قدس آنلاین: خاصیت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی این است که میتوانند یکروزه موضوعی را پررنگ و توجهها را به آن موضوع جلب کنند و خیلیها یک نوشته یا یک خبر را بدون کنکاش در واقعیت ماجرا دست به دست کنند که از قافله بازنشریها عقب نمانند. این پررنگ کردن میتواند گستره وسیعی داشته باشد از رفتار یک سلبریتی تا نام یک کتاب کودک، تا شعر مصطفی رحماندوست. همین چند وقت پیش بود که نام کتاب شاعر خوب کودکان طیبه شامانی «دُم گربهها را بکش» در فضای مجازی دست به دست شد. خیلیها موضع گرفتند که وامصیبتا یک نفر دارد به بچهها حیوان آزاری یاد میدهد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم آن را منتشر کرده و آن را باز نشر کردند. من مطمئنم ۹۰ درصد آنهایی که مطلب را باز نشر کردند آن کتاب را نخواندند و شعر «کوچـە شـیطان» از آن کتاب را کـه نـام کتـاب نیـز برگرفتـه از متـن همیـن شـعر اسـت، اتفاقاً شـاعر در آن نـکات تربیتـی و اخلاقـی را به شـیوهای غیرمسـتقیم بـه کـودک یـادآوری میکنـد: »تـو گفتـی کـه بـا بنـد کفش / نوک اردکـت را ببند / دم گربهها را بکش/ به مرد کچـل هـم بخنـد/ تـو گفتـی بچسـبان آدامـس/ بـه مـوی پسـرداییات/ بزن بر سـر مورچه/ تو با لنگه دمپاییات/ چرا دوسـت داری که من/ شـبیه خودت بد شـوم؟ / نمیخواهم از این به بعد/ من از کوچهات رد شـوم).
رحماندوست از شعرش چه میگوید؟
حالا چند روزی است که شعری از مصطفی رحماندوست دست به دست میشود و او متهم میشود که نگاه زنستیزانهای در این شعر داشته است. شعر این است که: «گل پسرم رو قربون/ تاج سرم رو قربون/ میخواد بره مدرسه/ بخونه حساب و هندسه/ بزرگ بشه زن بگیره/ عروس برای من بگیره/ خودش کنارم میشینه/ زنش برام میز میچینه/ آب میاره/ نون میاره/ پلو و فسنجون میاره». در تماسی با مصطفی رحماندوست این توضیحات را درباره این شعر داد: «بله، این شعر از من است که ۲۱ سال پیش سرودهام. ابتدا در مجله دوست چاپ شده سپس ۱۸ سال پیش در کتابی به نام ترانههای نوازش در کنار شعرهای نوازشی دیگر توسط کانون پرورش به چاپ رسیده و چند بار تجدید چاپ شده است. در این مدت در ایران و خارج روی آن آهنگ گذاشتهاند و پخش کردهاند. در ایران هم حمید جبلی آن را خوانده و با آهنگسازی استاد ملیحه سعیدی در آلبوم سبزهریزهمیزه عرضه شده است.
این ترانه برای یک تا سهسالههاست و از زبان یک مادربزرگ است. قانون باورپذیری و واقعگرایی ایجاب میکند که آن مادر اینگونه حرف بزند. در آن کتاب در کنار هر شعر دخترانه یک شعر پسرانه هم چاپ شده است. ترانههای نوازشی زندهکردن یکی از سنتها و آداب گذشتگان ماست. خوشحالم که در این ترانهها پدران و مادران هم به گذشته فرهنگی خویش پیوند میخورند، هم به گونهای طبیعی و فطری به فرزندان خود عاطفه میورزند. هیچ عیبی ندارد که یک مدعی برابری حقوق زن و مرد که از این برابری فقط پسرانهزدن موهایش را مبارزه میداند، مخالف شعر من باشد. اگر خیلی جاها با دموکراسی فاصله داریم، دستکم بگذارید در حرف زدن و ناسزا گفتن ادای آزادیبیان را درآوریم. من تا این حد بلدم برای پدر ومادرها و بچهها حرف بزنم. دیگران هم به جای دعوت مقامات به سانسور که راحتترین شیوه حذف دیگران است، هنر به خرج دهند با شیوه مطلوب خودشان برای بچهها شعر بگویند. خدا را چه دیدی شاید آثار آنها بیشتر گرفت.
ولی اینکه حالا چرا پس از ۲۱ سال این شعر این چنین علم شده، دلایلی غیرادبی و غیرتربیتی دارد که بماند».
از زاویه دیگر ببینیم
توضیحات شاعر شعر صددانه یاقوت را خواندید در مقام دفاع نیستم، اما همانطور که برخی دوستان یک شعر شاعر را مبنای سنجش ایشان قرار دادند من هم حق دارم از سال ۱۳۷۲ که جایزهای از دست ایشان گرفتم تا امروز درباره او دانستههایم را به اشتراک بگذارم. من هم نگویم خیلیها میدانند او حق بزرگی به گردن ادبیات کودک و نوجوان ما دارد دست خیلیها را گرفته و لطف او موجب شده خیلیها به ادبیات کودک و نوجوان کشیده شوند و نخستین کتابشان را چاپ کنند. تا آنجا که دیدهام برای به رسمیت شناختن ادبیات کودک و نوجوان تلاش کرده است. میتوانم گواهی بدهم هرگز از او رفتاری ندیدهام که نشانی از این باشد که او جنس مرد را برتر از زن میداند.
کوتاه سخن اینکه او استاد ماست، انسان است و مثل هر انسانی هم قابل نقد، اما بیانصافی است شعری را که حدود ۲۱ سال پیش گفته است سر دست بگیریم و رحماندوست را با انگشت نشان بدهیم که او مردسالار و زنستیز است!
نظر شما