قدس آنلاین: حاجقاسم سلیمانی به شهادت رسید اما این ترور نه تنها راه و مکتب وی را قطع نکرد بلکه با روشن کردن ابعاد شخصیتی و مکتب بیداری ملتها که در پس سالها مجاهدت وی بود حاج قاسمهای بسیاری در امت اسلام به وجود آورد.
اگر بخواهیم در خصوص این سردار شهید سخن بگوییم نخست باید به شخصیت ساده، پاک و بیآلایش وی اشاره کنیم؛ حاجقاسم از طبقه پاییندست جامعه و شخصیتی کاملاً ولایی و تراز مکتب و کاملاً سرسپرده ولایت بود، شخصیتی متواضع و خدوم و مبارز، بیتوقع و عاشق شهادت، باهوش، خلاق و مبتکر، طراح و مجری بود و خود فرماندهای عملیاتی بود یعنی این طور نبود که طرح و کار عملیاتی را دست فرماندهان و رزمندگان میدانی بسپارد و خود پشت سر بگوید بروید! همچنان که خود این شخصیت بزرگوار و مجاهد فی سبیلالله در یکی از سخنرانیهایش میگوید بر اساس منطق امامت عمل و اطاعت میکنیم و امام میگوید بیایید نه اینکه بروید لذا خود جلودار میدان میشود، تصاویری که از این سردار شهید در صحنههای مختلف خط مقدم و مبارزه مانده خود گویای همه چیز است.
سردار سلیمانی در تمام جلوههای حق علیه باطل چه در هشت سال دفاع مقدس چه در میدانهای مواجهه با تروریسم بینالملل و داعش، تکفیری، جبهه النصره و القاعده همیشه پیشتاز و جلودار بود، من هنوز یک عکس پشت میزی از سردار سلیمانی ندیدهام که منتشر شود. حاجقاسم سلیمانی مدام دنبال شهادت بود و دنبالش میدوید اما شهادت از ایشان گریزان بود یعنی از مرز شهادت عبور کرده بود و همواره روحش با روح شهدا و خاطرات آنها پرواز میکرد و روحش با شهدا عجین بود.
ما در تاریخ تأسیس سپاه و هشت سال دفاع مقدس و پس از آن مباحث و تحولاتی که در داخل کشور و منطقه رخ میداد در عراق، در سوریه، در لبنان و در مناطق مختلف سرداران زیادی را تقدیم اسلام، انقلاب و محور مقاومت کردیم اما امتیاز شخصیت سردار سلیمانی بینظیری، بیبدیلی و منحصر به فردیاش بود. این دانایی، شجاعت و قدرت طراحی و افق دید وسیع و گستردهای که بر منطقه و حتی جهان داشت سبب شده بود تا حضور ایشان با تفسیرها و نگاه راهبردی ویژهاش به منطقه خیلی کمک کند.
حاجقاسم شخصیتی اثرگذار هم در داخل و هم در سطح منطقه و بینالملل داشت؛ در این میان گام بلندی که مردم عراق با تظاهرات میلیونی برداشتند و شعارها و موضعگیریهایشان در خصوص آلسعود، رژیم صهیونیستی و آمریکا روشن شد و مهلتی که به دولت عراق برای اخراج آمریکاییها دادند هم متأثر از مکتب سلیمانی و حتی ابومهدی المهندس بود.
باید اذعان داشت مسئله تأسیس محور مقاومت، پشتیبانی و حمایتهای معنوی و آموزشی از آن به خصوص مسئله فلسطین در رأس اهتمامات، توجهات و اولویتهای حاجقاسم سلیمانی بود و میفرمود باید این حلقههای پیرامونی که حکم سپر و سنگرهای رژیم صهیونیستی را دارند مانند تکفیریها که حامی این رژیم در سوریه، عراق، یمن و لبنان هستند شکسته شود تا به آن نقطه مرکزی اصلی که مبارزه با رژیم صهیونیستی است، برسیم.
تاکنون نشنیده بودم مقام معظم رهبری در خصوص هیچ کدام از سرداران این واژه را بیان کنند که «سلیمانی یک فرد نبود یک مکتب بود»؛ یعنی ایشان یک مکتب مبارزاتی قابل ارائه در آکادمیهای نظامی و در تدریس روشهای مقاومت و نبرد در بین صفوف مبارزان و مجاهدان در محور مقاومت بود.
دشمن فکر میکرد که با حذف و ترور شهید سلیمانی میتواند راه و رسم، تاکتیکها، آموزشها و شیوههای نوین و در کل مکتب سردار سلیمانی را از بین ببرد اما این خیالی خام بود. حاجقاسم هم میدانست روزی شهید میشود و قطعاً باید کسانی پس از ایشان این راه را ادامه دهند چنانچه مقام معظم رهبری بلافاصله پس از شهادت سردار سلیمانی شخصیت والامقام و مجاهد فی سبیل الله دیگری به نام سردار قاآنی را جانشین سردار سلیمانی کردند. سردار قاآنی هم واقعاً جایگاه شایستهاش همین بود؛ چراکه حدود ۲۵ سال در کنار سردار سلیمانی بود و حتی حاجقاسم هم در خصوص سردار قاآنی گفته بود که ما یک روح در دو بدن هستیم یعنی روحمان یکی است تفکراتمان یکی است منتها آن در قالب قاآنی و من سلیمانی و این نشان میدهد که چقدر تفکراتشان، دیدگاههایشان، اشرافشان در مقابله و مواجهه و نبرد با حضور آمریکا در منطقه، رژیم صهیونیستی و دولتهای مرتجع منطقه جدی است.
خوشبختانه میبینیم که سردار قاآنی و وعدههایی که از نهراسیدن از لافهای تهدیدآمیز ترامپ، پمپئو و برایان هوک مبنی بر اینکه قاآنی را هم ترور میکنیم، به ما داده بود نشان میدهد که آنها هم میدانند قاآنی کیست و همان طور که سردار سلیمانی هم اشاره کرده بود قاآنی هم سلیمانی دیگری است و میداند قرار است با چه دژخیمان و گرگصفتانی مبارزه کند و اینها یعنی راه و مکتب سردار سلیمانی ادامه مییابد.
نظر شما