گذشته ریاض را مد نظر داشته و در مذاکرات لحاظ کند. بنابراین در شرایط کنونی اگرچه ریاض بیش از هر زمانی برای خروج از گرداب یمن به صرافت افتاده و در تقلا است اما تداوم اقدامات خصمانه این رژیم میتواند هرگونه طرحی را ناکام گذاشته و با شکست مواجه سازد مگر آنکه ریاض در نیت اعمالش بازنگری جدی صورت دهد.
نظر شما