فرزانه غلامی/
هیجانهای ناشی از افزایش قیمت بنزین و بار تورمی این اتفاق، بازار ارز را در کانال رشد به پیش میبرد و این در حالی است که فعالان حرفهای بازار، شرایط را برای خرید مناسب نمیدانند.
90 روز پیش از سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین را باید دوران آرامش بازار ارز دانست. در آن ایام دلار در فضایی نسبتاً آرام، در کانال 11 هزار تومان و در محدوده 11هزار و 450 تا 11هزار و500 تومان روزگار میگذراند.
اعلام خبر افزایش قیمت بنزین در ثانیههای ابتدایی روز جمعه 24 آبان کافی بود که بازار از روز شنبه وضعیت صعودی را از سر بگیرد. در لحظه تنظیم این گزارش در حال حاضر دلار در بازار آزاد 13 هزار و 970 ، درهم امارات 3 هزار و 878 و پوند انگلیس 18 هزار و 639 تومان قیمتگذاری شده و این در حالی است که صرافیهای بانکی نیز همسو با بازار آزاد، قیمت دلار را با 150 تومان افزایش نسبت به روز دوشنبه به 13 هزار و 700 و یورو را به 15 هزار تومان افزایش دادهاند.
تأثیر تورمی بنزین 8 تا 25 درصد
در خصوص چرایی رشد رکوردشکنانه نرخ ارز (در مقایسه با 90 روز گذشته) کارشناسان دلایل متعددی را مطرح میکنند، اما از میان تمام این دلایل، تأثیر تورمی افزایش قیمت بنزین بیش از سایر آنها بر سر زبانهاست؛ تأثیری که برخی مطالعات آن را 8 تا 10 درصد و برخی 10 تا 25 درصد تخمین میزنند.
از نگاه تحلیلگران، نزدیک شدن به پایان سال میلادی و موعد تسویه حساب با طرفهای خارجی، فرا رسیدن تقاضای ارزی برای واریز شهریههای دانشگاهی برای ترم جدید، در پیش بودن مسافرتهای نوروزی، پیوستن کشورهای جدید به اینستکس، اعلام عمومی میزان درآمدهای ارزی کشور در بودجه سال آینده، جبران کسری بودجه در ماههای پایانی سال و ناآرامیهای عراق دلایلی هستند که میتوانند تأثیر کوتاه مدتی بر بازار ارز و تقاضای وارد آمده به این بازار داشته باشند.
برخی صاحبنظران بر این عقیدهاند که به جز افزایش قیمت بنزین، هیچ دلیل اقتصادی دیگری برای صعود چشمگیر نرخها در بازار ارز وجود ندارد؛ دلیلی که البته رئیس کل بانک مرکزی هم آن را تأیید کرده و دلالان کارکشته بازار هم بر آن صحه میگذارند. بر همین اساس ضرورت پرهیز از رفتار هیجانی از سوی متقاضیان و پرریسک بودن این ورود به دلیل ریزش ناگهانی قیمتها در آینده نزدیک بارها مورد تأکید واقع شده است.
افزایش قیمت ارز؛ اتفاقی نه لزوماً پایدار
یک اقتصاددان در این خصوص مینویسد: اجرای طرح بنزینی و پیامدهای آن جدا از درست و غلط اصل طرح، اثرات فوری روی انتظارات داخلی و مهمتر از آن خارجی داشته است. در داخل پس از یک دوره پیوسته کاهش شدید تورم نقطه به نقطه (به عنوان نزدیکترین سنجهای که به تورم انتظاری در اختیار داریم) شاهد افزایش جدی در انتظارات تورمی پس از مسئله بنزین بودیم. همچنین کیفیت اجرای طرح اساساً انتظارات عمومی نسبت به اقتصاد را پس از ثبات نسبی و طولانی از بهار امسال دستخوش تغییرات کرد. بخش مهمتر مسئله اما به تغییر روند انتظارات خارجی نسبت به ایران و تنگتر شدن بعضی کانالها با تصور ضعیف شدن ایران برمیگردد که جنس متفاوتی از واکنش بانک مرکزی را طلب میکند.
مجید شاکری معتقد است این حقایق حکم نمیکند که روند افزایشی نرخ لزوماً پایدار باشد؛ چرا که دو نیروی مهم رو به پایین در این میانه قابل توجه است: نخست روند فصل و خروج از مشکلات تقویمی با گذر زمان (به خصوص که سازوکار تسویه یوان برای سال چینی در سال جاری حتی نسبت به سال قبل هم قویتر به نظر میآید) و دوم و مهمتر نتایج سفر رئیس کل بانک مرکزی به عمان که به مراتب از پیشبینیهای قبل از سفر مفیدتر و عملگرایانهتر بوده است و پاسخ مستقیمی به مشکل تنگتر شدن کانالهای خارجی است. به نحوی که حتی احتمال گشایش یکباره کانالهای غیر مترقبه مالی (شبیه به زمستان 95 اما با منشأ متفاوت) در عمان هم ابداً کم نیست.
وی ادامه میدهد: از زاویه رویکرد پولی به نرخ ارز هم یک ترمز جدی برای افزایش بلندمدت نرخ وجود دارد. باوجود افزایش رشد پایه پولی عملاً مسیر رشد نقدینگی چندان با رشد پایه پولی همنوا نیست. این موضوع خودش را از کانال کاهش شدید نسبت وام به سپرده در بانکها باوجود تقریباً دو برابر شدن نسبت دخایر مازاد به سپرده و کاهش شدید نرخ بین بانکی نشان میدهد. اگر چه این خبر از لحاظ نیاز به تأمین مالی خبر مثبتی نیست ولی به لحاظ ارزی اثر جدی در به تأخیر انداختن تبعات تغییر ترکیب پایه پولی دارد.
مردم در مارپیچ ارز و تورم
ناموجه و غیر اقتصادی بودن افزایش نرخ ارز در این روزها در حالی است که برخی از صاحبنظران افزایش 15 درصدی نرخ دلار در نتیجه افزایش سه برابری قیمت بنزین را شروعی برای تلاطم و بیثباتی اقتصاد کلان کشور و دور تازه گرانی کالاها و خدمات و دریافت مالیات تورمی از عموم شهروندان میدانند.
به باور احسان سلطانی مردم از 30 سال پیش تاکنون در مارپیچ افزایش نرخ ارز- افزایش نرخ تورم گرفتار آمدهاند، آن هم در اقتصادی که هیچ چیز آن درست کار نمیکند، در دستان اقلیتی خاص اداره میشود، دستمزدها به شدت سرکوب میشود، بخش خصوصی واقعی جایگاهی در آن ندارد و میدان بازی به شدت ناعادلانه شکل گرفته است.
نظر شما