با شیوع ویروس کرونا و کاهش مناسک مذهبی، گمانهزنیهای متفاوتی درباره پیامدهای این اتفاق مطرح شده است. به همین منظور با دکتر سید حسین شرفالدین، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر! کاهش مناسک مذهبی در حال حاضر چه فرصتها و چالشهایی را به وجود آورده است؟
این تعطیلی موقت، فرصت مناسبی برای درک برخی واقعیات، ضرورت اندیشهورزی یا بازاندیشی و انجام برخی اقدامها و اصلاحات ضروری در عرصههای مختلف فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، سیاسی و ارتباطاتی را فراهم ساخت. فرصتها و چالشهایی مثل ناتوانی انسان مدرن در مواجهه با برخی بحرانهای به ظاهر ساده، نیاز زوالناپذیر انسان به نیروهایی ماورائی برای اصلاح امور این جهانی، تعیین نحوه تعامل علم و دین، ملاکهای ترجیح آرای کارشناسانه یکی بر دیگری، واکاوی انگارههای خرافی مردم در مواجهه با موضوعات علمی و دینی، ایجاد فرصت برای متخصصان هر حوزه برای نقش آفرینی بیشتر در توسعه جامعه، ظرفیتهای روحانیت برای ایفای نقشهای خدماتی جدید (فراتر از کارکردهای معهود)، حساسیت بیشتر نسبت به ضرورتها و چالشهای حوزه بهداشت عمومی، نقش و اهمیت رسانهها در سامانیابی یا تشویش افکارعمومی، ضرورت وجود زبان مشترک میان مردم و مسئولان، ضرورت تقویت هویت ملی و در آمیختن آن با هویت دینی یا دستکم رفع انگارههای ناهمسو در ذهنیت برخی متشرعان، اعمال برخی اصلاحات درنظام ارزشهای دینی و سبک زندگی مرجح مؤمنانه، ضرورت آشنایی هر چه بیشتر با ظرفیتهای رسانهای کشور برای تأمین نیازهای معارفی مردم(الهیئت مجازی)، تشدید تمایل به پیوند عاطفی با همه ابنای بشر در گستره جهان، کاهش شیطنت قدرتهای استکباری در شرایط استیصال و... .
عدهای معتقدند با کاهش مناسکگرایی، دین مجدد به عرصه فردی راه پیدا کرده، نظر شما چیست؟
نخست اینکه همه دین یا دینداری قائم به مناسک جمعی نیست. دین ابعاد دانشی، ارزشی، تجربی و رفتاری نیز دارد؛ البته نمیتوان انکار کرد مناسک، جایگاه بسیار مهمی در دینداری و نمایش ایمان دارد؛ دوم، این رویداد اگرچه بخش قابل توجهی از مناسک دینی را به تعطیلی کشانده اما جلوههای رفتاری دین را به صورتی جایگزینناپذیر به محاق نبرده است؛ سوم، این تعطیلی (ان شاء الله) موقت است و انتظار میرود با مهارکامل یا نسبی کرونا در آیندهای نزدیک، همه چیز به حالت عادی بازگردد. درهرحال، تقویت موضع فردگرایی در دینداری، در صورتی احتمال وقوع دارد که این وضعیت استمرار یافته و به قاعده تبدیل شود. همچنین دین اسلام درسطح جهانبینی نیز قویاً سویهها و تنبهات اجتماعی دارد و این جنبه به ابعاد ایدئولوژیکی(باید و نبایدها) و تشریعی دین محدود نمیشود. البته موانع دیگری نیز وجود دارد که به لحاظ ساختاری مانع تحقق فردگرایی میشوند، از آن جمله: وجود حافظه جمعی، عادتوارهها، خاطرات، سبک زندگی مؤمنانه، در معرض تبلیغات رسانهها بودن، ادای مناسک فردی، ارتباطات اجتماعی هرچند محدود و با میانجی رسانهها. براین اساس، تعطیلی موقت دینداری در ساحت رفتار جمعی، هرچند یک آسیب فرهنگی و اجتماعی انکارناپذیراست اما قطعاً موجب فردی شدن دینداری و محدود شدن کنشهای دینی به ارتباط مؤمن با خود، خدا و طبیعت نمیشود. بالاتر اینکه برخی معتقدند تعطیلی موجود موجب افزایش عطش اجتماعی مردم برای حضور در این اماکن و انجام مناسک شده و تأثیرات مثبت آن را در آینده میتوان مشاهده کرد.
پس از تعطیلی حرمهای مطهر با افرادی مواجه شدیم که به نظر میرسید درک درستی از معنای زیارت ندارند، این امر ناشی از چیست؟
فکر میکنم بخشی از این واکنش هیجانی(که غیرمنتظره هم نبود) از بروز نوعی تعارض شناختی میان پیشداشتهای قبلی مؤمنان و القائات این ایام حکایت داشت. برای مؤمنی که این اماکن را مدفن اولیای الهی و حرمهای امن میدانستند و میدانند؛ با تلقی القایی در ایام شیوع کرونا که این اماکن نیز همچون سایر اماکن درمعرض آلودگیاند و همچون سایر اماکن برای تطهیر به مواد ضد عفونی کننده نیاز دارند شوکآور است. دلیل دوم بروز این واکنش، احتمالاً اخلال در برخی مؤلفههای سبک زندگی و ترک یکباره برخی عادات مألوف است. دلیل سوم، ریشه در طعنهها و خرده گیریهای برخی از دگراندیشان داخلی و خارجنشین داشت که باور عموم مردم به قداست و نزاهت این مراکز و شفابخشی آنها را به سخره گرفته و خرافه تلقی کردند؛ دلیل چهارم اینکه، از دید برخی مؤمنان، بستن این اماکن هرچند موقت، اعلان تعطیلی شعائر و با واسطه، اعلان تعطیلی دینداری بود. مؤمنان خود را به تعظیم شعائر مأمور میدانند و به هین دلیل در مقابل تعطیلی آنها واکنش نشان میدهند. دلیل پنجم احتمالاً این بود که برخی تن دادن به این تعطیلی را ناشی از غلبه مرجعیت علم بر مرجعیت بلامنازع دین تفسیر میکردند. ششم اینکه برخی براین باور بودند در شرایط بحرانی و غلبه نومیدی عمومی، ضرورت حضور در این مراکز با هدف توسل فزونی مییابد. اهمیت راهبردی این مراکز بهویژه در تأمین این نوع کارکرد، باز بودن آنها حتی به رغم بستن همه مراکز تجمع را موجه میساخت. برخی نیز احتمالاً نگران پسرفت واگرایی اعتقادی تودههای عامی بودند. البته پس از اعلان موضع تولیت به نمایندگی از مقام معظم رهبری و همراهی مراجع تقلید، جو آرام شد. در هرحال، دلایل آن بیشتر فرهنگی- اجتماعی و تاحدی روان شناختی بود تا دینی و اعتقادی. توجه به این نکته مهم است که مراکز قدسی و عبادی نه به اعتبار جنبه ارزشی بلکه به اعتبار اینکه کانونهای تجمع مردماند و از این حیث فرقی با سایر مراکز ندارند، تعطیل شدند.
اساساً فلسفه زیارت و انجام مناسک دینی چیست؟
مناسک و آیینها از ارکان بنیادین هر دین به شمار میآیند. از دید گلیفوردگیرتز، مردمشناس آمریکایی، مناسک، صور نمادین و تبلور ترکیب یافتهای از ارکان دینداریاند. دو رکن مهم دینداری یعنی التزام به ارزشهای اخلاقی (یعنی جهان آنگونه که زیسته میشود) و پذیرش جهانبینی (جهان آنگونه که تصور میشود) در قالب مناسک به هم میآمیزند. به بیان دیگر، انجام مناسک، به ظهور در آوردن حقیقت قدسی و زیستن بر مبنای آن است. از دید وی، مؤمنان بهواسطه شرکت در مناسک دینی به درون امر قدسی جهش میکنند و از همین رو پس از انجام مناسک نوعی تغییر روحی را در خود احساس میکنند. دورکیم بر این باور است که مناسک و اعمال در نزد عموم دینداران، جایگاهی برتر از باورداشتها دارند. مؤمنان عادی معمولاً تنها در صورت توفیق به ادای مناسک، مسئولیت مؤمنانه خود را انجام یافته تلقی میکنند و به مفروضات نظری و اندیشهای التفات تفصیلی ندارند. از منظر کارکردی نیز انجام مناسک، آثار روحی و اجتماعی قابل توجهی دارد یا عموم مؤمنان انتظار دارند از رهگذر آنها به این نتایج دست یابند. فرهنگ دینی عمدتاً از طریق مناسک عینیت، تثبیت، تداوم و انتقال مییابد. مؤمنان تنها با مشارکت در مناسک است که ایمان دینی خود را کمال بخشیده و به صورت مکرر در مسیر تعالی تدریجی آن را باز تولید میکنند. این نوع مناسک، اشتیاق به انجام خیرات را در افراد تشدید میکند، آنها را به نوعی خلوت گزینی و کاهش میزان فرورفتگی درامور عادی و روزمره تشویق میکند؛ زمینه نوعی خلسه روحی را فراهم میسازد، افقی برای تجربه انقلاب روحی، توبه و اصلاح فراروی فرد میگشاید، در علاج مشکلات لاینحل از مؤمن دستگیری میکند. روشن است که بهره مؤمنان از این قبیل اعمال عبادی نسبت آشکاری با میزان معرفت دینی، تربیت و منش دینی، آمادگی روحی، سبک زندگی، سرمایه فرهنگی و اهتمام عملی ایشان دارد.
چگونه میتوان به کارکردهای مناسک از راههای دیگری دستپیدا کرد؟
برخی از مناسک وابستگی جوهری به جماعت ندارند، اگرچه شکل جمعی آنها مرجح است، مثل نمازهای یومیه، دعاها و نیایش ها؛ برخی اصالتاً فردیاند مثل نمازهای مستحبی، روزه داری، تلاوت قرآن، مطالعه متون دینی، استماع سخنرانیها و موسیقیهای مذهبی، زیارت از راه دور؛ برخی نیز به دلیل قائم بودن بر جمع قاعدتاً امکان اقامه ندارند مثل نماز جمعه، مراسم حج، مجالس شادمانی و سوگواری، جلسات وعظ و خطابه. ظرفیت دیگر برای پرکردن خلأ ناشی از عدم امکان مناسک جمعی، بهرهگیری از رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی است. رسانهها با پخش فیلم، انیمیشن، سخنرانی، جلسات پرسش و پاسخ، مناظرات علمی، قرائت قرآن و ادعیه، پخش اذان، نمازهای جماعت ضبط شد و... در حفظ روحیه و اشتیاق دینی مؤمنان بهشدت مؤثرند. شبکههای مجازی پرکردن بخشی از اوقات فراغت از طریق انتقال اطلاعات مذهبی، انجام صله رحم، برگزاری کلاسهای درس و آموزشهای دینی و غیردینی و... را به نحو قابل قبولی فراهم ساختهاند. بی شک، توسعه زیرساختها و افزایش کمی و کیفی سواد رسانهای، امکان بهره گیری هرچه بیشتر و بهتر از این ظرفیتها حتی در شرایط عادی را فراهم میسازد.
چرا کاهش مناسک مذهبی جمعی، امری عقلانی است؟
کاهش مناسک مذهبی جمعی نه مطلق مناسک، یک ضرورت تحمیل شده ناشی از بروز یک رویداد نسبتاً بی سابقه در مقیاس جهانی بود. همین ویژگیها و نیز داشتن منشأ بیرونی، در افزایش میزان تحمل پذیری آن در سطح ملت و دولت مؤثر بوده است. دوم، این تعطیلی موقت به برخی قوانین بالادستی مستند است. سازمان بهداشت جهانی، تعطیلی همه مراکز تجمع را به هنگام بروز بحرانهای اپیدمیک خواستار شده است و مراکز مذهبی نیز از این قاعده مستثنا نیستند. سوم، این تعطیلی مجوز شرعی نیز دارد. توصیه برخی روایات این است که مؤمنان به هنگام بروز بیمارهای مسری همچون وبا و طاعون، باید برای حفظ جان خود از شهر و دیار مألوف فرار کنند. چههارم، این تعطیلی موقت به دلایل عقلانی نیز مستند است. عقل به صراحت بر ضرورت حفظ جان خود و دیگران، به هنگام احتمال بروز خطر(مرگ) تأکید دارد. در منابع دینی، برای اثبات این ضرورت عقلی، گاه به قاعده لاضرر یا قاعده وجوب مقدمه واجب استناد میشود. پنجم، انجام مناسک به صورت جمعی (به استثنای حج آن هم برای کسانی که حج واجب دارند) امری مستحب و حفظ جان و سلامت خود و دیگران در مقابل یک ویروس سریع الانتقال و دارای قابلیت میرانندگی، امری واجب است. در مواجهه با چنین تزاحماتی، همواره باید امرواجب را بر امرمستحب مقدم داشت. ششم، وقتی مراجع عظام تقلید به عنوان تبیین کنندگان مجاز و ممنوع الهی به صلاحدید جامعه پزشکی، ضرورت این تعطیلی را امضا کردند و به تبع آن تولیت اماکن مقدسه، ستاد امور مساجد و ستاد اقامه نمازجمعه در موضعی مشترک به تعطیلی آنها اقدام کردند، دیگران را نرسد که با اجتهاد در مقابل نص، بر آن خردهگیری کنند و آن را نوعی بدعت شمرند.
نظر شما