قدس آنلاین: هر چند پس از ترک شام و بازگشت به مدینه، دوران اسارت امام سجاد(ع) و سخنرانیهای آتشین و خطبههای افشاگرانه آن حضرت در راستای روشن کردن اذهان مردم و معرفی چهره کثیف حکومت اموی، به پایان رسید، اما همچنان رسالت انقلابی و الهیاش در قالب موارد زیر ادامه داشت:
* تربیت فرزندان
از جمله اقدامهای حساب شده و شایسته امام سجاد(ع) تربیت درست فرزندان بود که هر کدام را با هدفی خاص و در حوزهای که مورد نیاز بود، تربیت کرد؛ یکی را مانند جناب زید در میدان سیاست و نظامی تربیت کرد تا بتواند نهضتی را علیه امویان رهبری کند و دیگری مانند امام محمدباقر(ع) طور دیگری تربیت کرد تا بتواند علوم آلمحمد(ع) را بشکافد و فقه مذهب تشیع را بنیاد نهد.
* کادرسازی
از آن رو که شرایط زمانه و امنیتی و نیز تألمات روحی ناشی از حادثه تلخ کربلا در روز عاشورا و پس از آن در طول اسارت به امام سجاد(ع) اجازه نمیداد، به میان مردم برود و در مجامع عموم شرکت کند و پیام حق را به گوش مردم برساند، برای جبران این خلأ به کادرسازی و تربیت نیرو پرداخت تا به نیابت از آن حضرت پیامش را به گوش دیگران برسانند. یکی از اقدامهای آن حضرت در این باره، تربیت شاگردان زبردست بود؛ یحیی بن امطویل، مفضل بن عمر و محمد بن مسلم از جمله این شاگردان بودند که پس از تربیت کامل به میان جامعه گسیل شدند و پیام حق آن امام را به گوش مردم رساندند و بسیاری از آنها در این مسیر به شهادت رسیدند.
یکی دیگر از اقدامهای آن حضرت در خصوص تربیت نیرو، این بود که بردگانی فراوان خریداری میکرد و پس از حدود یک سال که آنها را تربیت میداد و با حقایقی آشنا میساخت، در راه خدا آزاد میکرد و سپس به شهرها و زادگاه خودشان روانه میکرد تا بتوانند پیام امام را به گوش دیگران برسانند.
* بیان حقایق زیر پوشش دعا
در دورانی که شدیدترین دشمنیها از سوی آل معاویه علیه خاندان علوی روا داشته میشد و در شرایطی که حقایق و باورهای مردم تحریف شده و جبرباوری رواج یافته بود، امام سجاد(ع) توانست با سلاح دعا به همه انحرافها پاسخ دهد. آن حضرت با این روش، هم موفق شد از بسیاری انحرافهای فکری و لغزشهای سیاسی جلوگیری کند و به القائات شیطانی پاسخ دهد و هم با ذکر مقدس صلوات در لابهلای دعا و درود فرستادن بر محمد و آل او همچنان یاد خاندان عصمت را در دلهای مردم زنده نگه دارد.
* پاسداری از نهضت عاشورا
پس از حادثه خونبار کربلا، دستگاه سفاک اموی کوشش فراوان کرد تا نهضت امام حسین(ع) را کماهمیت نشان دهد و حادثه کربلا را به دست فراموشی بسپارد، اما امام سجاد(ع) با گریههای مداوم بر شهیدان کربلا، نگذاشت تراژدی غمبار عاشورا فراموش شود. از این رو، همین که چشم مبارکش به آب میافتاد به یاد لب تشنگان کربلا اشک میریخت و همین که میدید دارند گوسفندی را سر میبرند میپرسید: آیا آبش دادید؟ امام با این تذکر، داستان تلخ کربلا را به یاد میآورد تا این داستان در اذهان مردم فراموش نشود.
از امام پرسیدند: آیا غم و اندوه شما تمامی ندارد؟ حضرت فرمود: وای بر تو، یعقوب پیامبر که تنها یکی از ۱۲ پسرش ناپدید شده بود، در فراق او آنچنان گریست که نابینا شد و از شدت اندوه کمرش خم گشت، در حالی که پسرش زنده بود، اما من ناظر کشته شدن پدرم، برادرم، عمویم و ۱۷ نفر از بستگانم بودم که پیکرهایشان در اطرافم نقش بر زمین شد. پس چگونه ممکن است غم و اندوه من پایان یابد!؟
* دستگیری از درماندگان
هر چند داشتن رابطه با تهیدستان امری سخت است و نیازمند هزینههای مالی است، ولی امام سجاد(ع) همچون پدر و اجداد گرامیاش رابطه خود را با افراد تهیدست برقرار ساخت و حتی از خدا میخواست تا وی را در این باره توفیق دهد، چنان که در دعای سیام صحیفه فرمود: «اللهم حَبِّب إلیّ صُحبه الفقراء و أعِنّی علی صُحبَتِهم بُحسنِ الصّبر»؛ خداوندا! همنشینی با فقرا را محبوبم بدار و با حسن صبر بر مصاحبت با آنان کمکم کن.
نظر شما