کرونا و شیوع این ویروس فراگیر این روزها جهان را متحول کرده است، مرزها را درنوردیده و دوران عجیبی را خلق کرده که رهآوردش اتفاقات خوشایند و ناخوشایند بیشماری است و بشر را با مفاهیم و نگرش تازهای مواجه ساخته که شاید چنین روزهایی را در فیلمهای تخیلی و داستانهای افسانهای میخوانده است، اما کرونا او را وادار به توقفی ناخواسته کرده تا ذهن و روحش را پالایشی دوباره کند و به مسیر ادامه دهد.
این گفتوگو در دو بخش تنظیم شده که قسمت نخست آن را در ادامه میخوانید.
افروغ در ابتدای سخنانش به مقایسه ویروس کرونا و همه گیری آن به نسبت بحرانهایی که تاکنون در جهان پیش آمده، پرداخت و گفت: به نظرم فرق اساسی ویروس کرونا با هر آنچه تاکنون در دنیا اتفاق افتاده، این بود که این ویروس کل جهان را در برگرفت و مردم و دولتها را به واکنش واداشت و تصور میکنم مانند کرونا در تاریخ نداشتهایم. در واقع منظورم آمار تلفات و کشتههای ناشی از این ویروس نیست، بلکه فراگیر بودن آن مطرح است. شاید در طول تاریخ بیماریهای زیادی جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار داده باشند اما آیا آنها هم به فراگیری کرونا بودهاند که جهان را در برگرفته باشند؟
کرونا یک جهانی شدن واقعی را رقم زد
وی در ادامه افزود: اما در مورد کرونا میتوان گفت که یک جهانی شدن واقعی را رقم زده است. مقصودم جهانی شدنی که در دهههای اخیر مطرح شده و با طبقه، گروه قدرت و جغرافیای خاصی گره خورده نیست، کرونا اینطور نیست و زن و مرد، طبقه، گروه، قومیت و رنگ نمیشناسد و حقیقتاً یادآور صحرای محشر است، آنجایی که دیگر هیچ اعتباریات و مرزی ارزش ندارد و همه این قراردادها فرومیپاشد. با این تفاوت که از صحرای محشر راه بازگشتی نیست و روز آخر است، اما اینجا فرصت برای تفکر، تأمل و بازگشت به خویشتن فراهم است. به نظرم اتفاقاتی که در دوران کرونا رخ داد و البته هنوز هم درگیر آن هستیم مبارک بوده و قطع نظر از آسیبهای جسمانی و اقتصادی اما در یک نگاه کلان اتفاقی خوب است. چراکه هم نگاه انسان به طبیعت عوض شد، هم نگاه انسان به خودش دستخوش تغییر شد و هم بازگشت و رجعتی به سوی خدا بود و از سویی دیگر نوعدوستی و همبستگی را شاهد بودیم و از طرفی به روابط سرمایهداری نیز ضربه مهلکی زد. به نظرم همه این موارد مبارک است اما هیچ ضمانتی نیست که مردم این حس و حال کرونایی را به دوران پس از کرونا تسری بدهند.
این جامعهشناس با تشریح شرایط و روحیات ملت ایران و کشورهای غربی تصریح کرد: من معتقدم ایرانیها قوم شرایط بحران هستند، برخلاف غربیها که قوم شرایط عادیاند. ما در شرایط غیرعادی همه خوبیهایمان تجلی پیدا کرده و همبستگیها فوران میکند، اما به محض این که شرایط عادی میشود متأسفانه خطرناک میشویم و در حال حاضر نیز کم کم به روال عادی برمیگردیم و همه چیز در حال بازگشت به قبل است. البته همیشه دعا میکنیم که ای کاش شرایط کرونایی ما به پس از کرونا هم تسری پیدا کند، اما من این مسئله را متوجه مردم نمیدانم و در واقع نوع مواجههای که دولتها با مردم دارند مردم را به واکنش وا میدارد.
ابعاد چهارگانهای که با کرونا متحول شد
وی در تکمیل گفتههای خود اظهار کرد: بنابراین از این منظر با بحرانی جهانی مواجه هستیم که در چهار عرصه رابطه انسان با طبیعت، انسان با خود، انسان با دیگری و انسان با روابط و ساختارهای اجتماعی تغییرات شگرفی رقم زده شده که در جهان بینظیر است. حال ممکن است برخی از این ابعاد چهارگانه را در ملتهای مختلف شاهد باشیم، حداقل در مورد ایران اینگونه بوده که بُعد «رابطه با دیگری» را در قالب همبستگی و نوع دوستی در دوران انقلاب، سالهای جنگ و حوادث اخیر سالهای گذشته مانند سیل و زلزله و موارد دیگر تجربه کردهایم.
وی عنوان کرد: اما در همین دوران کرونایی شاهد این چهار بُعد بودیم که بسیار زیبا و مبارک بود، اما اینکه به پس از دوران کرونا هم سرایت کند یا خیر، مسئلهای است که کاملاً به اختیار انسان برمیگردد. چرا که انسان موجودی مختار است و به همین دلیل ضمانتی نیست که رفتارش تسری پیدا کند و من نگرانم اگر شرایط کرونایی تغییر کند به دلیل مواجهه ناصوابی که بین مردم و حاکمیت وجود دارد دوباره به شرایط عادی برگردیم و قطعاً این شرایط عادی برای ما خوب نخواهد بود.
نگران این هستم جبران عقدهها و محرومیتهای دوران کرونا شتاب بگیرد
افروغ در پاسخ به این ادعا که برخی از فعالان محیط زیست معتقدند با بازگشت به شرایط عادی ممکن است به دلیل توجه مردم به تأمین معیشت، حفظ محیط زیست از اولویتهای بشر فاصله بگیرد و مجدداً با افزایش تولید شاهد گرمایش زمین، تولید تصاعدی گازهای گلخانهای و آلودگی محیط زیست باشیم، گفت: درست است اما نمیتوان پیش بینی جبری کرد و گفت این اتفاق حتماً رخ میدهد و فقط میتوان دورنمایی را متصور شد و حدس زد. البته من نگران این هستم مانند ماشینهایی که در مه گرفتار میشوند و زمانی که مه از بین میرود و در اتوبان قرار میگیرند و سریع میروند ما هم این چنین شویم. شرایط مه آلود کرونایی اتفاق افتاده و اگر کرونا کنار برود و ما خودمان را نساخته و تربیت نکرده باشیم و از این اتفاقات عبرت نگرفته باشیم و همه چیز یادمان برود نگرانم با شدت و شتاب بیشتری نسبت به قبل از کرونا حرکت کنیم و حرص و طمع، ولع، عقده و محرومیتهای دوران کرونا با سرعت بیشتری حرکت کند و درصدد جبران آنها برآییم. حال اگر انسان اخلاقی باشد و درست تربیت شود در این مدت قرنطینه به رغم برخی هزینهها از این شرایط درس میگیرد.
این استاد دانشگاه یادآور شد: به نظرم این هزینهها جزیی اما منافعش کلان بوده است و انسان همواره باید کلاننگر باشد. مضرات جزیی که کرونا وارد کرده در طول زمان جبران میشود اما این که با چه قیمت و شتابی و با چه آسیب و هزینهای که به طبعیت وارد میشود جای بررسی دارد.
صنعتی شدن صدای غربیها را در آورده است
افروغ تصریح کرد: واقعیت این است که کرونا نشان داد اگر طبیعت احیا شود چه کسی سودش را میبرد و امروز میبینیم که طبیعت و انسان هردو از این مزایا بهرهمند هستند. دقت کنید که انسان با طبیعت بیگانه نیست و اتفاقاً زمانی که با آن بیگانه شد زندگیش منجر به تغییراتی شد که میبینیم در غرب رخ داده است. اگرچه صنعتی شدن منافعی هم داشت اما ضررهای آن نیز قابل چشمپوشی نیست و امروز میبینیم صدای غربیها بلند شده که تکنولوژی امروز باید تکنولوژی دیروز را به دلیل آلودگیهایی که صنعتی شدن با خود همراه آورده روفو کند.
وی ادامه داد: من تصور میکنم بشر غرب بهتر متوجه این مسئله شده است و احیای محیط زیست را بهتر درک میکند، زیرا خودش به آن آسیب وارد کرده و خودش هم ضرر و زیانهای ناشی از تخریب محیط زیست را حس کرده و چشیده است. اتفاقاً مدتی پیش برای وزارت علوم مقالهای تحت عنوان «فروپاشی مرزها و اعتباریات» نوشتم و به این نکته اشاره کردم. آنجایی که بحث انسان با طبیعت و بکارگیری الگوهای توسعه غربی مطرح میشود، بسیاری از متفکران غربی نکات ظریفی را درباره آسیبی که به محیط زیست به واسطه الگوی توسعه مبتنی بر نوسازی وارد شده عنوان کردند. بنابراین فکر میکنم آنها بهتر با این مسئله مواجه خواهند شد و این ما هستیم که هنوز تجربه آن را نداریم و متاسفانه ممکن است با سرعت بیشتری حرکت کنیم. ضمن اینکه این مسئله به لحاظ علمیمطلب جاافتادهای است. ما غرب را الگوی خود کردیم که ای کاش آن را تمام عیار الگو قرار میدادیم. غرب امروز برای ما الگو نیست بلکه ما غربی که صنعتی شده را الگو قرار میدهیم و با آن شتاب حرکت کرده و از خود رفتارهای ناپخته نشان میدهیم، در حالی که آنها در این راه تجارب و هزینههایی متحمل شدهاند اما متاسفانه فکر میکنیم فقط سود و منفعت در انتظار ماست و همینطور در جاده غرب راه میافتیم.
هارمونی و انسجامی میان دستگاههای رسمی وجود ندارد
افروغ در بخش دیگری از سخنانش متذکر شد: به همین دلیل معتقدم هم انسانها باید تربیت شوند و هم سیاستهای مرتبط با محیط زیست تبیین و به صورت تشویقی باشد. اما سؤال اینجاست که در حال حاضر آیا محیط زیست سیاستی دارد؟ سیاستی که هم تشویق کند و هم به نیاز مردم نسبت به محیط زیست توجه داشته باشد و از طرفی دیگر مانع تخریب محیط زیست شود و مشارکت مردم را به کار گیرد؟ در حالی که بعضاً اتفاقاتی هم وجود دارد که به گوش میرسد که کارهایی خارج از دایره ماموریتهایشان انجام میشود و مانند تمام دستگاههای دیگر کیسههای شخصی دوختهاند. کدام دستگاه را میشناسید که کیسه شخصی ندوخته باشد؟ شما یک دستگاه را به من معرفی کنید که اینگونه نباشد، به طور مثال شخصی بازرس یک سازمان، یا معاون قوه قضاییه و ... است و آلوده میشود. متأسفانه از این موارد بسیار است و باید دید چرا این اتفاق افتاد و مشکل کجاست؟ مشکل عدم نظارت و فقدان مشارکت مردمیاست یا ...؟ ضمن اینکه مسئله اینجاست که ما انسجام سیستمی هم نداریم. ما یک انسجام اجتماعی داریم که مربوط به مردم است اما دستگاههای ما با یکدیگر منسجم نیستند و هماهنگی ندارند وعلاوه بر موضوعاتی که به آنها اشاره کردم مشخص نیست هارمونی و هماهنگی بین دستگاههای رسمی اساساً چگونه است.
وی باابزار تأسف از امحای میلیونی جوجههای یک روزه که طی هفتههای اخیر اتفاق افتاد، گفت: اخیراً چندین میلیون جوجه یک روزه را از بین بردهاند، در حالی که در روایت آمده که یک گنجشک در روز قیامت گریبان ما را میگیرد که این انسان مرا بیگناه کشت. واقعاً نمیفهمم درباره یک گنجشک که چنین روایتی وجود دارد چطور عدهای این همه جوجه را میکشند و امحا میکنند؟! وجدانمان درد میگیرد از اینکه چرا به گنجشکی که هنوز جان نداشته ناخواسته آسیب وارد کردیم اما در حکومت اسلامی چه شده که چنین اتفاقی به راحتی رخ میدهد و میلیونها جوجه یک روزه کشته میشوند؟! شعارها از اخلاق، تعالیم و معنا گرفته میشود اما میبینیم که همه چیز اصل بر اقتصاد، لذت و سودجویی شده است. متأسفانه نه بین نظر و عمل رابطه همخوانی وجود دارد و نه دستگاههای ما منسجم عمل میکنند. اینها چیزی نیست که بگوییم پس از کرونا حل میشود، برعکس پیش بینی کلی من از روند امور کشور این است که اوضاع بدتر هم میشود زیرا از این شرایط عبرت گرفته نمیشود. شرایط در حال عادی شدن است و من همواره گفتهام شرایط عادی در ایران به دلیل نوع برخورد و مواجهه حاکمیت شرایط خوبی نیست. ضمن این که ممکن است مردم روی خودشان کار نکرده باشند و اخلاق و تربیت لازم درونی و نهادینه نشده باشد و از طرفی احساس کنند فرصتی است که باید همه چیز جبران شود.
حاکمیت باید بداند چه وظیفه سنگینی دارد
افروغ ادامه داد: شما به شرایط فعلی دقت کنید! هر شهروندی متوجه این مسئله است که چقدر اقلام مورد نیاز زندگی گران شده است و ما تعجب میکنیم که در شرایط کرونایی اینگونه نبود، اما امروز بسیاری از این اقلام سه برابر قیمت به فروش میرسد. این سؤال مهمی است که باید به آن پاسخ داد. این فقط یک تبیین اقتصادی توخالی است که بگوییم تقاضا زیاد شده است، آیا فقط همین است و ولع و حرص نقشی ندارد؟ با خودمان که تعارف نداریم، ما درگیر حرص و طمع شدهایم، از طرفی دیگر حاکمیت هم کنترل و سازوکارهای لازم برای جلوگیری از افزایش بیرویه قیمت را ندارد. این موارد از باب هشدار گفته میشود که حکمرانان و حاکمیت باید بداند وظیفه سنگینش چیست و بستر را برای مشارکت فراهم کند و همچنان مانند دوران کرونا با مردم روراست باشد، از ظرفیتهای مردم استفاده کند و مردم هم باید متوجه باشند که همان اتفاقی که در شرایط غیرعادی کرونایی برای آنها پیش آمد را به دوران پس از کرونا تعمیم و تسری دهند تا یک زندگی نسبتا آرامتر، سالمتر و صادقانهتری داشته باشند.
افروغ در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این که با توجه به توضیحات فوق آیا اعتقادی به شکلگیری دوران پیشاکرونا و پساکرونا دارد یا خیر و آیا بشر وارد همان فضای قبلی میشود یا با یک تغییرات جدی در ساختار و مفهوم مواجه خواهیم بود؟ گفت: توقع و پیشبینی من این است که عطف به همان ابعاد چهارگانه که پیشتر به آن اشاره شد، شاهد یک تحول مثبت باشیم. کرونا نشان داد که میتوان طور دیگری زیست واندیشید و اتفاقاً این شکل دیگر مثبت هم هست. بدین معنا که انسان با طبیعت و هم نوع خویش آشتی کند، درد دیگری را درد خودش بداند و بداند خدا و رجعتی هم وجود دارد و به خودسازی و خودشناسی برسد. به نظرم همه چیز مهیای یک تحول بزرگ است، اما باید فهم دقیقی از این تحول داشته باشیم و به آن شتاب ببخشیم.
رجعت به سوی خدا رهآورد کروناست
وی در ادامه اظهار کرد: امروز میبینیم که نظام سرمایه داری ضربه خورده و در نتیجه نگاههای زشت به طبیعت تغییر کرده و خودخواهیها تلطیف شده است. رجعت انسان به سوی خدا و بُعد دعا و نیایش احیا شده است. این یعنی عبرت بگیریم و به دوران قبل از کرونا برنگردیم و دوران کرونایی خودمان را حفظ کنیم. این برای انسانهایی است که عبرت میگیرند، میفهمند و حیوان نیستند، گرچه گاهی اوقات من از این حرف خجالت میکشم زیرا حیوان هم اینگونه نیست. حیوانی که خدا را تسبیح میکند و به تعبیر امام(ره) تسبیح لفظی هم میکند، اما ما چه میکنیم؟! اما به دلیل اینکه بشر مختار است و میتواند کار شر و خیر انجام دهد باید انتظار هرچیزی را داشت. امیدوارم با توجه به فطرت پاکی که خداوند در اختیار ما قرار داده، ندای پاک معطوف به عمل خیر را بشنویم و از گرایش به زشتیها و شرور انسانی پرهیز کنیم.
این پژوهشگر گفت: اما بخشی از این تغییر به انسان برمیگردد و بخشی به ساختارها. ساختار و روابطی که در این کشور وجود دارد مانند روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و آن بخشی که مرتبط با قدرت رسمیاست باید دگرگون شود. اگر دگرگون نشود و عبرت نگیریم با شتاب بیشتری دوران پساکرونایی احیا میشود و شرایط عادی که از آن دفاع هم نمیکنیم با سرعت بیشتری استمرار پیدا خواهد کرد. ما منکر این نمیشویم که یک هویت دیرینه دینی داریم که هر از چندگاهی در شرایط غیرعادی بروز میکند اما میخواهیم این هویت در شرایط عادی هم حفظ شود. حفظ این هویت در شرایط عادی مشکل است و بخشی از آن به تربیت، اخلاق افراد و عاملیت آنها و بخشی به دولت بازمیگردد.
مردم ما در شرایط عادی گرگ همدیگر میشوند
افروغ ادامه داد: من همیشه در شرایط عادی این را گفتهام و به جد معتقدم که مسئولیت اصلی با حکمرانان است و اگر مردم در شرایط عادی گرگ همدیگر میشوند علت دارد و علتش هم حاکمیت و قدرتهای دولتی است، درست برعکس غربیها. غربیها در شرایط عادی گرگ هم نیستند بلکه در شرایط غیرعادی گرگ هم میشوند اما ما برعکس آنها هستیم، در شرایط غیرعادی گرگیتی نداریم، اما متأسفانه در شرایط عادی دنبال منافع شخصی هستیم و رفتارهایی از ما سر میزند که فرهنگی، اخلاقی و دینی نیست و همانطور که گفتم علتش به مواجهه حاکمیت با مردم برمیگردد. در طول تاریخ همیشه اینگونه بوده و این دولت و آن دولت هم ندارد. متأسفانه دولتهای ما متوجه مسئولیتشان در فرصتسازی نیستند و نمیفهمند باید مردم را به حساب بیاورند، موانع را برطرف کنند و فرصت را در اختیار آنها قرار دهند و خودشان نباید زراندوز و در پی افزایش قدرت باشند. بقول فردوسی که چه زیبا میگوید طومار حکومت را سه چیز برهم میپیچد «زراندوزی، دروغ و تلاش برای کسب قدرت بیشتر». این یک واقعیت است و همانطور که گفتم باید یک اتفاق مبارک در کشور رقم بخورد و یک تحول ساختاری رخ دهد. همه چیز مهیا است اما حقیقتاً چشم من آب نمیخورد چون سالهاست که این حرفها را میزنیم اما گوشی بدهکار نیست. پیشتر هم این حرفها گفته شده اما هیچ کس گوش نداد تا اینکه کرونا آمد و این را به همه تحمیل کرد و چیزی که با راهحل، نصحیت و تحلیل به انجام نرسید با کرونا به سرانجام رسید.
ادامه دارد...
نظر شما