علی محمدزاده/
یک واقعیت و اصل قطعی وجود دارد که اگر هر برنامه یا فرایندی را در میانه راه متوقف یا قطع کنیم نتیجهای نخواهد داشت و محکوم به شکست است.
بر همین اساس مدیران برجسته در بخش غیردولتی در حوزههای مختلف به هنگام پیشنهاد یک فرصت یا پست جدید به اشکال مختلف تلاش میکنند تا تضمین کافی از طرف مقابل بگیرند که پیش از اتمام طرح و برنامههای آنها برای ارتقا و بهبود شرایط حاکم بر حوزه مدیریتی مورد نظر در پست خود بماند و البته این به معنای چشمپوشی از خطا یا هدر دادن منابع نیست و هر مدیری در صورت ارتکاب خطاهای کاری قابل عزل است.
حالا تصور کنید حوزه مدیریتی یک مدیر به وسعت یک استان پهناور با ۸میلیون نفر جمعیت که بیشترین واحدهای صنعتی و تولیدی را پس از تهران در خود جا داده و مهمتر از همه مهمترین شهر زیارتی پس از مکه مکرمه در این استان قرار دارد و سالانه ۲۵ میلیون نفر به این استان سفر میکنند.
بنابراین با در نظر گرفتن تمام اولویتها و شرایط ویژه این استان نخستین انتظار این است که انتخاب مدیران عالی در این استان با حساسیت بیشتری صورت گیرد و برای آنکه مشخص شود انتخاب درستی صورت گرفته فرصت کافی به وی داده شود تا برنامههای خود را اجرا و به مرحله نتیجهگیری برساند.
با این حال متأسفانه در حالی که هنوز تنها ۱۵ ماه از معرفی علیرضا رزمحسینی به عنوان استاندار خراسان رضوی میگذرد زمزمههایی از تغییر او به گوش میرسد که با هیچ منطق مدیریتی سازگار نیست.
اینکه رزمحسینی توانمند است و میتواند یک وزارتخانه را مدیریت کند یک چیز است و اینکه او را بدون هیچ دستاوردی از مدیریت استان خراسان رضوی برداریم چیزی دیگر است.
رزمحسینی با برنامه ویژه خود یعنی مثلث اقتصادی به نوعی نقش احیاگر صنعت و تولید خراسان رضوی را بازی کرد و البته توانست نیروی دوبارهای به بخشهای مختلف اقتصادی این منطقه تزریق کند ولی تردیدی نیست با رفتن او احتمال اینکه مدیر عالی بعدی این استان بخواهد برنامههای او را ادامه دهد در حد صفر است؛ چرا که هیچ فردی حاضر نمیشود موفقیتهای خودش به نام فرد دیگری ثبت شود و بر همین اساس سعی دارد طرحی نو براندازد.
بر همین اساس با رفتن هر مدیر باید با تمام ایدههای مدیریتی او خداحافظی کرد و این به معنای گذراندن یک دوره آزمون و خطا و حداقل انتظار دیگر است و هیچ آفتی بدتر از آفت بلاتکلیفی در دوره کنونی نیست که همه چیز به سرعت در حال تغییر است و حتی یک سکته کوتاه میتواند یک جامعه را از دور خارج کند و از یک مجموعه پویای سودآور به یک مجموعه غیرپویا و زیانده تبدیل کند.
نکته دیگر اینکه در ۱۵ ماه گذشته تقریباً تمام توجهات معطوف یک برنامه به نام مثلث اقتصادی بود و چند ماه صرف شناسایی توانمندیها و نقاط ضعفها شد و چند ماه هم طول کشید تا وظایف هر دستگاه مشخص شود و در بهترین حالت هنوز چند ماه از عملیاتی شدن این ایده نمیگذرد و اگر حالا قرار باشد با رفتن رزمحسینی همه چیز ناتمام بماند اولاً تمام تلاشهای صورت گرفته ۱۵ماه گذشته به نوعی هدر رفته و با معرفی استاندار جدید چند ماه دیگر هم صرف مقدمات معمول تغییر مدیریتها از قیبل جابهجاییها و شناسایی میشود که در مجموع یک نتیجه دارد و آن ضرر ساکنان استان خراسان رضوی است.
مسئله ترسناک دیگر این است که مانند تجربیات گذشته با رفتن رزمحسینی ماهها صرف معرفی استاندار جدید و عملاً خراسان رضوی دچار سکته مدیریتی چندساله شود (احتساب ماههای پیش از معرفی رزمحسینی و ۱۵ ماه مدیریت ناتمام او به علاوه ماههای معطلی برای معرفی استاندار جدید و چند ماه هم صرف عملیاتی کردن برنامههای مدیر بعدی)، بنابراین به نظر میرسد از آنجایی که عمر دولت روحانی در نیمه پایانی قرار دارد بهتر است بگذارند تا رزمحسینی در فرصت باقیمانده محصول دوره مدیریت خود را در این استان برداشت کند و این مدت را صرف یک برنامه ناتمام در وزارت صمت نکند.
نظر شما