قدس آنلاین: دورترین تصویری که من از فَرَت و فرتبافی یا همان تُنبافی دارم، مربوط میشود به روزهایی که هنوز مدرسه نمیرفتم. کودک بودم که یکی دوبار، مادرم دستم را گرفت و من را با خودش به کارگاه فرتبافیاش برد. در دنیای کودکانهام، نمیدانستم آن همه نخ که از این طرف سالن گنبدی تا آن طرف سالن کشیده شدهاند، صدای رفتوآمد ماکو در بین نخها و حرکت پاهای مادرم روی پدالها قرار است چادر شبی شود یا حولهای برای خشک کردن دست و صورت، بقچهای و یا سفره نانی. همه آن ساعتها که محو بافتن مادرم میشدم، سرگرم میشدم و چیزی بیشتر از این نمیفهمیدم و نمیفهمیدم که مادرم دارد کار تولیدی انجام میدهد، همان طور که وقت ماست درست کردن، وقت نان پختن و وقت بافتن قالی، چیزی تولید میکرد.
حالا در یکی از روزهای میانه ماه مرداد داریم میرویم به روستای پشته، جایی در ۵۵ کیلومتری شهر تایباد در مسیر جاده تایباد به خواف. قرار دیدار و گفتوگویی با عبدالکریم شیخ جامی دارم؛ مردی که متولد ۱۳۵۸ است و همتش سبب شده حدود ۳۰۰ کیلومتر راه را بکوبیم و بیاییم تا روستای پشته برای دیدن او و هم ولایتیهایش.
صبح زود از مشهد بیرون زدیم و حالا نزدیک تایباد هستیم. از صبح یکی دو بار شیخ جامی تماس گرفته تا بداند کجا هستیم و در چه حال و احوالی. وقتی از جاده تایباد -خواف به دوراهی کرات و کوهآباد میرسیم، دوباره تماس میگیرد و من موقعیت را برایش میگویم. اطمینان میدهم که مسیر را درست آمدهایم و تا نیم ساعت دیگر به روستا خواهیم رسید. جادهای که ما را به روستای پشته میرساند از کنار چند آبادی میگذرد و البته از کنار زمینهای گندمی که درو شدهاند. اینجا و آنجا روستاییان را میبینیم در حال جمع کردن کاه یا محصول زمینشان و در فاصله زمینهای طلایی گندم که آفتاب آنها را بریان کرده است، چیزی که زیاد میبینیم جالیزهای هندوانه و خربزه است که بعضی از این آنها به روش دیم کاشته شدهاند و حدس میزنم بیشتر برای گرفتن دانه پرورش یافتهاند. دیدن هر کدام از این تصاویر، مرا که عمرم با همین تصاویر آمیخته شده است پرت میکند به روزهای کودکی؛ به همان سالهایی که پنبه، گندم، خربزه، هندوانه، زیره و چیزهای دیگری میکاشتیم که کشاورزان حاشیه کویر میکارند. به روستا میرسیم و آقای شیخ جامی به استقبال ما میآید، با لبخندی بر لب که نشان از انرژی مثبت او میدهد. چاق سلامتی میکنیم و وارد کوچهای میشویم که مزین به نام شهید شیخ جامی است.
مبینا؛ نوجوان چلهکش
۱۰ دقیقه استراحت میکنیم تا خستگی راه را از تن بتکانیم با چایی که صاحبخانه روبهروی ما میگذارد. سپس نوبت پرداختن به ماجرای فرتها میرسد. اول از همه از اتاق چلهکشی شروع میکنیم، اتاقی که در آن باید نخ مورد نیاز برای هر دستگاه فرت را آماده کنند. آقای شیخ جامی دخترش را صدا میکند. توقع دارم فرد بزرگسالی وارد اتاق شود، اما دختر نوجوانی وارد میشود که قرار است کار چلهکشی را برایمان انجام بدهد و این برای من شروع نقطه تعجب است و البته خوشحالی. خوشحال میشوم که نسل جدید و نوجوان هم به هنر فرتبافی که چراغش تا حد زیادی کمسو شده است، اقبال نشان دادهاند.
نخستین مرحله در کار فرتبافی، چلهکشی است. عرض پارچهای که با فرت بافته میشود شامل تعدادی نخ است، به هر ۴۰ عدد نخ که در کنار هم قرار میگیرند چله گفته میشود. برای هر چیزی که میخواهد بافته شود چله مخصوص تعریف شده است. مثلاً حوله دست و صورت ۱۰ چله است، یعنی ۴۰۰ نخ زیر و ۴۰۰ نخ رو قرار میگیرد تا حوله دست و صورت آماده شود. به عبارت دیگر هر چله شامل ۸۰۰ عدد نخ است.
در نگاه اول شاید کار چلهکشی راحت به نظر برسد، چون انتقال مقداری نخ از یک نقطه به نقطهای دیگر است؛ اما آقای شیخ جامی برای ما توضیح میدهد که رفت و آمدی که برای چلهکشی باید انجام شود، معادل ۵ کیلومتر راه رفتن است و این ۵ کیلومتر راه رفتن، در اتاقی معادل ۵ متر انجام میشود که به شکل رفت و برگشتی است. بین حرفها و توضیحات پدر، مبینا تند طول اتاق را به صورت رفت و برگشت میرود و برمیگردد. او برای اینکه چلهکشی یک دستگاه آماده را انجام بدهد، باید بارها و بارها این کار را تکرار کند؛ کاری که شیخ جامی میگوید: نگاه به این چند بار رفت و برگشت نکنید! وقتی صدها بار طول این اتاق را بروید و برگردید واقعاً خستهکننده میشود، من که وقت کار کردن بد جور عرق میریزم. او همچنین درباره اینکه مبینا چگونه این هنر را آموخت، میگوید: نکته جالب برای خودم این است که مبینا چند باری به کار مادربزرگش در چلهکشی نگاه کرد و همان نگاه کردن و دقت و هوش خوب مبینا سبب شد این هنر را به سرعت یاد بگیرد. در حال حاضر سه سال است که به طور مستمر این کار را انجام میدهد و بهنوعی میشود او را استاد چلهکشی نامید.
او در توضیح بیشتر میگوید: کار چلهکشی نخ را در روستای خودمان و حتی بعضی از روستاهای اطراف کسی بلد نیست، برای همین این کار را به ما سفارش میدهند با نوع نخ و مقداری که لازم دارد. ما حرف میزنیم و مبینا تند و تند طول اتاق را میرود و برمیگردد و در ادامه این را هم میفهمم که مبینا برای چلهکشی هر کیلو نخ ۱۰ هزار تومان دریافت میکند.
مادری که ۷۰ سال است فرت میبافد
پس از دیدن مرحله اول که همان چلهکشی نخ است، از خانه شیخ جامی خارج میشویم تا به نخستین کارگاه سر بزنیم. اولین کارگاه، خانه مادر شیخ جامی است و چه جایی بهتر از خانه مادر. مادری که همه عمرش را فرت بافته است و همچنان میبافد. خانه مادر آقای شیخ جامی دیوار به دیوار خانه آنهاست. پیش از ورود، چشمم به عکس شهید شیخ جامی میافتد و این نوشته بالای آن: «پلاک افتخار». وارد حیاط که میشویم پتویی که آن را زیر سایه درخت، روی چیزی انداختهاند توجهم را جلب میکند. وقتی با اجازه صاحبخانه پتو را کنار میزنم، مَشکی را میبینم که از پوست گوسفند درست شده است و پر از ماست ناب روستایی است. وارد پذیرایی میشویم. مادر آقای شیخ جامی با سن و سالی زیاد پشت دستگاه فرتبافی نشسته و مشغول به کار است. از همان زنها و مادرهای محجوب روستایی است، از همانهایی که معتقدند نباید کسی عکس آنها را بگیرد؛ اما آقای شیخ جامی توضیح میدهد و با لبخندی مشکل ما حل میشود. پیش از هر چیزی یاد میگیرم که یک دستگاه فرتبافی شامل قسمتهای مختلفی است؛ از قُنده گرفته تا ماکو، ماسوره، تیغه، شانه که چوبی است و در خود روستا درست میشود تا نورد و نوردگردان که کمک میکند هم پارچه سفت روی دستگاه جمع شود و هم چروک نشود تا استخوانک که از استخوان قلم گوسفند و یا نی درست میشود. وقتی شیخ جامی اجزای مختلف یک دستگاه فرتبافی را برایم توضیح میدهد، به این فکر میکنم که در گذشته، در تکتک روستاها فرت بافته میشد، آن هم با دستگاهی که همه اجزای آن را میشد در روستا آماده کرد. هم پشم یا پنبه مورد نیاز را و هم اجزای سازنده یک دستگاه فرتبافی را که از چوب آماده میشد و حتی از چیزهای دور ریختنی مثل استخوان قلم گوسفند و این یعنی خودکفایی روستایی برای آماده کردن پارچههای مورد نیازی که باید با آنها لباس، حوله، چادر شب و دیگر چیزها را میبافتند. اما حالا همه این داشتهها را به فراموشی سپردهایم و نگاهمان به دست دیگران است که چه چیزی تولید میکنند تا ما از آن استفاده کنیم و فراموش کردهایم که خودمان چه تواناییهایی داشتهایم. عایشه اللهدادی، متولد ۱۳۱۹ است. او میگوید از کودکی شاید ۸ یا ۹ سالگی فرتبافی را یاد گرفتم و تا همین حالا هم آن را انجام میدهم. میگوید: من هشت فرزند دارم، چهار دختر و چهار پسر و یکی از پسرهایم سال ۶۳ به شهادت رسیده. دخترهای من هم فرتبافی را یاد دارند. خانم اللهدادی آنقدر با عشق و علاقه فرت میبافد که با اطمینان میگوید: کاری که من انجام میدهم از بین ۱۰۰ کار بافته شده، خودش را نشان میدهد. البته بیراه هم نمیگوید؛ این را وقتی میفهمیم که یک حوله بافته او را در کنار بافتههای دیگران قرار میدهیم و آن وقت است که متوجه میشویم کار با لطافت بیشتری بافته شده است و البته تمیزتر. او میگوید: الان دیگر مثل گذشته قوت کار کردن ندارم اما باز هم روزی سه تا چهار حوله میتوانم ببافم. وقتی خانم اللهدادی درباره کاری که بافته است حرف میزند، همسرش به کمکش میآید و میگوید: کار ایشان کجا و کار بقیه کجا؟ خوشم میآید که چقدر آدمها میتوانند مکمل هم باشند.
تولید در پشته، فروش در پایتخت
حالا آفتاب، روستا را گرمتر کرده است، اما نه آنقدر گرم که آدم از دست گرمایش کلافه شود و البته از آب و هوای پشته انتظار همین است. روستای پشته یکی از چند روستای خوش آب و هوای منطقه است، چرا که کوهستانی است و در دامنه کوه بنا شده است. سربالایی کوچه نشاط را بالا میرویم تا برسیم به کارگاه بعدی. در کارگاه بعدی خانم دلآسایی مشغول بافتن فرت است، اما پارچهای که خانم دلآسایی میبافد، پارچه کرباس است که نخ آن از پنبه درست شده است. میزبانمان تأکید میکند: این نخ است. ۱۰۰ درصد پنبه خالص است. پارچههایی که خانم دلآسایی تولید میکند، مناسب شال، مانتو، رومیزی و چیزهایی از این قبیل است. خانم دلآسایی توضیح میدهد: وقتی این پارچه آماده شد، با سوزن دوزی و کارهای دیگری که روی آن انجام میشود بسیار زیباتر میشود.
نکته جالب برایم درباره پارچههای بافته شده در روستای پشته، این است که از روستایی در تایباد تولید و به پایتخت کشورمان و حتی شهرهای دیگر هم ارسال میشود. وقتی از خانه خانم دلآسایی خارج میشویم تا به کارگاه بعدی برسیم، آقای شیخ جامی توضیح میدهد: اگر من به طور جدی به کار فرتبافی روستا توجه کردهام، به خاطر حمایت جهاد دانشگاهی خراسان رضوی، اداره کار، اداره میراث فرهنگی و شرکت کسب و کار آستان قدس رضوی در قالب سایت پیشه است، چون نمایندگانی از این نهادها به روستای ما آمدند و کار ما را دیدند. تشویق و حمایتهای معنوی آنها سبب شد بیش از پیش فرتبافی در روستای پشته جدی گرفته شود. این نهادها به ما کمک کردند در جامعه شناخته شویم و خوشبختانه در حال حاضر، پارچههای ما در بیشتر شهرها از جمله آبادان، همدان، اراک، تهران، کردکوی استان گلستان، بابلسر و شهرهای استان خراسان رضوی مانند سبزوار، نیشابور، فریمان، مشهد و خلاصه بسیاری از شهرهای دیگر، مشتری دارند. آقای شیخ جامی میگوید: از طریق اداره کار در ابتدا ۲۸ میلیون تومان به من وام دادند که توانستم استارت کار را بزنم. خوشبختانه در حال حاضر که با همدیگر صحبت میکنیم ۳۰ نفر در کارگاههایی که بنده پیگیر ایجاد آن بودم مشغول به کار هستند. البته این عدد متغیر است و گاهی تا ۴۵ نفر هم میرسد. انشاءالله هدف و نیت من این است که هیچ خانمی در روستای پشته بیکار نماند، چون روستای پشته مهد فرتبافی شهر تایباد است و در حال حاضر هم در حال پیگیری امور برای ثبت ملی فرت پشته هستیم.
با نخ تولید ایران
از کارگاه خارج میشویم و از کنار بچههای کوچک که خودشان را با ابتداییترین وسایل سرگرم کردهاند، میگذریم تا برسیم به کارگاه بعدی در خانه صدیقی قاینی. او میگوید: خانهدار هستم و از پنج سال پیش، گاهی فرت میبافتم اما چیزهایی که میبافتم به تعداد کم و به سفارش بعضی از اهالی بود یا برای مصرف خانواده خودمان؛ اما از سه سال قبل که آقای شیخ جامی به طور جدی دنبال کار فرتبافی هستند، من هم به طور جدی به این هنر رو آوردم و از این بابت خوشحالم؛ چون کاری است که در خانه و در وقتهای آزادم انجام میدهم. شیخ جامی درباره پارچهای که خانم قاینی تولید میکند، میگوید: ایشان هم پارچه کرباس تولید میکند. نخ مورد نیازمان را از مشهد تهیه میکنیم. در گذشته پنبهای که در همین منطقه کشت میشد در بافتن پارچه بهکار میرفت و حتی در گذشته برای تهیه نخ مورد نیاز برای فرتبافی از پشم گوسفندان روستای خودمان و یا روستاهای اطراف استفاده میشد، اما الان ظرافت نخهای صنعتی بیشتر است برای همین ما هم سراغ این نوع نخ رفتهایم و البته این نخ، تولید ایران است.
روستایی با نزدیک به ۳۰۰ کارگاه فرتبافی
پس از دیدن کارگاه خانم قاینی میرویم برای دیدن آخرین کارگاه و البته پیش از دیدن آخرین کارگاه سری هم به قنات پشته میزنیم با نام «دِرجَه»؛ بعد هم به دیدن اقامتگاه بومگردی پشته به نام «دِرجَه» میرویم که صلاحالدین احمد جامی صاحب آن است و نامش را از یکی از ۱۰ قنات روستا گرفته است. اقامتگاهی که مانند دیگر اقامتگاههای بومگردی به خاطر همهگیری کرونا تعطیل شده است.
برایم سؤال میشود که اصلاً چه شد که شیخ جامی به فکر احیای فرتبافی در پشته افتاد؛ او در این باره میگوید: سه سال پیش در هفته صنایع دستی، آقای تاج محمدی، مدیر میراث فرهنگی تایباد به روستای ما و به منزل پدریام آمدند. در آن دیدار و پس از دیدن هنر مادرم، ایشان به بنده گفتند حیف است این هنر فراموش شود. گفتند: کسی باید به طور جدی پیگیر هنر فرتبافی در روستا باشد و بنده را تشویق کردند به احیای این هنر در روستا کمک کنم. بنده پیشقدم شدم. در ابتدا با پنج نفر کار را شروع کردم و الان همانطور که گفتم خوشبختانه تعداد زیادی به این کار مشغول شدهاند تا جایی که در حال حاضر ۳۰۰ کارگاه فرتبافی در پشته مشغول به کار هستند.
نکته جالب درباره کارگاههایی که آقای شیخ جامی از آنها پشتیبانی میکند این است که به شکل متمرکز کار نمیکنند، یعنی هر خانم روستایی از نوجوان تا کهنسال میتواند این کار را در خانه خودش و در زمانهای آزاد خانهداری انجام دهد، این یعنی هم رسیدن به امور خانه برای یک خانم خانهدار روستایی و هم مشارکت در تولید که کشور بسیار به آن نیاز دارد.
معین، پسر نوجوان فرتباف
آخرین خانهای که میرویم و یکی از کارگاههای فرتبافی پشته در آن ایجاد شده، خانهای است که دوباره موجب تعجبم میشود. در این خانه به جای دیدن خانمی که کار کند، با پسر نوجوانی روبهرو میشوم که پشت دستگاه نشسته و مشغول به کار است. معین، پسر نوجوانی است که در ساعتهایی از روز به کمک مادرش میآید و فرتبافی را یاد گرفته است. گرایش معین به عنوان یک پسر نوجوان روستایی به هنر فرتبافی نشان از این دارد که این هنر میتواند مردانه هم باشد؛ همان طور که هستند مردانی که این هنر را دنبال میکنند. اما نکته جالب درباره معین این است که او نوجوان است و علاقهاش به این هنر اصیل، او را به کار فرتبافی تشویق کرده است و این یعنی یک اتفاق خوب. خودش برایم میگوید: «دوست دارم در آینده، خودم کارگاه فرتبافی داشته باشم» و من آرزو میکنم معین، این پسر نوجوان روستای پشته، هر چه زودتر به خواستهاش برسد و در آینده نزدیک یکی از مردانی شود که قدمهای بزرگی برای رونق بیشتر فرتبافی در روستایش برمیدارد.
مصرف منسوجات فَرَتی در هر عروسی، هزار عدد است
خوشبختانه در روستای پشته هنوز بسیاری از رسم و رسوم قدیمی زنده است و به فراموشی سپرده نشدهاند. یکی از این رسم و رسوم اهدای دستمال در مراسم عروسی به میهمانان و شرکتکنندگان است؛ چیزی که روزگاری در زادگاهم، در مراسم عروسی انجام میشد، اما در حال حاضر از بین رفته است؛ اما این رسم در پشته هنوز زنده است. وقتی خانواده داماد و اقوامش برای خواستگاری به خانه عروس میروند، خانواده عروس به عنوان هدیه و یادگاری، به آنها دستمالهایی هدیه میدهند که محصول فرتبافی روستای پشته است. وقتی خطبه عقد هم جاری میشود و تعداد زیادی از اقوام و اهالی در آن شرکت میکنند، دوباره از طرف خانواده عروس به هر کدام از میهمانها یک دستمال جیبی هدیه داده میشود. وقتی زنها از طرف خانواده داماد برای عروس چیزهایی میبرند که به آن نشانی گفته میشود، خانواده عروس برای تشکر از زنهایی که نشانی را آوردهاند، به آنها دستمال میدهند. این کار را خانواده داماد هم انجام میدهند، یعنی خانواده عروس برای خانواده داماد نشانی میبرد و وقتی کار تمام میشود خانواده داماد به زنهایی که نشانی را آوردهاند دستمال هدیه میدهند. وقتی قرار است عروس به خانه خودش برود حدود ۱۰۰ حوله مخصوص دست و صورت، ۱۰۰ چادرشب و حوله حمام و چیزی حدود ۲۰۰ دستمال جیبی در جهیزیه عروس گذاشته میشود؛ یعنی میشود گفت در زمان عروسی یک دختر در روستای پشته، چیزی حدود هزار عدد از محصولات مختلف فرتی تولید روستا، مصرف میشود و یکی از دلایل زنده ماندن فرتبافی در پشته، همین مراسم عروسی و کاربرد داشتن محصولات فرتی در این روستا بوده است. فراموش نکنید اگر در روستایی با ۳ هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت، سالی ۲۰ عروسی برگزار شود به حدود ۲۰ هزار حوله، چادرشب، حوله حمام و دیگر محصولات فرتبافی نیاز است. البته باید به این نکته هم دقت کرد حالا که چند وقتی است محصولات تولید شده در روستای پشته به دیگر شهرهای کشورمان میرود، فرت و فرتبافی رونق بیشتری پیدا کرده است. به قول آقای شیخ جامی شاید ۵۰۰ تا یک میلیون تومان در ماه لقمه دندانگیری نباشد اما میتوان گفت برای یک خانواده روستایی این مقدار، مبلغ بدی نیست و یک خانواده میتواند با این مبلغ زندگیاش را اداره کند. میتوانیم بگوییم ۱۰۰ تا ۱۵۰ خانواده در روستای پشته از راه فرتبافی زندگی خود را تأمین میکنند.
افسوسی برای بافت تاریخی پشته
کم کم عصر فرا میرسد و ما عزم برگشتن داریم. دلم میخواهد فرصتی بود تا گشتی در روستا و اطراف آن بزنم. چشمم به خانههای گلی و بافت کهن روستا میافتد که دارد از بین میرود. در مقابل، ساختوسازهایی را میبینم که مثل ساختوسازها در دیگر روستاهای کشورمان هیچ نسبتی با اقلیم و روستا ندارد و افسوس میخورم. فکر میکنم کاش از روستای پشته مردانی بلند شوند و سراغ مرمت بناهای بافت تاریخی روستا بروند؛ چیزی که اگر درباره آن غفلت کنند خیلی زود دچار پشیمانی خواهند شد و آن روز، دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت. دستی تکان میدهیم برای آقای شیخ جامی و پسرهایش و راهی میشویم با حس و حالی خوب که حاصل همت شیخ جامی و زنان روستای پشته است.
اگر به دنبال خرید و یا فعالیت در حوزه صنایع دستی هستید «پیشه» را بشناسید
حتماً گاهی برای شما هم پیش آمده است که به دنبال کالایی در حوزه صنایع دستی باشید اما در شهر و یا نقطهای که زندگی میکنید به آن دسترسی نداشته باشید و یا ندانید چگونه و از کجا میشود آن را تهیه کرد. اگر با این مشکل روبهرو بودهاید، سایت pishe۲۴.ir میتواند به کمک شما بیاید.
«پیشه» یک پلتفرم کسب و کار دوسویه متعلق به شرکت کسب و کار رضوی وابسته به آستان قدس رضوی است که برای تسهیل امور و رونق کسب و کارهای تولیدی، مسیر دسترسی کسب و کارها به یکدیگر و تأمینکنندگان کالا و خدمات مورد نیازشان را آسانتر میکند.
هدف پیشه کمک به ثبات و بهبود شرایط کسب و کارهای کشور است و با استفاده از سامانه پیشه میتوانید بدون حضور واسطهها، محصولات مورد نیاز خود برای تولید و یا خدمات جانبی مورد نیاز کسب و کارتان را در بازاری شفاف و رقابتی، از مطمئنترین تأمین کنندگان به سادگی تهیه کنید.
«پیشه» چه خدماتی ارائه میدهد؟
حوزه خدمات سامانه پیشه شامل دو دسته خدمات عمومی و تخصصی است. در حوزه خدمات عمومی، آن دسته از خدمات که وجه مشترک و مورد نیاز همه بنگاهها فارغ از موضوع فعالیت آنهاست، در دستور کار قرار دارد. این خدمات شامل امور حقوقی، مالی، حسابداری، مالیاتی، امور منابع انسانی و... است.
این سامانه در حوزه خدمات عمومی، با هدف در اختیار قرار دادن خدمات بهصرفه و مطمئن به کسب و کارها، فعالیت خود را آغاز نمود.
به همین خاطر در گام نخست، حوزه صنایع دستی و کسب و کارهای فعال در این زمینه، در اولویت ارائه خدمات شرکت کسب و کار رضوی قرار گرفت. بر این اساس، با یک مطالعه حدود ۶ ماهه، طیف متنوعی از رشته فعالیتهای صنایع دستی مورد بررسی قرار گرفته و مشکلات آنها در شرایط لیست شد. این مسائل شامل موارد مختلفی از جمله تأمین مواد اولیه با کیفیت، عدم دسترسی به بازار فروش مناسب، نبود اطمینان به کیفیت و مرغوبیت مواد اولیه در دسترس، عدم دسترسی به حوزههای صادراتی و... بود.
نتیجه اجرایی این مطالعه چه بود؟
به دنبال این مطالعه، سامانه «پیشه» کار خود را به صورت عملیاتی از اوایل بهمن (چه سالی؟) با تمرکز بر شبکه کسب و کارهای فعال در زنجیره ارزش دستبافتههای داری و دستگاهی به عنوان یکی از رشتههای زیرمجموعه صنایع دستی آغاز نمود تا بتواند در راستای تسهیل مبادلات در طول زنجیره ارزش این صنعت گام مؤثری بردارد. این زنجیره، از کسب و کارهای تأمینکننده مواد اولیه (پشم، پنبه و ابریشم) تا فراوری مواد از جمله ریسندگی و رنگرزی و نیز تأمینکنندگان ابزار و تجهیزات بافت، طراحان نقشه و پس از آن بافندگی انواع محصولات و مصنوعات (نظیر فرش دستباف، گلیم، جاجیم، گبه، نمد و...) را شامل میشود. در این میان، کسب و کارهای دیگری نیز به پشتیبانی این زنجیره میپردازند، از جمله در آموزش، مشاوره فنی و امور بازرگانی و لجستیک.
سامانه «پیشه» با فعالسازی این زنجیره توانسته ارتباطات و تبادلات میان این کسب و کارها را تسهیل نموده و از این طریق با تنوعبخشی خدمات و تأمین کنندگان، قیمت تمام شده ملزومات تولید را کاهش دهد. بنابراین یک واحد تولیدی در این زنجیره میتواند در یک بستر شفاف و فضای رقابتی، با دسترسی به تأمینکنندگان متنوع در هر حوزه تخصصی در سراسر کشور، اقدام به تأمین نیازهای کسب و کاری خود از کالا و خدمات نماید.
چگونه از پیشه خرید کنیم؟
پیش از خرید از پیشه، باید در این سایت ثبتنام کنید. برای این کار شما در این سامانه یک پنلکاربری خواهید داشت که میتوانید فعالیتهایتان را در این پنل انجام دهید. روند کار سامانه با ثبت درخواست شما شروع میشود، یعنی باید بگویید چه چیزی میخواهید، به چه میزان و در چه زمان و مکانی میخواهید سفارش خود را تحویل بگیرید.
درخواست شما برای تأمین کنندگان دارای صلاحیت و ثبت شده در پیشه ارسال میشود، تأمینکنندهها درخواست شما را بررسی میکنند و با توجه به امکانات و توانمندیهایی که دارند در یک شرایط رقابتی به شما قیمتی برای محصولی که به دنبال آن هستید پیشنهاد میدهند. شما میتوانید پیشنهادهای مختلف را از نظر قیمت، کیفیت و زمان با همدیگر مقایسه و از بین آنها مناسبترین را انتخاب کنید. حالا درخواست شما تبدیل به یک سفارش شده است و برای آن، صورتحسابی صادر میشود. شما از طریق درگاه امن، مبلغ صورتحساب را پرداخت میکنید. حالا نوبت تأمین کننده است که سفارش شما را تأمین و به آدرسی که دادهاید ارسال کند. وقتی شما تأیید کردید که سفارش مورد نیاز خود را تحویل گرفتهاید سامانه مبلغ محصول را به حساب تأمین کننده واریز میکند.
پس، از این به بعد اگر در حوزه صنایع دستی فعالیت میکنید و یا اگر علاقهمند به تهیه برخی از صنایع دستی که در این سامانه عرضه شدهاند، هستید میتوانند به نشانی اینترنتی pishe۲۴.ir مراجعه و با مطالعه و بررسی شرایط آن، از خدمات مربوط بهرهمند شوند.
راستی در سایت شما میتوانید بعضی از هنرها را هم در قالب ویدئوهایی از اساتید این هنرها آموزش ببینید.
نظر شما