قدس آنلاین: امروز نه تنها وظیفه اقتصاددانان، جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی، بلکه مسئولیت نهاد خانواده نیز در دوران پساکرونا برای بازنگری در تعاملات فردی و اجتماعی دو چندان شده است.
ضرورت در خانه ماندن و تغییر در عادات روزمره بهویژه اگر دستخوش یکنواختی شود، در درازمدت به آسیبی جدی تبدیل خواهد شد. موضوعی که نباید آن را به رشته مناسبات سیاسی گره زد بلکه ریشههای آن را باید در ضعف شیوههای تربیتی خانوادهها و غفلت از چگونگی تعامل صحیح میان آنها و به عبارت واضحتر عیان شدن پیامدهای کاهش زمان گفتوگو در جمع خانواده جست وجو کرد.
چند روز پیش بهزاد وحیدنیا، مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی از افزایش سه برابری آمار تماسهای اختلافات زوجین در قرنطینه با صدای مشاور خبر داده بود. موضوعی که البته محمود علیگو، مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی این سازمان در گفتوگو با «قدس» آن را رد میکند، اما در عین حال منکر رشد معنادار آن نمیشود و از افزایش 50 درصدی تماسها میگوید.
برای کنار هم بودنهای طولانی آموزش ندیدهایم
مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در این باره به قدس میگوید: واقعیت این است که ما آموزشهای لازم را برای در کنار هم بودن به مدت طولانی ندیدهایم. البته موضوع کرونا بسیار مهم است اما آن چیزی که اصالت دارد، خانواده است. کنار خانواده بودن نیاز به تکنیکهایی دارد که بسیاری از افراد جامعه آنها را فرا نگرفتهاند و استفاده نمیکنند. ما الان در کنار هم به صورت واقعی زندگی نمیکنیم بلکه در کنار هم روزگار میگذرانیم.
علیگو با اشاره به اینکه مدارس و دانشگاههای کشور افراد را تربیت اقتصادی میکنند، میافزاید: یعنی نوع تربیت ما لیبرالی و برای زیست اقتصادی است. در واقع ما افراد را تربیت نمیکنیم که در کنار هم باشند و زندگی کنند. به آنها یاد نمیدهیم رفتار اجتماعی و محیط خانواده چگونه است بلکه به آنان رفتار سازمانی و چگونه بودن در محیط کار را یاد میدهیم. اینها موضوعاتی است که در گام نخست باید در محیط مدرسه و دانشگاه به بچهها آموزش داده شود و در گام بعد باید آموزشهای عمومی را از طریق رسانهها و... ارائه کنیم.
وی در توضیح این مهم که در کنار خانواده بودن نیازمند استفاده از تکنیکهای خاصی است، میگوید: شاید بعضی افراد در کنار خانواده بودن را به افزایش داشتن تحمل تعریف کنند، در صورتی که وقتی چیزی را تحمل میکنیم در واقع بهدنبال تغییر و فرار از آن هستیم؛ در حالی که تکنیک در کنار هم بودن مبتنی بر تحمل نیست بلکه بر سازش، آرامش و رفتار صمیمی متقابل و گذشت استوار است. این تکنیکی است که همواره باید به همدیگر متذکر شویم. اگر به این چیزها توجه کنیم، آن وقت کرونا در حوزه خانواده حتی میتواند نقش مثبت داشته باشد و ما در آینده شاهد کاهش طلاق از جمله طلاق عاطفی باشیم.
وی سپس به موضوع میزان نقش اقتصادی کرونا بر افزایش خشونتهای خانگی هم اشاره میکند و میگوید: الان کسی نمیتواند در این زمینه اظهارنظر دقیق و علمی داشته باشد چون هنوز تأثیرات اقتصادی کرونا مورد ارزیابی قرار نگرفته است و تا وقتی این اتفاق نیفتد انگار بخشی از نگرانیهای مردم را لحاظ نکردهایم. فردی که تا پیش از این به صورت روزمزد در بخش خصوصی کار میکرده و الان نمیتواند کار کند و یا کسی که با موتورسیکلت در بازار تهران کار میکرد اما از اوایل اسفند ماه گذشته این امکان را ندارد و... از لحاظ اقتصادی آسیبپذیر شده، اما میزان آسیب پذیریاش تا وقتی پایان کرونا اعلام شود مشخص نمیشود. آن وقت میتوانیم یک تحلیل جامع از تأثیرات اقتصادی کرونا بر میزان افزایش خشونت خانگی ارائه دهیم. در حال حاضر فقط میتوانیم بگوییم شیوع کرونا تأثیرات رو به رشدی در آسیبهای اجتماعی از جمله خشونت خانگی داشته است.
وی در پاسخ به این ادعا که تأثیر پیامدهای منفی کرونا بر اقشار آسیبپذیر و محروم بیشتر است، میگوید: آسیبهای اجتماعی در حوزه خانواده طبقه نمیشناسد؛ یعنی این روند تقریباً مثل گذشته است و تغییر قابل توجهی در این زمینه نداشتهایم ما همه به یک اندازه شرایط زیستی و با هم بودن را نمیدانیم، به همین خاطر نمیتوان گفت خشونتها در طبقه محروم جامعه بیشتر شده است.
علیگو با تأکید بر اینکه باید چگونه زندگی کردن را در کنار خانواده بیاموزیم، تصریح میکند: در این شرایط فعلی نیازمند کار جدیتر و پیشگیرانه هستیم تا مجبور به انجام اقدامهای مداخلهگرایانه در موضوع خشونتهای خانوادگی نباشیم.
وی همچنین از ضرورت افزایش ارائه خدمات به خانوادهها نیز میگوید و تصریح میکند: ارائه خدمات اورژانسی سازمان بهزیستی در همین ایام کرونا تقریباً 50 درصد افزایش یافته و حتی در بعضی از حوزهها این رقم تا حدود 10 درصد رسیده است، یعنی کار ما در اورژانس اجتماعی تقریباً دو برابر شده است.
وی در همین زمینه از افزایش خدمات به کودکان خیابانی خبر میدهد و میگوید: اصولاً خانوادههای کودکان خیابانی از طبقات پایین جامعه هستند از این رو ایمنسازی این کودکان و کمک به خانوادههای آنها را در این ایام در پیش گرفتیم، به طوری که تا کنون علاوه بر کمکهای نقدی، 32 هزار بسته بهداشتی و تغذیهای در اختیار بچههای خیابانی و خانوادههای آنها قرار دادهایم که این رقم تا پایان ماه جاری به 60 هزار بسته میرسد.
مسئله اجتماعی یا بیماری؟
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران هم فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از شیوع کرونا را یکی از عوامل مؤثر بر افزایش اختلافات خانوادگی میداند و به قدس میگوید: وقتی وضعیت اقتصاد خانوادهها مناسب نباشد آنها مسائل و مشکلات دیگرشان را هم بزرگتر میبینند. در شرایطی که مرد خانواده بیکار در خانه نشسته و دغدغه پرداخت اجاره خانه، اقساط بانک و... را دارد اگر همسر و یا فرزندش موضوعی را مطرح کند که به پول و توان مالی مربوط شود همین موضوع ممکن است زمینهساز مشاجره و درگیری شود. در واقع موضوع از یک بحث مالی به مسائل دیگر که از قبل بینشان بوده، کشیده میشود؛ چون برخلاف گذشته که مرد زمان کمی در منزل حضور داشت و فرصت نداشت وارد هر موضوعی شود الان این فرصت را دارد تا وارد شود و روی آنها بحث کند که در این بین گاهی این بحثها به مشاجره و درگیری میانجامد.
وی با اشاره به اینکه شیوع کرونا و قرنطینه خانگی آسیبپذیری برخی از خانوادهها را بیش از هر زمانی نشان داده است، میافزاید: در وضعیت حاضر، دولت و مسئولان کشور باید بخش قابل توجهی از حقوق کارگران و کارمندانی که بیکار شدهاند را بپردازند و فکری هم برای جبران حداقل بخشی از ضرر و زیان کسبه و صاحبان واحدهای تولیدی و... کنند.
اقلیما اما افزایش تماسها با صدای مشاور سازمان بهزیستی و همچنین افزایش اختلافهای خانوادگی در شرایط فعلی را کاملاً طبیعی میداند و میگوید: ما عادت نکردهایم با هم زندگی کنیم و بیشتر دور از هم بودیم؛ به طوری که در یکی از فیلمها نشان میداد زن به همسرش میگفت به من گفتند صبح از خانه بیرون میروی و شب میآیی و اگر میدانستم صبح تا شب خانه میمانی اصلاً ازدواج نمیکردم!
یعنی مردی که تا دو ماه پیش صبح از خانه بیرون میرفت و شب برمیگشت و شام میخورد و میخوابید، الان در خانه ماندنی شده است و به همین دلیل نیز خیلی از حرفها بین آنها مطرح میشود. البته این اتفاق نه تنها چیز بدی نیست بلکه خوب هم هست، چون در چنین شرایطی طرفین موضوعاتی که در ذهنشان انباشته شده است را مطرح میکنند و این گونه بسیاری از مشکلاتشان رفع میشود. به عبارتی 90 درصد مشکلات مردم دنیا و از جمله ایران مسئله اجتماعی است و نباید آن را با بیماری اشتباه بگیریم. وقتی فردی با همسرش دعوا میکند این دعوا دلیلی دارد و دلیل آن هم یک مسئله است نه یک بیماری؛ بنابراین اگر علتها رفع شوند این مسائل حل میشوند.
کودکان آسیب میبینند
همچنین یاسمن دادور، مسئول کارشناسان «صدای یارا»- نخستین خط تلفن کمک فکری به کودکان و نوجوانان- در این باره به شهروند آنلاین میگوید: شروع قرنطینه در شرایطی که مردم چندان آمادگیاش را نداشتهاند، موجب مشکلاتی در خانوادهها شده است. در حال حاضر در مهارتهای فرزندپروری مشکل داریم؛ پدر و مادرها در روزهای قرنطینه خانگی نمیدانند اوقات بچهها را چطور پر کنند، هم آنها عاصیاند و هم بچهها. بچههای ما یاد نگرفتهاند خودشان را سرگرم کنند، پدر و مادرها هم یاد نگرفتهاند چطور میشود در خانه با بچهها کار مشارکتی کرد. البته این موضوع را هم باید در کنار مسائلی مثل کمبود درآمد مالی دید که این روزها پدر و مادرها با آن دست به گریبان هستند که معمولاً در این شرایط زنان و کودکان بیشترین آسیب را میبینند.
برای روزهای پسا کرونا فکر کنیم
کرونا؛ این میهمان ناخوانده دیر یا زود خواهد رفت اما همانگونه که در ابتدا نیز اشاره شد قطعاً روی دیگر این حضور نامیمون، ضرورت بازسازی پایههای تربیتی بهویژه در نهاد خانواده و تداوم این بازنگری نیز بر عهده نهادهای آموزش رسمی بهویژه آموزش و پرورش است تا چگونه بهتر زیستن را به فرزندان خانواده بیاموزند.
نظر شما