تحولات لبنان و فلسطین

زاهدان- برای شهدا که دست‌به‌قلم شوی رشته تحریر از وصف جان‌فشانی و فروتنی آن‌ها متحیر می‌ماند و قلم خجلت‌زده از نوشتن بر روی کاغذ بازمی‌ماند اما اگر من در قالب این گزارش از وصف حال شهید«حسین غفاری مقدم» که برای امنیت این کشور شهید شد و هنوز پس از ۸ سال شهادت وی تائید نشده است چیزی نگویم به‌طور حتم مدیون شهدا خواهم بود.

شهیدی که ۸ سال در نوبت شهادت قرار دارد؛حکایت جانبازان بی درصد!

بابک رحیمیان- برای آن‌هایی که گوشه چشمی به استان سیستان و بلوچستان داشته و از توطئه‌های ریزودرشت دشمنان اسلام خبردارند، واژه‌هایی مانند ناامنی، شرارت و یا چهره‌های خبیثی هم چون عبدالمالک ریگی برایشان آشنا می اید و برای آن‌هایی که جان فرزندانشان را برای پاک کردن این سیاهی‌ها و تأمین آرامش مرزهای شرقی در طبق اخلاص گذاشتند این واژگان ملموس‌تر است.

حسین غفاری مقدم یکی از بسیجیان گمنامی است که پیش‌ازاین در مرزهای شرق کشور برای تأمین آرامش ما و کوتاه کردن دست متجاوزان در قالب نیروهای قرارگاه فتح با نیروی انتظامی نیز همکاری تنگاتنگی داشت و در عملیات‌های متعددی شرکت می‌کرد.

پدر حسین که یکی از رزمندگان اسلام و جانبازان شیمایی دفاع مقدس است به دلیل اینکه عمر خود را در دفاع از ارزش‌های نظام و هم‌چنین مرزهای کشور و به‌ویژه سیستان و بلوچستان صرف کرده بود لذا هیچ مخالفتی برای حضور حسین در سپاه و هم‌چنین عملیات‌های انتظامی نداشت و همین موضوع نقطه عطفی در دلگرمی حسین برای حضور در عملیات‌های مختلف بود.

درگیری با تروریست ها

عبدالمالک ریگی که در سال ۱۳۸۴ در قالب گروهک تروریستی به نام «جیش العدل» و به بهانه سهم خواهی اهل سنت مرتکب جنایت‌های متعددی ازجمله کشتار مردم بی‌دفاع در منطقه تاسوکی شده بود در اسفند ۸۸ توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگیر و در بامداد یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ به دار مجازات آویخته شد اما مزدوران باقی مانده از این گروهک به سرپرستی «محمد ظاهر بلوچ» همواره مقدمات نقشه خبیثانه دیگری را در  سیستان و بلوچستان در سر می‌پروراندند.

گروهک تروریستی «جیش الظلم» که تصمیم داشت تا باری دیگر جشن نوروزی مردم را به خون بکشد در نهم فروردین ماه سال ۱۳۹۰ نسبت به استقرار نیروهای خود در منطقه «تله سیاه» در حوالی شهر زاهدان اقدام کرده بود اما تقدیر الهی بر این بود تا حسین غفاری ناجی بسیاری از هم‌وطنان شود و این نقشه شوم برملا و خنثی شود.

شهید حسین غفاری درحالی‌که به همراه نماینده دادستان برای اجرای یک حکم قضایی به این منطقه عازم شده بود در همین حال با عوامل مزدور گروهک تروریستی جیش الظلم برخورد و این موضوع موجب خنثی شدن عملیات خبیثانه این گروه و البته مجروحیت شدید این شهید می‌شود.

آتش دشمن با اسلحه «گرینوف» این شهید را از چندین نقطه مجروح می‌کند و لذا گلوله‌های متعدد دندان‌های حسین را شکست، صورت وی را زخمی و به دلیل برخورد به شکم و هم چنین ران پا و لگن، این شهید را برای همیشه از پای رزم انداخت.

در صف شهادت

اصابت گلوله‌های متعدد به حسین وی را به درجه جانبازی نائل کرد البته این واژه  درجه‌ای است که من به وی می‌دهم چون هنوز هیچ درصد جانبازی پس از گذشت ۸ سال به این شهید اعطاء نشده و این سوژه گزارش من است که تازه در این نقطه شروع می شود.

شهید حسین غفاری مقدم در حالی به درجه جانبازی نائل شد که فرزندش نیز به‌تازگی چشم به جهان گشوده بود اما پدر  به دلیل جراحات وارده و گلوله ای که در ناحیه لگن وی جامانده بود یارای حرکت و بازی با این کودک را نمی داد.

حسین برای ادامه درمان به مشهد مقدس رهسپار می‌شود و در بهداری انتظامی مورد درمان قرار می‌گیرد  اما زخم ناشی از کینه دشمن دیری نمی‌پاید که جان وی را می‌ستاند و حسین یک سال بعد و در پنجم خرداد ماه سال ۹۱ در سن ۲۲ سالگی در حالی‌که فرزندش تنها یک سال داشت جان به جان‌آفرین و به جمع هم‌رزمان شهیدش پیوست.

جانباز بی درصد

ماجرا برای بهانه نوشتن این گزارش ازاینجا شروع می‌شود که کمیسیون سپاه سلمان سیستان و بلوچستان حسین را مجروح اعلام کرده است و پرونده وی را به دلیل اینکه برای نیروی انتظامی در حال عملیات بوده است به ناجا ارجاع داده است اما جالب اینجاست که بنا بر گفته پدر حسین تاکنون درجه جانبازی این شهید اعلام‌نشده است!

 سرهنگ پاسدار محمدرضا غفاری مقدم پدر شهید در این رابطه به ما می‌گوید: طبق قوانین اگر فردی در حین عملیات و درصحنه شهید شود به‌طور حتم شهید اعلام می‌شود اما اگر شخصی پس از مجروحیت و خارج از صحنه درگیری به شهادت برسد باید این موضوع در کمیسیون مطرح و مورد تائید قرار بگیرد.

وی بابیان اینکه ما هیچ چشمداشتی در این رابطه نداشتیم و حتی در زمان مجروحیت و جانبازی حسین که یک سال بر روی تخت خوابیده بود از هیچ مزیتی برخوردار نبودیم به ما می‌گوید: دفاع از نظام و وطن رسالت ماست و در زمره اعتقادات قلبی خانواده ما قرار دارد و خدمت بنده در نیروهای مسلح و هم‌چنین تقدیم فرزندم در این مسیر خود گواه این مدعاست.

پدر شهید حسین غفاری می‌گوید: باوجوداینکه حسین از سال ۹۱ شهید شد و پرونده وی وارد کمیسیون شده است اما ۸ سال است که هنوز درجه شهادت به وی اعطا نشده و در لیست شهدا برای تائیدیه در بنیاد شهید قرار داده‌شده است.

معامله با خدا

وی می‌گوید: البته یک نوبت پرونده حسین به دلیل رفع نقص برگشت خورد و حدود ۵ سال پیش مدارک را کامل کرده و این پرونده را به کمیسیون عودت دادیم اما هنوز پس از گذشت ۵ سال از تکمیل مدارک پاسخی نشنیدیم و هم چنان در نوبت هستیم تا به حسین درجه شهادت اعطاء کنند.

وی می‌گوید: برخی از مردم که نگاه سطحی به شهید و شهادت دارند بر این باورند که خانواده شهدا در ناز و نعمت هستند و این درجه و مقام را با مادیات و امتیازات مقایسه می‌کنند اما مشاهده می‌کنید که این‌گونه هم نیست و حتی باوجوداینکه همسر و فرزند حسین پشتوانه و سرپناه خود را از دست دادند اما تا این لحظه از هیچ حق‌وحقوق و مزایایی برخوردار نشدند.

وقتی از وی در خصوص بیمه و دیه سؤال می‌کنیم با لبخند تلخی به ما می‌گوید: در این نهادها هم بروکراسی وجود دارد .

پدر شهید می‌گوید: حسین از طرف سپاه بیمه بود ولی ازآنجاکه سپاه پاسداران نیروهای ویژه خود را برای انجام برخی مأموریت و عملیات‌ها به نیروی انتظامی می‌دهد لذا به دلیل شهادت حسین در عملیات نیروی انتظامی گفته‌شده است که نیروی انتظامی باید آن را تقبل کند!

پدر شهید حسین غفاری در پاسخ به آخرین پرسش ما که آیا تاکنون شکایت به‌جایی برده‌اید یا خیر با این جمله گفت‌وگوی ما را خاتمه می‌دهد «ما باخدا معامله کردیم»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.