تحولات لبنان و فلسطین

شاعران سهم بزرگی در صیانت از زبان دارند و زبان خانه هستی و وجود است. اگر زبانی باشد که در آن شعر خوب تولید نشود آن زبان محکوم به مرگ است. شاعران نگهبانان اصلی زبان هستند و باید این را جدی گرفت.

این روزها باید با ذره‌بین دنبال شعر خوب بگردیم/ شاعران نگهبانان اصلی زبانند

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، اگر اهل خواندن شعر باشید و سر زدن به قفسه‌های کتاب شعر در کتابفروشی‌ها از علایقتان باشد حتماً با شمار زیادی کتاب رنگارنگ و باریک مواجه شدید که نام‌های شنیده و ناشنیده بسیاری روی آنها حک شده است. در بازار کساد این روزهای کتاب اما چاپ مجموعه‌های شعر همچنان رونق دارد و هرچه شاعران گمنام و کم‌تجربه میل به ثبت آثارشان در قامت مجموعه شعر و کتاب دارند، ناشران نیز از آنها به خوبی استقبال می‌کنند، اما سوال اینجاست که این مجموعه شعرها که بی‌رویه و بی‌حساب و کتاب به چاپ می‌رسد چقدر باعث نازل شدن شعر و ادبیات می‌شوند. در روز شعر و ادب فارسی، دکتر هادی سعیدی کیاسری شاعر، ادیب و پژوهشگر زبان و ادب فارسی این موضوع را در گفت و گو با قدس آنلاین واکاوی کرده که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

وی درباره میل به چاپ کتاب در میان شاعران کم تجربه و جوان می‌گوید: طبیعی است که هنرمند به تجلی کردن علاقه داشته باشد، در قدیم هم همین گونه بوده اما ابزار و امکان تجلی و بروز و ظهور محدود بوده است. روزگاری شاعران برای این که دیده شوند به دربارها می‌رفتند، اگر دربارهای یک سرزمین پاسخگو نبودند و یا به آثار اهل ادب و هنر کم توجهی می‌کردند از آن سرزمین کوچ کرده و به جای دیگری می‌رفتند که شعرشان خریدار داشته باشند. اتفاقاً یکی از شعرای عصر صفوی شعری با این مضمون دارد که «گر فلک یک صبحدم با من گران باشد سرش، شام بیرون می‌روم چون آفتاب از کشورش» و از ایران به هند می‌رود و طبیعی است که آنجا به شرایطی که مطلوبش بود می‌رسد. کمااینکه در دوران صفوی و رواج سبک هندی و معادل آن در دوران گورکانیان هند می‌بینیم که تقریباً شاعر زبان آور و سطح اول و دومی نداریم که به هند سفر نکرده باشد. آنها رنج سفر را بر جانشان هموار و به هند کوچ می‌کردند چراکه در آن سرزمین ابزار و اسباب تجلی فراهم‌تر بود.

وی در ادامه می‌افزاید: در روزگار ما و با توجه به اینکه در عصر رسانه زندگی می‌کنیم و تاریخ ادبیات معاصر ما با این تحول گره خوردگی دارد و از ۱۰۰ ـ ۱۵۰ سال پیش که رسانه‌های فراگیر و مکتوب و بعدها رسانه‌های جمعی رواج پیدا کردند بخشی از این رسانه‌ها به اهل هنر به ویژه به زبان‌آوران و سخنوران اختصاص پیدا کرد. بنابراین امکان این تجلی به شدت فراهم شد و در دسترس قرار گرفت تا رسید به یک دهه پیش که فضای مجازی کاری کرد که دیگر کسی نیازی به رسانه‌های جمعی ندارد و خودش می‌تواند به عنوان یک رسانه عمل کند.

این پژوهشگر ادامه می‌دهد: یک شاعر می‌تواند با صفحات مجازی خودش روزآمد و لحظه‌ای گزارش کار بدهد و دیگران ببینند. این فضا باعث شده ما با هجوم داده‌ها مواجه شویم. هر کسی در هر سطحی جز هنر در خودش نمی‌بینید و طبیعتاً آثار خودشان را عرضه می‌کنند، از طرفی چون شعر هنری است که مجرد است و نیاز به ابزارهای زیادی ندارد و در قالب کلام تجلی پیدا می‌کند امکان انشاء و تولیدش بسیط و امکان عرضه‌اش هم فراهم است و همین باعث می‌شود تا با حجم زیادی محتوا روبرو باشیم.

سعیدی کیاسری می‌گوید: یکی از این قالب‌ها انتشار آثار در حیثیت کتاب و مجموعه شعر است. قدیم اینگونه بود برای اینکه آثار یک شاعر تدوین شود، آنها که در طراز استادی بودند خودشان دفاتری داشتند و در چرک نویس‌ها شعرهایشان را نگه می‌داشتند و از سواد به بیاض می آورند و دیوان مصوب آنها تلقی می‌شد. یک شاعر برجسته مانند بیدل دهلوی آثارش را در دیوان شخصی‌اش وارد و پس از آن رسمیت پیدا می‌کرد و دیگران می‌توانستند از روی آن نسخه بردارند. بطورمثال در نسخه‌های خطی بیدل نوشته شده که «این مجموعه در مقام نائل به تحریر رسید تا دوستان را برای نسخه برداشتن عضو کاهل قلمی نباشد» و معنی‌اش این است که دیگران می‌توانند از روی آن کپی بردارند. شاعران سطح دوم و کم تجربه‌تر نیز آثارشان را به دست بزرگان می‌سپردند و بر آن ویرایش صورت می‌گرفت.

این شاعر یادآور می‌شود: در روزگار ما این ممیزی وجود دارد اما کیفی نیست و بیشتر ممیزی محتوایی است. ما در وزارت فرهنگ و ارشاد یک حلقه‌ای داریم که کتاب‌ها را ممیزی می‌کنند و براساس متر، معیار و سرفصل‌هایی که دارند و مبتنی بر آنچه که این سرفصل‌ها اقتضاء کند شعر را بررسی می‌کنند. عموماً این اصلاحات محتوایی است و کار کیفی روی آن انجام نمی‌شود و مرغوبیت، سطح بلاغی و شعریت شعر موضوع نظر نیست. در این شرایط ممکن است مجموعه‌ای که از مقام شعریت ساقط  باشد مورد توجه قرار گیرد اما در مقابل مجموعه‌ای که در نهایت شاعرانگی باشد به جهات عدیده اصلاحاتی روی آن صورت بگیرد که این اصلاحات اصلاً کیفی نیست و از دور خارج شود.

وی درباره انتشار بیشمار کتاب‌های شعر و تاثیر آن بر نزول کیفی شعر می‌گوید: همانطور که گفتم ممیزی که وجود دارد اصلاً کیفی نیست و ممیزی کیفی که شعر را از منظر شاعرانگی مورد بررسی قرار بدهد نداریم و همین باعث می‌شود تا هر اثری امکان انتشار داشته باشد.

شعر خوب چون الماسی در انبار کاه

وی در ادامه به نقش و علاقه ناشران درچاپ کتاب‌های شاعران گمنام اشاره می‌کند و می‌افزاید: روزگاری عرضه شعر کم بود و کسانی که شعر را به عنوان مجموعه عرضه می‌کردند شاعران تثبیت شده‌ای بودند و جامعه ادبی منتظر بود تا یک شاعر نامدار مجموعه‌اش را منتشر کند و اگر از شاعران غیرورزیده و ناسزوار اثری هم می‌آمد در حاشیه محو می‌شد و به محاق می‌رفت، زیرا هم خود شاعران آثار ناب عرضه می‌کردند و هم این که امکان دسترسی برای هرکسی فراهم نبود و ناشران هم به‌گزینی می‌کردند و اینگونه بود که خیلی از شاعران برجسته با ناشران ویژه‌ای قرارداد داشتند و فقط آن ناشر آثارشان را چاپ می‌کرد و غیر از این اگر مجموعه‌ای از شاعر گمنام یا جوانی می‌رسید آن مجموعه توسط چند کارشناس ورزیده بازنگری و ارزش سنجی می‌شد و براساس همین سنجش یا به چاپ می‌رسید یا نمی‌رسید.

وی ادامه می‌دهد: اما در حال حاضر ناشران شرایط کارشناسی را ندارند و بسیاری از آنها به عنوان یکی از اصناف شغلی به آن نگاه می‌کنند و به دنبال سود بیشتر و مسائل اقتصادی هستند. متاسفانه حتی چاپ شعر یک شاعر گمنام برای آنها سودآوری بیشتری دارد تا یک شاعر شاخص، چون باید به او حق التالیف بدهند اما از شاعری که شناخته شده نیست پول هم می‌گیرند و کتابش را چاپ می‌کنند و اصلاً برایشان موضوعیت ندارد که این کتاب فروش می‌رود یا خیر و این وضعیت برایشان محل کسب درآمد شده است.

سعیدی کیاسری تصریح کرد: هیچ گاه در تاریخ شعر فارسی چنین بلایی سر شعر نیامده است و این باعث می‌شود با خروارها شعر ریز و درشت روبه‌رو باشیم و مانند الماسی که باید در انبار کاه جست‌وجویش کنیم باید با ذره‌بین دنبال شعر خوب بگردیم. وقتی اثری از شاعری شاخص به چاپ می‌رسد تکلیفش روشن است و جایگاه خودش را دارد اما غیر از آن، از میان کسانی که شناخته شده نیستند و اثرشان مطلوب نیست به سختی می‌شود شعر را از غیر شعر جدا کرد. چرا که با انبوهی شعر روبرو هستیم که ارزش بلاغی و هنری ندارند و از میان اینها ممکن است یک نفر شاعر شاخصی باشد که به هزار سختی و تمهید باید خودش را از این میان بیرون کشیده و معرفی کند.

این پژوهشگر تاکید کرد: شاعران ما اقبال چندانی به شعر ندارند و شعر در دوره رکود خودش به سر می‌برد و کتاب‌های شعر جزو پروفروش‌ها نیستند و صرفاً زینت ویترین فروشگاه‌های کتاب شده‌اند. زیرا کسی به شعر توجه چندانی ندارد. روزگاری همه منتظر چاپ مجموعه جدید یک شاعر بودند اما الان چنین خبری نیست و بسیاری از اشعار در قالب قطعه در فضای مجازی منتشر می‌شوند یا بسیاری از شعرها در محافل خوانده می‌شود و دست به دست می گردد و دسترسی به آنها مقدور است بدون آن که به کتاب مراجعه کنند و البته وقتی هم کتاب به چاپ می‌رسد فروشی ندارد، زیرا صنعت کتاب در ایران صنعت ورشکسته‌ای است. بنابراین فقط غیرشعرها که ناشران به آن توجه دارند انتشار پیدا می‌کنند و شعر خوب بسیار کم منتشر می‌شود، در این میان اقبال برای شاعران خوب هم کم خواهد بود. خیلی از شاعران خوب هم رغبتی ندارند که آثارشان را منتشر کنند و در فضای مجازی هم کمتر شعر خوبی می بینیم که از شاعران خوب منتشر شود و در فضای نشر هم کار خوب کمتر دیده می شود.

شاعران نگهبانان اصلی زبانند

بهرحال دوره خوبی برای شعر نیست و عملاً ناشعرها جای شعر را در عرصه چاپ و انتشار می گیرند و شما می بینید کسی که فقط اسم شاعر را یدک می کشد و از مقدمات حتی محروم است می گوید من ۲۵ مجموعه دارم در حالی که کل سال های فعالیتش  ۵ سال هم نیست و وقتی این مجموعه ها را می‌بینید هم از نظر کمی و کیفی ناچیز، ضعیف و لاغرند.

وی در پایان با نگاهی به وضعیت نابسامان شعر می‌گوید: این وضعیت ناهنجاری برای شعر است، در حالی که شاعران سهم بزرگی در صیانت از زبان دارند و زبان خانه هستی و وجود است. اگر زبانی باشد که در آن شعر خوب تولید نشود آن زبان محکوم به مرگ است. شاعران نگهبانان اصلی زبان هستند و حساسیت ما باید به این مسئله بیشتر باشد، چرا که اگر قرار باشد نگهبانان اصلی یک مجموعه فرهنگی و هنری تیشه بردارند و بنا را از بنیاد خراب کنند وضع فجیعی ایجاد خواهد شد. شعر حامی و حافظ زبان است و اگر قرار باشد ما به اسم شعر چیزی را عرضه کنیم که ارزش زبانی نداشته باشد نه تنها به زبان ملتزم نخواهند بود بلکه ریشه به تیشه زبان می‌زنند زیرا کسی که اسم شاعر با خودش دارد نسبتی با زبان ندارد و ارزش‌های این زبان را نمی‌شناسد و نمی‌تواند نگهبان زبان باشد و نسبت به آن مهاجم است. متاسفانه در بسیاری از همین مجموعه شعرها اولیات زبان را هم نمی‌بینیم چه برسد به این که عنصر زاینده‌ای در زبان داشته باشند و رستاخیزی در آن ایجاد کنند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.