قدس آنلاین: کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت در میزگرد تخصصی که با عنوان «منزلت تربیت در منظومه انقلاب اسلامی» در بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی برگزار شد به بررسی نسبت میان تعلیم و تربیت با موضوعاتی همچون دین و سکولاریسم، توسعه و پیشرفت، مدرسه و مردم و سیاست و هدایت پرداختند. دکتر جملیه سادات علمالهدی، دانشیار گروه علوم تربیتی و رئیس پژوهشکده مطالعات علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی در نسبتسنجی میان سکولاریسم و دین بر سابقه و نوع مخالفت با دین اشاره و اظهار کرد: پیش از دوران مدرن، مخالفت استبدادی و دیکتاتورمآبانه با دین میشد، ولی پس از شکلگیری مدرنیته، نوع مخالفت به سمت و سوی نرم در حوزه تعلیم و تربیت سوق پیدا کرد. به تعبیری مدرنیته بدون امر تعلیم و تربیت معنا ندارد و پیش از این دوران تأکید روی مسئله تعلیم و تربیت را به این میزان مشاهده نمیکنید.
رئیس پژوهشکده مطالعات علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی افزود: تحقق مدرنیته در گرو توسعه تربیتی است و از آنجایی که مدرنیته، ذاتی الحادی دارد، این توسعه منجر به توسعه الحاد خواهد شد؛ در چنین شرایطی یکی از علمای دین که رسالت او ترویج و تبلیغ دین است در مواجهه با این تمدن الحادی، سعی میکند دامنه رسالتش را از تعلیم طلاب، به مرتبه بالاتری ارتقا دهد که منجر به ظهور انقلاب اسلامی خواهد شد.
انقلاب تربیتی امام(ره) علیه سوبژکتیویته و انانیت خودبنیاد بشر بود
دکتر جملیه سادات علم الهدی با بیان اینکه در کتاب «نهضت تربیتی امام» درصدد اثبات همین گزاره بوده است، گفت: حضرت امام خمینی(ره) پیش از انقلاب سیاسی، دست به یک نهضت تربیتی زده بودند و به عبارتی مبنای انقلاب حضرت امام(ره) تربیتی است.
علمالهدی انقلاب اسلامی را یک انقلاب تربیتی خواند و به دو رکن آن اشاره و اظهار کرد: یکی از دو رکن اساسی این انقلاب تربیتی، مبارزه امام علیه سوبژکتیویته و انانیت خود بنیاد بشر مدرن که مبنای سکولاریسم است، بود. خدای سکولاریسم پس از خلقت جهان از اداره امور دست کشیده و همه چیز را به انسان واگذار کرده است. تلاش عمده حضرت امام مبارزه علیه خودکفایی عقلانیت مدرن است که ایشان سعی میکنند در کتابهای معروفشان با یک نهضت فلسفی و تربیتی این راهبرد را به ثمر بنشانند.
وی افزود: هنر و توفیق حضرت امام این بود که از سیاست شروع نکردند و از ظرفیت هزارسالهای که دین فراهم کرده و تشیع آن را به فعلیت رسانده بود، نهایت استفاده را در همین راستا انجام دادند. در تحلیلهای پیروزی انقلاب اسلامی روی دو رکن مردم و رهبری تأکید فراوانی میشود، ولی به نظر من چنین تحلیلی خطاست و به نظرم آنچه اثر داشت گروهی واسطه بود. مردم در سالهای منتهی به انقلاب خیلی امام را نمیشناختند ولی این گروه واسطه که علما بودند نقش بسیار مهمی در این شناساندن داشتند. علمای مهذب که مورد اعتماد مردم بودند رابطه میان امام و مردم را برقرار کردند و پیام ایشان را به مخاطبشان که مردم بودند، انتقال میدادند.
آزادی، نقطهای که مخالفان دین از آن سوءاستفاده میکنند
دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی، صورتبندیهای سکولاریسم را پس از انقلاب در دو شکل معرفی و تشریح کرد: سکولاریسم مدرن و سکولاریسم پست مدرن دو وجهی بودند که علوم تربیتی ما با آن مواجه بود. سکولاریسم مدرن در قالب ساختارها و نهادهای رسمی چون نهاد علم و تعلیم و تربیت و ساختارهای سازمانی به صورت نهادینه وجود داشت و دین میخواست با انقلاب وارد این ساختارها و نهادها شود. تعارضهای جدی میان این نهادها و دین وجود داشت. در ساختار سکولاریسم مدرن قانون و نظم حاکم بود و این ساختار همچون کارخانه میخواست ورودیهای خودش را در سریعترین زمان ممکن و با کمترین هزینه به نتیجه برساند، ولی مشکل این رویکرد محدود کردن آزادی تفکر و تربیت و اراده که از مبانی تفکر و تربیت اسلامی است، بود. مثلاً وقتی مسئله عفاف و حجاب به عنوان امری اخلاقی و دینی وارد این ساختار مدرن شد بهسرعت تبدیل به یک امر اجباری شد و چون چنین اتفاقی برایش افتاد، ماهیت تربیتی و دینی خودش را از دست میدهد و تبدیل به یک قاعده مدرن میشود. مردم متدینی که بیش از همه به آزادی اراده توجه دارند این دو را با همدیگر نمیتوانند جمع کنند که حجاب را به خاطر قانون یا به خاطر خدا باید حفظ کنند. این تعارض میان ساختار مدرن و دین سبب ورود افرادی میشود که با دین مخالف هستند و علیه امر دینی و شرعی سمپاشی میکنند. همین مسئله است که میبینیم خواندن یک زیارت عاشورا یا هر عمل عبادی و شرعی در چنین ساختاری تبدیل به یک امر حاکمیتی شده و از ماهیت دینی آن کاسته میشود.
علم الهدی اظهار کرد: در حوزه سکولاریسم پست مدرن ارزش نهایی انسان خواست و میل و رهایی است. اینجا دیگر قاعده و قانون کنار میرود و همه چیز به خواست انسانی برمیگردد. در ساختارهای مدرن، با آزادی دین و آزادی عقلانیت دینی و مبانی تدین مشکل داشتند ولی در پست مدرن مخالفت بین هوای نفس و عقلانیت است. در مدرنیته مخالفت بین عقلانیت مدرن با عقلانیت دینی بود ولی در پست مدرن، مخالفت میان نفسانیت پست مدرن و عقلانیت دینی است. دشواری این مواجهه در تأکید هر دوی اینها روی مسئله آزادی است که میتواند ضریب خطا و اشتباه را بالا ببرد.
پیچیدگیهای تعلیم و تربیت دینی در جمهوری اسلامی دو چندان است
وی در پایان گفت: در آموزشهای مدرن به واسطه همان چارچوبهای قانونی، کار تعلیم و تربیت رویکرد مشخصی داشت، ولی در دوران پست مدرن همزمانی و هممکانی از بین میرود و به همین واسطه کنترل و گفتوگو بسیار دچار سختی میشود. در جایی که نظم مدرن بر مکان استوار بود ما در دوران پست مدرن با بینظمی مواجه میشویم. مشکل از اینجا شروع میشود که اینها همه ذیل مفهوم آزادی اراده روی میدهد که اسلام نیز روی آن تأکید دارد و اینجا دیگر حاکمیت نیز به معنای بروکراسی رایج توان کنترل همه چیز را ندارد. سختی این موضوع برای تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی دوچندان است، چرا که هم دین در مقام حاکمیت نشسته است، هم ساختارهای تربیتی مدرن در آن وجود دارد و هم با رویکرد پست مدرن مواجه هست. اینجاست که باید گفت تربیت دینی از همه دورهها پیچیدهتر و سختتر شده است.
فضای انقلاب؛ عرصه جلوههایی از تربیت عقلانی اندیشه: حجتالاسلام سید محمود مرویان حسینی، مدیر عامل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در در میزگرد علمی- تخصصی با عنوان «منزلت تربیت در منظومه اخلاق اسلامی» گفت: به واسطه بنمایههای معرفتی در آغاز انقلاب، جلوههایی از تربیت اخلاقی همچون فرهنگ اخوت و مواسات رشد کرد و فضای انقلاب در آغازین روزها، عرصههای جریان استدلال و پرسشگری و همچنین جلوههایی از تربیت عقلانی بود. وی سردار سلیمانی را تربیت یافته مکتب امام خمینی(ره) دانست و گفت: جمع شدن مفاهیم تربیتی، مردمی، جهادی و استکبار ستیزی در شخصیت این شهید، باعث محبت او در دل مردم شد.
نظر شما