تحولات لبنان و فلسطین

۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۵
کد خبر: 701847

میراث نیاکان

اردیبهشت، جلوه‌گاه باورهای کهن ایران‌زمین

حسن احمدی‌فرد، روزنامه‌نگار و پژوهشگر

اردیبهشت در گاه‌شماری ایرانی، دومین ماه سال است. در جغرافیای نیمه‌خشک این سرزمین کهنسال، این ماه، بهاری‌ترین ماه سال به حساب می‌آید.

قدس آنلاین: اردیبهشت در گاه‌شماری ایرانی، دومین ماه سال است. در جغرافیای نیمه‌خشک این سرزمین کهنسال، این ماه، بهاری‌ترین ماه سال به حساب می‌آید. دستِ باران و آفتاب، زمین سرمازده را که در فروردین بیدار شده، در اردیبهشت، سبزپوش می‌کند و علف‌های بهاری را که سر از خاک بیرون کرده‌اند، به نشو و نما می‌آورد. اردیبهشت عموماً بارانی‌ترین ماه سال هم هست؛ باران‌هایی که از قدیم در باور ایرانی‌ها، جان بخش و زندگی‌آور بوده است. از این منظر، اردیبهشت ماه، جلوه‌ای از بهشت را در دشت و دمن، تداعی می‌کند.

در آیین زرتشت که یکی از کهن‌ترین آیین‌ها در سرزمین ایران است، اردیبهشت(اَشَه وَهیشتَه به معنای برترین راستی) نام سومین امشاسپند پس از سپندارمذ(روح نیکوکار) و بهمن(اندیشه‌نیک) است. اردیبهشت، نگهبان راستی و درستی، نظم زمین و آتش است. در این آیین، اردیبهشت، نام دومین ماه هر سال و سومین روز هر ماه هم هست و اردیبهشت روز از اردیبهشت ماه(سوم اردیبهشت) جشنی بر پا می‌شود که «اردیبهشتگان» نام دارد. این جشن که در تقویم کنونی به خاطر محاسبه سی ‌و ‌یکروزه فروردین، دوم اردیبهشت برگزار می‌شود، «گلستان جشن» یا «جشن گل» هم خوانده می‌شده و اساساً، گرامیداشت رویش گل‌های بهاری در دامن صحرا است.

«ابوریحان بیرونی» در کتاب «آثار الباقیه عن القرون خالیه» که سندی مهم درباره آیین‌های کهن ایران‌زمین است، به این جشن هم اشاره می‌کند: «اردیبهشت ماه، روز سوم آن، روز اردیبهشت است و آن عیدی است که اردیبهشتگان نام دارد برای آنکه هر دو نام متفق شده‌اند. معنای این نام آن است «راستی بهتر است» و برخی گفته‌اند منتهای خیر است و اردیبهشت، مَلِک آتش و نور است...»(آثارالباقیه، ترجمه احمد داناسرشت، چاپ امیرکبیر صفحه ۳۳۳)

در «تاریخ بیهقی» نیز به این جشن اشاره شده است: «یک روز، وقت گل، طاهر گل‌ افشانی کرد که هیچ مَلِک بر آن گونه نکند، چنان که میان برگ گل، دینار و درم بود که برانداختند، و تاش و همه مقدمان نزدیک بودند، و همگان را دندان‌مزد داد...»(تاریخ بیهقی، به اهتمام دکتر یاحقی، انتشارات دانشگاه فردوسی، صفحه ۳۶۹)

جشن گل که معمولاً از نوروز تا ۴۰ روز پس از آن برگزار می‌شده، هنوز هم در بخش‌هایی از قلمرو زبان و تمدن فارسی، با پاره‌ای از آیین‌ها، برگزار می‌شود.

در شهر مزارشریف در ولایت بلخ در افغانستان کنونی، این جشن با عنوان «مِیله گل سوری» برگزار می‌شود و «گل سوری»، همان شقایق است که در شعر شاعران هم فراوان یاد شده است؛ حضرت حافظ دارد که:

غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت

مرغ خوشخوان، طرب از برگ گل سوری کرد...

انتهای پیام/

واژه «سور» یا «سوری» اساساً برای سرخی آتش به کار برده می‌شود؛ چنان‌ که این واژه در اصطلاح «چهارشنبه‌سوری» هم اشاره به سنت افروختن آتش، در شب‌های پایانی سال دارد...  .

جشن گل سوری یکی از مهم‌ترین و در عین حال زیباترین جشن‌های مردم افغانستان است. این جشن در فولکلور آن مردم هم البته جایگاه ویژه‌ای دارد. چنان که در قصه عاشقانه ملامحمد و عایشه، دو دلداده نذر می‌کنند که اگر به وصال هم برسند، در اولین بهار به مزار شریف- که به اعتقاد اهالی آن سامان، مدفن حضرت امیر(ع) است- بروند و در جشن گل سرخ حاضر شوند؛

سر کوه بُلَن فریاد کردم

علی شیر خدا را یاد کردم

علی شیر خدا یا شاه مردان

دل ناشاد ما را شاد گردان

بیا که بریم به مزار ملا ممد جان

سیل گل لاله‌زار، واوا دلبر جان...

اساساً گل لاله(که شقایق هم گونه‌ای از آن دانسته می‌شود) در حوزه تمدنی زبان‌فارسی، گیاهی مقدس است. در باور این مردم، لاله، گلی است که از خون بی‌گناهان می‌روید.

با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم

که شهیدان که ‌اند این همه خونین کفنان...

انعکاس همین باور را در یکی از شورانگیزترین تصانیف روزگار معاصر هم می‌بینیم که سروده شاعر شوریده، «عارف قزوینی» است:

از خون جوانان وطن لاله دمیده

از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده...

در ایران مرکزی در دامنه‌های زاگرس، از خوانسار در استان اصفهان تا کوهرنگ در چهارمحال و بختیاری، گیاهی از خانواده لاله‌ها می‌روید که به خاطر شکل خاص گل‌هایش، «لاله واژگون» نامیده شده است. در باور دامنه‌نشینان آن کوه، این گیاه، شاهد کشته شدن سیاوش بی‌گناه بوده، برای همین هم سر به زیر انداخته است. نیز گفته می‌شود که این لاله از اشک‌های سیاوش مظلوم روییده است...

جالب آنکه لاله واژگون هم تنها در اردیبهشت‌ماه به گل می‌نشیند.

در باور کهنسال ما مردم، باران‌های اردیبهشتی هم باران‌هایی شفابخش هستند؛ باران‌هایی که از آن به عنوان «آب نیسان» یاد می‌شود. حتی در سنت سمنوپزان، گندم‌هایی که قرار است به کار پخت سمنو بیایند، بهتر است در آب نیسان(ذخیره شده از سال قبل) به جوانه بنشینند.

در فرهنگ اسلامی هم از آب نیسان به عنوان آب شفابخش یاد شده است. قدیمی‌ترین روایت درباره خواص آب نیسان، روایتی است نبوی که «علامه مجلسی» در کتاب «زادالمعاد» به نقل از «سید ابن طاووس» آورده است. در این حدیث از زبان پیامبراکرم(ص) شماری از آیات و اذکار نقل شده که باید بر آب باران اردیبهشت خوانده شود تا شفابخشی آن کامل شود...

باوری شاعرانه هم وجود دارد که می‌گوید گوهر(مروارید) یک قطره از آب نیسان است که در صدف افتاده. «میرزا رضی دانش مشهدی» شاعر همشهری قرن یازدهمی، همین باور را دستمایه تصویری زیبا در بیتی بدیع کرده است:

تاک را سیراب کن ‌ای ابر نیسان در بهار

قطره تا مِی‌ می‌تواند شد، چرا گوهر شود

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.