تحولات لبنان و فلسطین

آن‌هایی که هنگام صحبت کردن از ماجرای سوزاندن قرارداد دارسی توسط رضاخان، باد به غبغب می‌اندازند و از تخم دو زرده‌ای می‌گویند که پادشاه ایران در زمینه غرور ملی برایمان گذاشته، احتمالاً دنباله ماجرا را در کتاب‌های تاریخی خوب نخوانده‌اند و از متمم قرارداد دارسی که بعدها تصویب می‌شود خبر ندارند.

قدس آنلاین: آن‌هایی که هنگام صحبت کردن از ماجرای سوزاندن قرارداد دارسی توسط رضاخان، باد به غبغب می‌اندازند و از تخم دو زرده‌ای می‌گویند که پادشاه ایران در زمینه غرور ملی برایمان گذاشته، احتمالاً دنباله ماجرا را در کتاب‌های تاریخی خوب نخوانده‌اند و از متمم قرارداد دارسی که بعدها تصویب می‌شود خبر ندارند. قراردادی که بر اساس گفته کارشناس‌های این حوزه، نه تنها چیزی از قرارداد اصلی کم نداشت، بلکه در برخی مواقع حتی قراردادی که مظفرالدین شاه در سال ۱۲۸۰ با انگلیسی‌ها بسته بود را هم توی جیبش می‌گذاشت!

۲۰ هزار لیره ناقابل

دقیقاً ۷خرداد ۱۲۸۰ بود که برای نخستین بار امتیاز استخراج، بهره‌برداری و لوله‌کشی نفت و قیر در سراسر ایران به غیر از استان‌های آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان به مدت ۶۰ سال به «ویلیام نکس دارسی» انگلیسی واگذار شد. البته مظفرالدین شاه در آن سال، به‌خاطر نفوذ دشمن دیرینه‌ انگلیس یعنی روسیه تزاری در مناطق شمالی کشورمان، جرئت نکرد امتیاز نفت استان‌های شمالی را به انگلیس واگذار کند، وگرنه امکان نداشت پادشاه ایران قید چند هزار لیره‌ای که انگلیس برای گرفتن امتیاز نفت استان شمالی پیشنهاد کرده بود را بزند.

دارسی در مقابل دریافت امتیاز نفت جنوب ایران متعهد شد سالیانه مبلغ ۲۰ هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و ۱۶ درصد از منافع خالص خودش را به دولت ایران بپردازد.

تلگراف رمزی

 کارمندان شرکت نفت دارسی حدود هفت سال در مناطق مختلف جنوب حفاری کردند اما وقتی برای آخرین بار گزارش کارشان را به لندن ارسال کردند، شرکت دارسی در تلگرافی به آن‌ها گفت، مسئولان شرکت به این نتیجه رسیده‌اند که در ایران نفتی وجود ندارد و کارمندان باید در اسرع وقت بساطشان را جمع کنند و راهی انگلستان شوند. مسئول حفاری در مسجد سلیمان اما تلگراف را نادیده گرفت و به کارمندان زیردستش دستور داد تا شب به حفاری ادامه دهند. حوالی بعد از ظهر بود که نفت از زیر یکی از دستگاه‌های حفاری فوران کرد و خبر کشف نفت در ایران، در قالب یک تلگراف رمزی، به لندن ارسال شد. بعدها نویسنده انگلیسی کتاب «Oil Persian» درباره آن روز نوشت: «... روز ۲۶ ماه مه سال ۱۹۰۸ [۵ خرداد سال ۱۲۸۷] که عملیات چاه‌کنی به عمق ۱۱۸۰ پا رسیده بود، نفت فوران کرد و متجاوز از ۵۰ پا از دستگاه حفاری بالا زد. به این ترتیب صنعتی آغاز شد که در دو جنگ، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد کرد که از مجموع مزاحمت‌های سیاسی دولت‌های بزرگ بیشتر بود».

یک بام و دو هوای مجلس

هرچند قرارداد دارسی پیش از انقلاب مشروطه منعقد شده بود اما در سال‌های پس از انقلاب هم، مجلس اول باوجود آنکه مخالفتش را با آن اعلام کرده بود، هیچ‌وقت رأی به لغو یا تأیید آن نداد. این یک بام و دو هوای مجلس اول هم اصلی‌ترین دلیل نگرانی‌های دارسی بود که اصرار می‌کرد مجلس قراردادش با پادشاه را تصویب کند. اصرار دارسی از این بابت بود که این قرارداد ماهیت پیمان رسمی نداشت و در واقع امتیازی محسوب می‌شد که پادشاه در ازای دریافت وام، به یک شخص انگلیسی واگذار کرده بود. دارسی اما هیچ وقت موفق نشد مجلس را راضی کند که قراردادش با پادشاه ایران را رسمی کنند.

به هر قیمتی

آن‌طور که کارشناس‌های انگلیسی می‌گویند، دستیابی به نفت ایران برای انگلیسی‌ها یک جهش بزرگ در نظام اقتصادی کشورشان به‌حساب می‌آمد. «پرونال لندن» مورخ معروف انگلیسی معتقد بود نفت ایران مانند خون در رگ اقتصاد بریتانیا تزریق شد! این مورخ در یکی از کتاب‌هایش دراین‌باره نوشته است: «مایع سیاهی که راه خود را در فاصله ۱۴۵ مایلی جزیره آبادان در ظلمت معادن پیدا می‌کند، یک روز ثابت خواهد کرد که خون لازم برای وجود ما خواهد بود».

حتی خود چرچیل هم در مجلس عوام انگلیس در زمینه اهمیت نفت ایران برای انگلستان گفته بود: «از مدتی پیش دولت انگلستان برای کسب منابع نفتی ایران از لحاظ حفظ اداره هندوستان و عظمت امپراتوری بریتانیا فعالیت‌های سیاسی نموده و به‌خصوص مواظب بوده کمپانی‌های خارجی سهام شرکت نفت را خریداری نکنند. ما باید مالکیت نفت یا حداقل کنترل مواد نفتی را که برای حیات انگلستان لازم است، به هر قیمتی که شده بدست آوریم».

بذل و بخشش‌های رضاخانی

در سال ۱۳۱۰، زمانی که دارسی فقط سه چهارم از سهم ناچیز ایران را پرداخت کرد، رضاشاه قرارداد دارسی را در آتش بخاری انداخت تا طرف انگلیسی‌اش را تنبیه کند. رضاشاه در آن روزها آن‌قدر از قرارداد دارسی انتقاد می‌کرد که دو سال بعد، زمانی که یکی از مهم‌ترین قراردادهای استعماری تاریخ کشورمان میان او و کمپانی‌های نفتی انگلیس به امضا رسید، هیچ‌کس باورش نمی‌شد مقدمات این قرارداد را خودِ رضاشاه فراهم کرده است!

بر اساس قراردادی که «متمم قرارداد ویلیام دارسی» لقب گرفته بود، انگلستان اجازه داشت تا سال ۱۳۷۲، از منابع نفتی ایران بهره‌برداری کند. قرارداد ۱۳۱۲ با فشارهای رضاشاه حتی در دوره نهم مجلس شورای ملی هم به تصویب رسید تا نگرانی همیشگی دارسی برطرف شود. پس از تصویب این قرارداد رضاخان دستور داد دیگر نه از نفت و نه از قرارداد هیچ‌ بحثی در محافل دولتی و غیردولتی به میان نیاید، در مطبوعات منعکس نشود و در دوره‌های بعدی مجلس هم مورد بحث نمایندگان قرار نگیرد! بر اساس این قرارداد عجیب و غریب، انگلیسی‌ها برای هر تن نفت، فقط چهار شیلینگ به ایران پرداخت می‌کردند و مبلغی هم از منافع خالص صاحبان سهام به ایران می‌دادند. کمپانی انگلیسی مالیات پرداخت نمی‌کرد و دفترهای حسابرسی‌اش را هم هیچ وقت در اختیار ایرانی‌ها قرار نمی‌داد. در کنار این‌ها، بزرگ‌ترین تفاوت قرارداد ۱۳۱۲ با دارسی در این بود که در قرارداد «دارسی» همه اموال و امکانات شرکتی به دولت ایران تعلق داشت، ولی در قرارداد ۱۳۱۲ همه این دارایی‌ها متعلق به انگلیسی‌ها بود. کارشناس‌های تاریخی می‌گویند امتیازهای بیش از اندازه‌ای که رضاخان به کمپانی‌های انگلیسی واگذار کرد، بعدها زمینه‌ساز اصلی جنبش ملی شدن صنعت نفت در کشورمان شد و احتمالاً اگر دست و دلبازی‌های رضاخان در مقابل بیگانگان نبود، نفت هم به این زودی‌ها ملی نمی‌شد!

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.