قدس آنلاین: در وضعیت کنونی و تعطیلی قریب به اتفاق همه جلسات شعر، گام دیگری از حضور شعر در فضایمجازی برداشته شده است. البته گام اول آنگاه برداشته شد که ارتباطات اجتماعی مجازی پدید آمد و انتشار شکل مکتوب شعر در وبلاگها و سپس شبکههای اجتماعی شروع شد. ولی در یکی، دو ماه اخیر انتشار شعر به صورت صوتی و تصویری و حتی زنده هم به انتشار مکتوب افزوده شد و به نظر میرسد که پس از برگشتن به وضعیت عادی نیز این شیوه برقرار بماند.
افزون بر حلقههایی که به صورت شخصی برگزار میشود، بسیاری از نهادهای فرهنگی نیز جلسات شعر را به شکل مجازی برگزار میکنند.
اثرات این رویکرد جدید بر شاعران و مخاطبان شعر چه خواهد بود؟ به نظر من مسلماً اثراتی که انتشار مکتوب شعرها در این دو دهه در فضایمجازی گذاشته است، وسعت خواهد یافت. دسترسی به شعر و شاعران آسانتر میشود و انتشار آن از انحصار متولیان رسمی و یا رسانهها در خواهد آمد.
در دهه ۶۰و۷۰ تنها راه دسترسی ما به تولیدات جدید شعری، مطبوعات و کتابهای شعر و در موارد اندکی صداوسیما بود. به همین دلیل شاعران شهرهای بزرگ که به کتابها و نشریات دسترسی بیشتری داشتند بیشتر امکان رشد و مطرح شدن مییافتند، ولی با گسترش فضایمجازی، رشد و آگاهی ادبی و دسترسی به آثار شاعران برتر و صاحبنام گسترش یافت و سطح عمومی شعر در مراکز و نقاط دورافتاده به هم نزدیک شد، اما با این همه در نقاط دورتر و شهرهای کوچک جلسات نقد و محافل عمومی شعر کمتر برگزار میشد و کارگاه نقد و تریبون ارائه اثر برای شاعران این مناطق که میتوانند به آنان هم رشد و هم انگیزه بدهند، کمتر در دسترس بود. اکنون این محافل نیز عامتر میشوند و به این ترتیب میشود گفت که انحصاری که مراکز و شهرهای بزرگ در این زمینه داشتند، تقلیل مییابد.
مسلماً این قضیه بر اقتصاد شعر هم اثر خواهد گذاشت، هر چند نقش اقتصادی شعر برای شاعران در مجموع بسیار کمتر از هنرهای دیگر است. محافل مجازی کمهزینهتر هستند و سهم شاعران هم از این هزینهها تقلیل مییابد. این وضعیت برای شاعرانی که حضور در محافل شعر برایشان یک کمکهزینه بود، در قبال وقتی که برای شعر میگذارند، تنگناهایی پدید میآورد و البته این هم برای شاعران مرکزنشین بیشتر اثر میگذارد، چون در نواحی دوردست و شهرهای کوچک معمولاً چنین کمکهزینهای وجود نداشته است، به خاطر اندک بودن بودجهها و امکانات برگزاری محافل و مجالس. پس از این جهت میشود گفت وضعیت میان مراکز و جاهای دورتر، به هم نزدیک میشود، نزدیکشدنی که الزاماً بهتر نیست و چه خوب بود که این امکانات و بودجههای فرهنگی بیشتر میشد و نواحی دورتر هم از آن بیشتر بهره میگرفتند.
اما به همین نسبت شاعران از نظر انتخاب موضوع شعر و موضعگیریهای اجتماعی و سیاسی آزادی عمل بیشتری مییابند، چون رسانههای شعری به سمت فردیت بیشتری میروند. اگر روزگاری برگزاری یک محفل شعر به مجوزهای مختلف، حتی استعلامهایی در مورد افراد شرکتکننده در این محافل نیاز داشت، امروز دیگر شاعران آزادی بیشتری دارند و این البته محاسن و آسیبهای خودش را دارد.
اما خلوت شاعران چه خواهد شد؟ به نظر من همچنان که فضایمجازی در این دو دهه مجال خلوت و مراقبت درونی و مطالعه و اندیشه شاعر را تنگتر کرده است، این وضعیت ادامه خواهد یافت. این چیزی است که به نظرم سخت نگرانکننده است. شعر به آرامش، خلوت و اندیشه نیاز دارد و این سه چیز همواره در معرض تهدید فضایمجازیاند. از این روی است که در سالهای اخیر غالباً «شاعران خوب» بسیار زیاد داشتهایم، ولی «شاعران برتر» کمتر ظهور کردهاند. شعر امکان انتشار بیشتر دارد، اما امکان عمقیابی و کیفیت هنریاش محدود میشود. از همین روی با همه تسهیلاتی که این فضایمجازی برای شاعران متوسط ایجاد میکند، شاعران قوی از آن آسیب میبینند، مگر اینکه خلوت، مطالعه و مراقبت خود را حفظ کنند.
نظر شما