انتقال آب به مشهد با پیکان عنوان یادداشتی بود که در پنجمین جشنواره رسانه ای ابوذر رتبه نخست استانی و دوم کشوری را کسب نمود. این یادداشت به ماموریت تقریبا غیرممکن دولت در انتقال آب از دریای عمان به مشهد اشاره دارد. مدتی هست که اعلام شده دولتمردان برای زدودن عطش مردمان شرق کشور، تصمیم گرفته اند آب سواحل گرم چابهار را در کام مردمان خونگرم شرق کشور بریزند. آنها بر این باورند که دریا دلی دریایی دارد و هر که دست نیاز به سمت او دراز کند، دستش را خشک برنمی گرداند.
اما این طرح مخالفان زیادی هم دارد. مخالفانی که هیچ مشکلی با دل دریایی دریای عمان ندارند. مشکل آنها، خود صورت مساله است و نمی توانند آن را حل و هضم کنند. مخالفان معتقدند که طرح انتقال آب از دریای عمان به چند شهر شرقی کشور به ویژه مشهد، بدلیل مشکلات فراوان، باید آخرین راه حل ممکن بوده و تنها زمانی می توان آن را اجرا کرد که تمام طرحها و روشهای دیگر تامین آب امتحان شده باشند.
شاید علت پافشاری مدیران سازمان آب منطقه ای خراسان رضوی بر طرح انتقال نحوه قدیمی تامین آب شهر است. از دیرباز رودخانه های بزرگ و دائمی مهمترین منبع تامین کننده آب مورد نیاز شهرها بوده اند. این منابع آبی عظیم، همچون اسبی آبی رنگ، چموش و خروشان در طول سال هر روزه خود را از بالای دشت با سرعت هر چه تمامتر به پایین دشت رسانده و آب مورد نیاز مردمان شهر را تحویل می داده اند. البته همیشه هم مهربان ونجیب نبودند. گاهی اوقات پیش آمده است که این اسب های آبی، مست شده و طغیان کرده و شهرها را زیر سیل لگد خود غرق می کرده اند.
سالها پیش مردمان با پیشرفت علم و فن آوری، راه مهار را یافتند. آنها بر دهان این اسبهای شاداب و چموش، افساری به نام "سد" آویختند و با زینهای بتنی بر آن سوار شدند. رودخانه رام شد و شهرها امنیت یافتند. آب را هم مهندسین با لوله به شهر رساندند. روشی که منطقی و علمی به نظر می رسید.
اما به مرور زمان اسب های رام شده به افسردگی رسیدند. دیگر آن نشاط و شادابی گذشته را نداشتند ابرها که با روپوش سفید نقش دکتر را ایفا می کردند با مشاهده شرایط افسناک، دیگر اکسیر جوانی را تزریق نکردند و فرمان باد را چرخانده و مسیرشان را تغییر دادند. آرام آرام حیات رودخانه ها به مخاطره افتاد. وضعیت به حدی بغرنج شد که حتی اگر مهندسان رام کننده، افسار را از دهان اسب آبی رنگ بر می داشتند، آن اسب توانی برای قدم زدن نداشت. قدم که هیچ، دیگر صدای نفس کشیدنش هم به زور شنیده می شد.
دیگر این شیوه پاسخگوی نیاز آبی شهرهای کوچک و بزرگ نبود. بویژه اینکه شهرها گسترش و ساکنانش تکثیر شده بودند. اکنون نیاز آنها به آب شرب افزایش یافته و برای تامین زندگی باید وضعیت کشاورزی و صنعت نیز ارتقا می یافت و این موضوع به منابع آبی بیشتری نیاز داشت.
همچنین آب هایی که زمین در طول سالهای متمادی از دست انسانها در دل خود مخفی کرده بود شناسایی و هدف مهندسان قرار گرفته بود. چاههای عمیق حفر و همزمان با سد کردن رودخانه پشت سد، شیره زمین هم گرفته شد. پازل "دوستی خاله خرسه" مردم با طبیعت در حال تکمیل بود. مایع حیات تبدیل به علف خرس شد.
اکنون نیاز آبی مردم و مصرف زدگی به اوج رسیده است. زمین و رودخانه در "CCU" بستری شده و با راز و نیاز زنده مانده اند. آب هست ولی کم است.
آیا می توانید حدس بزنید وقتی مدیران سازمان آب که وظیفه ذاتی شان تامین آب شرب و بهداشت، کشاورزی و صنعت است سالهای سال به این گونه نیاز را برآورده می کرده اند در چنین شرایط بغرنجی چه تصمیمی خواهند گرفت؟ اولین و شاید تنها راهی که به ذهن مسوولان امر خواهد رسید این است که دوباره باید زمین و رودخانه پیر و فرتوت را از آب پر کرد تا مدیران بتوانند با همان روشی که طبیعت را به احتضار کشاند، دوباره نیاز مردم مصرف زده را برآورده کنند.
طرح انتقال آب از دریای عمان به مشهد به این معنی است که مدیران گله ی بزرگ و تمام نشدنی از اسب های چموش را در ۱۶۰۰ کیلومتر دورتر رصد کرده اند و می خواهند در بهترین حالت با هزینه هنگفت ۶۰ هزار میلیارد تومانی، اسب های آبی را داخل لوله های قطور کرده و داخل دریاچه سدها پرتاب کنند.
این موضوع که آیا طرح انتقال، اجرایی خواهد بود و ایرادات زیادی که از آن گرفته شده است، چگونه برطرف خواهد شد به کنار. سوال این است که آیا هیچ راه حل دیگری برای تامین نیاز آبی شهر مشهد وجود ندارد؟ آیا نباید در عصر دانش و فن آوری، بیش از پیش از علوم روز استفاده کرد و از روش های قدیمی فاصله گرفت؟
کشاورزی در خراسان رضوی حدود ۸۵ درصد از منابع آب را می بلعد. این میزان بسیار بالاست و منطق می گوید که بهترین کار مدیریت مصارف کشاورزی است. استفاده از سیستم های آبیاری نوین یکی از راههای علمی است که هم مصرف آب را کاهش خواهد داد وهم موتور کشاورزی در دشت های استان را روشن نگه خواهد داشت.
بر اساس تخمین کارشناسان برای تجهیز تمامی اراضی قابل کشت استان به سیستم های آبیاری نوین، چیزی در حدود ۸ هزار میلیارد تومان نیاز است. یعنی کمتر از یک هفتم طرح انتقال آب به منابع مالی نیاز خواهیم داشت. میزان حجم صرفه جویی شده نیز بسیار بیشتر از خروجی آب از لوله های انتقال است. چرا تغییر سیستم های آبیاری از سنتی به مدرن مورد توجه قرار نمی گیرد؟ چرا اصرار دارید لقمه را دور دهان بچرخانید؟
مطمئن باشید پختن ماجرای تامین آب در مشهد برای مجری اش مقام و محبوبیت به همراه خواهد داشت. برای اینکه در خطه خورشید آخر شاهنامه خشک نباشد، نیاز به قهرمانی داریم که هم قدرت اجرایی داشته باشد و هم راه را از چاه شناخته و درست انتخاب کند. آیا چنین قهرمانی پیدا خواهد شد؟
انتهای پیام/
نظر شما