فرض کنید چهارشنبه، ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸، مثلاً ساعت ۲۰ و ۴۵ دقیقه... صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام میکند: در پی سقوط یک فروند هواپیمای مسافربری در تهران، تا دقایقی دیگر اطلاعیه مهمی از سوی ستاد کل نیروهای مسلح کشور منتشر خواهد شد... همچنین فرض کنید این خبر تا ساعت ۲۱ و زمان پخش اخبار از شبکه یک سیما، چند بار دیگر در رادیو و تلویزیون خوانده میشود. ساعت ۲۱، مثلاً یک مقام نظامی یا حتی یک مقام غیرنظامی در تلویزیون ظاهر شده و متن اطلاعیهای را به این شرح میخواند: به نام خدا... ضمن عرض تسلیت به ملت شریف ایران، بدینوسیله اعلام میدارد، سانحه غمبار سقوط هواپیمای بوئینگ، متعلق به خطوط هوایی کشور اوکراین که بیشتر سرنشینان آن ایرانی بودهاند، در شرایطی خطیر به وقوع پیوسته و جان تعداد زیادی از هموطنان را گرفته است. با توجه به شرایط حساس کشور و منطقه و همچنین با توجه به اخبار و شایعاتی که در فضای رسانهای و غیررسانهای دست به دست میشود، اعلام میکنیم بررسیهای فنی و تخصصی در رابطه با علت سقوط آغاز شده و نتایج اولیه، بهزودی به اطلاع عموم مردم خواهد رسید...!
قرنطینه
نه اینکه نشسته باشیم و افسوس گذشته و کار نکرده را بخوریم. نه اینکه بنای این نوشته را بر «ای کاش» و حسرت بگذاریم. فقط خواستیم همین اول مطلب بگوییم دستکم نحوه مدیریت اخبار و اطلاعرسانی درباره یک حادثه بزرگ میتوانست جور دیگری باشد. آن هم در بحرانیترین شرایط نظامی و سیاسی که رخدادها پی در پی شکل گرفتهاند و حادثههای ریز و درشت هم دارد از در و دیوار میبارد. اشتباهِ هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری، البته که اشتباه ساده و پیش پا افتادهای نیست و فاجعه به حساب میآید اما اشتباه بزرگتر و فاجعهبارتر، پنهان کردن اشتباه اول از چشم مردم و رسانههاست. احتمال اینکه در رخدادهایی از این قبیل، فضا امنیتی و اطلاعاتی شود، ضربه و شوک سرنگون کردن هواپیمای مسافربری، همه مسئولان مطلع را در خود فرو ببرد و امکان هرگونه اقدام یا اطلاعرسانی فوری را از آنها بگیرد، در همه دنیا و حوادث مشابه هست، اما فقط محدود به همان چند ساعت نخست شکلگیری حادثه و یا درنهایت روز نخست است. پس از آن قطعاً باید کسانی به فکر نحوه اطلاعرسانی به مردم و رسانهها باشند. آرام کردن افکار عمومی، التیام بخشیدن به زخمهای روحی و روانی ناشی از یک اتفاق تلخ و غمبار، بدون شک با بایکوت شدید خبری و قرنطینه کردن کسانی که به نحوی با حادثه و یا اخبارپشت پرده آن در ارتباط هستند امکانپذیر نیست.
وظیفه اخلاقی
البته به جز اینکه مطلب را با یک فرض و ای کاش شروع کنیم، میتوانستیم حداقل برای جبران تحلیل و تفسیرهایی که در این چند روز کردیم و نوشتیم و بر اساس اطلاعات و اخبار و تکذیبهایی که برخی کارشناسان، مسئولان هواپیمایی و... در اختیار رسانهها گذاشتند، حالا قلم برداریم و ضمن یک عذرخواهی پرسوز و گداز، خودمان را تبرئه کنیم و بنویسیم: پس از اشتباه هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری، این حیثیت حرفهای روزنامهنگار جماعت بود که جایی لابهلای اخبار تلخ دیروز، هدف قرار گرفت و سقوط کرد!
در این صورت اما فقط از خودمان و حیثیت سقوط کردهمان خودم حرف میزدیم و دفاع میکردیم، در حالی که معتقدم در این ماجرا آنچه مهم است، حیثیت حرفه روزنامهنگاری نیست که سقوط کرده باشد یا نه؛ مهم اعتماد زخم برداشته مردم است که اگر بخواهیم همین مسیر را در نحوه اطلاعرسانی و شفافیت ادامه بدهیم، به باد خواهد رفت. مردمی که تا چند روز پیش، با حضور میلیونی نشان دادند با وجود همه ناملایماتی که بر آنها رفته، با درک درست از وضعیت و موقعیت سرزمینشان، اهل ایستادن پای سختیها و دشواریها هستند و البته صداقت و شفافیت را هم دوست دارند و مطالبه میکنند. حالا عذرخواهی ما و دیگر رسانههایی که تا دیروز بر اساس آنچه به دستمان میرسید، تیتر و مطلبهایی تولید کردیم که در آنها کوچکترین نشانهای از وقوع یک اشتباه انسانی نبود، آیا میتواند اعتماد و روحیه مخاطبانمان را ترمیم کند؟ چه بشود با عذرخواهی این اعتماد را ترمیم کرد و چه نشود، وظیفه اخلاقیمان اما حکم میکند به سهم خودمان از مخاطبان عذرخواهی کنیم.
اشتباه سوم را نکنیم
از آنجا که پسلرزههــای این ماجرا به این زودی قرار نیست تمام شــود، به نظر میرسد باید یک بار دیگر، دقیقتر به ماجرا و به موقعیتی که در آن ایســتادهایم نــگاه کنیم. یک اشــتباه بــزرگ، تعداد زیــادی از هموطنانمان را از ما گرفته است، اشتباه بزرگتر دوم، اعتماد عمومی را زخمی و آشفته کرده و بر داغ قبلی افزوده اســت؛ آیا قرار است اشتباه سومی هم صورت بگیرد؟ آیا اگر قرار اســت به مردم و مخاطبان آرامش دهیم و به مرور تصویری دقیق از آنچه شد و آنچه باید بشود ارائه بدهیم، راهش این است که مثلاً تلویزیون در اخبار ســاعت ۱۴ امروز، پــس از خواندن اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح، یا اطلاعیه دیگری بگوید:
«مردم از صداقت در بیان علت حادثه خرسند هستند»!؟
مقایسه کنید
با اینکه به نظر میرســید پس از اعلام رسمی هدف قرار گرفتن هواپیما، در یکی دو روز اول، فضا چندان برای تحلیل و موشــکافیها آماده نباشد اما بلافاصله تحلیلهــای مثبت و منفی، حداقل در فضای مجازی آغاز شد.
از پســتها، توییتها و نمودارهایی کــه ضمن ابراز همدردی با مردم، آمار هواپیماهای مسافربری ساقط شده در ســالهای گذشــته را یادآوری میکردند تا آنهایی که با ارائه مثال و نمونه از شــما میخواستند مقایســه کنید که در سالهای قبل و حوادث مشابه، عاملان آن پس از چند ساعت و در اعلامیهای رسمی، واقعیت را به مردم دنیــا گفتهاند؟
یک کاربر اروپایی با نام «اریک تولر» در توییتی گفته بود: ایران نســبت بــه حوادث مشــابه، خیلی زود مســئولیت حادثه را بر عهده گرفت. بســیار ســریعتر از اشتباه آمریکا در پرواز ۶۵۵ ایران و ســریعتر از اشتباه روسیه در انهدام پرواز MH۱۷ مالزی و ســریعتر از اوکراین در انهدام هواپیمای مسافربری در سال ۲۰۰۱!»
جالبتر از اینها اما پســتی بود که با انتشــار نقاشی رستم و سهراب این بیت شعر را هم ضمیمه کرده بود:
از رستم پیروز همین بس که بپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی
نظر شما