نقوی، فاطمینژاد/
انسان همواره در طول تاریخ درگیر شرهای طبیعی یا اخلاقی و انسانی بوده است. نکتهای که در پس فائق شدن انسان بر این شرور وجود داشته راههای متفاوتی است که انسان در ادامه حیاتش و در تعامل یا به حاشیه راندن دین انتخاب کرده است. در همین راستا با دکتر محمدرضا قائمی نیک، دکترای جامعهشناسی از دانشگاه تهران، درباره شر کرونا و فرصتی که با سامانبخشی نظام اجتماعی میتوان بر آن چیره شد گفتوگو کردهایم که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
پیچیدگیهای مسئله «شر» در ادیان و سنت اسلامی
کرونا، هم اکنون تبدیل به تیتر یک همه اخبار جهانی شده و حدود 85 هزار نفر را در سرتاسر دنیا به خود گرفتار کرده است. اما ترس از کرونا نه به خاطر شیوع یا حتی سختیِ بیماریِ آن، بلکه به دلیل نزدیکیِ آن با مرگ است. به همین دلیل، کرونا، اکنون یک شر مطلق تلقی میشود. با این حال شیوع کرونا در ایران، یک تفاوت جدی با دیگر مناطق دنیا داشته و آن، ارتباطش با دین و مذهب است. از واکنشها به ماجرای تعطیلی هیئتهای مذهبی تا تعطیلی موقت اماکن زیارتی یا تعطیلی نمازجمعهها تا شیوع یادداشتها و نوشتههایی درباره نسبت دین و طب سنتی و پزشکیِ مدرن، همگی گویای آن است که کرونا در ایران، به مثابه یک مسئله دینی نیز تلقی میشود.
کرونا هر چه باشد، خواه به مرگ منتهی شود یا نشود، بیشک یک «شر» است و مسئله «شر» یکی از مسائل مهم آموزههای کلامی و اعتقادی ادیان، از جمله اسلام است. همانطور که میدانیم در بحثهای کلامی، چه در سنت اسلامی و چه در دیگر ادیان، مسئله شر یکی از غامضترین مسائلی بوده که متکلمان و متألهین یا حتی حکما و فلاسفه هر دوره سعی کردهاند به آن پاسخ دهند. صورت مسئله تحلیلی و روشن آن این است که اگر خداوند قادر مطلق است، عالم مطلق است و خیرخواه محض است، پس چرا در جهان شر وجود دارد؟
شرور هم در یک دستهبندی کلی به دو دسته شرور طبیعی و اخلاقی تقسیم میشوند. شرور طبیعی، معمولاً به زلزله و سیل و هر آنچه از جانب طبیعت به انسان میرسد اطلاق میشود و شرور اخلاقی نیز به شروری اطلاق میشود که از کنشهای انسانی برخاستهاند. حال اگر توضیح شر در طبیعت یا جهان انسانی را در ذیل علوم طبیعی و علوم انسانی بدانیم، از این منظر، مسئله شر به عنوان یک مسئله الاهیئتی (کلامی) به مسئله علم و دین نیز ارتباط مییابد. علم طبیعی قواعد جهان طبیعت و علم انسانی-اجتماعی بیانگر قواعد جهان انسانی-اجتماعی است و آنگاه مسئله شر در ارتباط با علم انسانی و طبیعی فهم میشود. برای روشنتر شدنِ این مسئله میتوان به نمونه زلزله لیسبون و تأثیر آن بر بنیانگذاران علوم انسانی مدرن توجه کرد. این زلزله که در 1755 رخ داد بر عقاید کلامیِ متفکرانی نظیر ولتر یا روسو و حتی کانت که از بنیانگذاران علوم انسانی مدرن شناخته میشوند، تأثیری جدی گذاشت.
راهکار انسان مدرن جعل جهانی جدید برای مشاهده شر بود
توضیح مسئله شر با بهرهگیری از حیات جمعی تقریباً با روسو آغاز میشود و با کار جامعهشناسان پایان مییابد. جامعه و زندگی جمعی آنجایی است که انسانها از شرور به آن پناه میبرند. بازار به مثابه یک عملیات، راه حل اقتصاد کلاسیک برای غلبه بر شر انسانی نابرابری بود که محاسبات در آن، با تکیه بر نمودار عرضه و تقاضا صورت میگرفت.
فلسفه اولی ریاضیاتی دکارت برای رهایی از شرور اعتقادی، جهانهای ممکن لایب نیتس ریاضیدان برای رهایی از شرور اخلاقی، قرارداد سیاسی هابز ریاضیدان برای رهایی از شرِ جنگ، کیهان برساخته طبیعیِ کپلر و کوپرنیک و گالیله و نیوتن برای رهایی از شرور کیهانی، جهان زیستیِ داروین که در ذیلِ ریاضیات مالتوسی سامان یافت، برای رهایی از شرور زیستی و جهان اجتماعی فارغ از شرِ روسو و دورکیم و کنت که مبتنی بر علم داده بنیاد پوزیتیو آماری شکل میگرفت، برای پناه بردن به جامعه از دیگر شرور. دانش پزشکی نیز در ذیل همین ریاضیات و فهم ریاضی از انسان شکل گرفت. میزان فشار خون، قند خون و حتی استرس و دیگر ویژگیهای روان شناختی، همگی امروزه با عدد و رقم تعیین میشوند. همه اینها راهکارهای انسان مدرن برای عبور از مسئله شر بود.
از این منظر اساساً میتوان تلاش علوم طبیعی یا علوم انسانی-اجتماعی مدرن را در نسبت به مسئله شر مورد توجه قرار داد. به همین دلیل، همه این علوم، ابتدا در قامتی ظهور کردند که پیش از آن، ادیان و بیشتر مسیحیت و کلیسا ظهور میکرد. این بار نه کشیشان کلیسا و اهالی آن، بلکه این دانشمندان بودند که راه غلبه بر این شرور را ارائه میکردند.
حفاظت از دیانت در پس مخاطرات و شرور در تاریخ
اگر به کرونا به مثابه یک شر بنگریم، شاید بتوانیم در پس آمد و رفت این بیماری، افقِ دینداری و دیانت را در جامعه ایرانی دریابیم. هرچند اغلب توضیحات مسئله شر در سنتِ اسلامی، متافیزیکی بودهاند، اما این توضیحات به قدری قوت داشتهاند که توانستهاند از پس همه مخاطرات و شرور طبیعی و انسانی، بارِ دیانت را تاکنون به سلامت بر دوش کشند. حضور دیانت در جامعه ایرانی، نشانگر آن است که بزرگان حکمت و فلسفه و عرفان و کلام، باوجود اختلاف نظرهایی که با یکدیگر داشتهاند، توانستهاند از گردنههای پر مخاطره تاریخ عبور کنند و از کشاکش با شرورِ زمانه خودشان، یا با شعر و عرفان یا با کلام و حکمت، بار دیانت را به سلامت منتقل کنند. از این منظر، شاید اکنون بتوان همت و بزرگیِ مولانا جلال الدین محمد بلخی یا خواجه نصیر الدین طوسی را در کشاکش حمله مغول به مثابه یک شر ویرانگر، دریافت. اگر از وقوع این شر فراگیر در این دوره غفلت ورزیم، همچون نویسنده زوال اندیشه سیاسی در ایران، خواجه طوسی را فرصتطلبی میدانیم که بر کرور کرور کشته شدگان حمله مغول پا فکنده و در دولت قبل و بعد از مغول، بر مسند قدرت نشسته بود (طباطبایی،1373، بخش خواجه نصیر) اما با نظر به این شر فراگیر، میتوان خواجه نصیرالدین را بزرگمردی دانست که در پس احیای حکمت اسلامی، توانست بر این شر انسانی و اخلاقی فراگیر زمان، افسار زده و آن را رام کند.
کرونا و بحران علم مدرن برای ترسیم جهان بدون «شر»
کرونا، شری است که نه تنها در جهان مدرن زاییده شده، بلکه نحوه ادراک ما از آن نیز در ذیل علم پزشکی مدرن صورت میگیرد. از این منظر، شیوه ظهور آن، شیوه شیوع و انتقال آن، شیوه درمان آن، شیوه ترسیم آن در قالب یک ویروس توپی شکل، میزان ماندگاریِ آن در درجه حرارتی خاص یا در امکنهای ویژه، حتی شیوه اطلاع ما از آن و شایعات و اخباری که استرس زا هستند، همه و همه در این جهان سامان یافته است. از این منظر، کرونا به مثابه یک شر و میزان مرگ و میری که در پی داشته است، میتواند بیانگر بحران علم مدرن برای ترسیم جهانی بدون شر باشد؛ اما آنچه برای جهان اسلامی-ایرانی ما در حال حاضر و در آینده آن از اهمیت بیشتری برخوردار است، نحوه مواجهه با این شر است. نمونه خواجه نصیر نشان میدهد که در مواجهه با کرور کرور کشتهشدگان شرِ حمله مغول، آنچه راهگشا بوده و هست، ترسیم افقی برای آینده دین و دینداری به مثابه مهمترین منبع امیدبخشی در جامعه ایرانی است. اگر بتوان فهم درستی از ماهیت علم پزشکی مدرن، حد و حدود و ضعف و قوتش داشت یا اگر درک درستی از تعریف شر و لذت و الم در جهان مدرن داشته باشیم، شاید بتوانیم در پس این ماجراها، به آینده ایران اسلامی یا حتی آینده دیانت در جهان بیندیشیم.
نظر شما