تحولات لبنان و فلسطین

مصرف‌گرایی یک مفهوم اقتصادی اجتماعی است که خرید کالاها و خدمات را به هر میزان بیشتر تشویق می‌کند. مصرف در لغت به معنای خرج کردن و مصرف‌گرایی عبارت است از اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و دارایی‌های مادی. برخی مصرف‌گرایی را به معنای برابر دانستن خوشبختی شخصی با خرید دارایی‌های مادی و مصرف گرفته‌اند.

مصرف زدگی واحساس محرومیت سیری‌ناپذیر!

در فرایند مصرف‌گرایی، دنیای غرب از اخلاق تولیدی یا اخلاق پروتستانی به اخلاق مصرفی روی آورد و اصل در جامعه، حداکثرسازی مصرف و لذت‌گرایی شد. پس از غرب، کشورهای توسعه نیافته نیز بر اثر تبلیغات و عوامل دیگر به جامعه مصرفی تبدیل شدند.

آنچه امروز در جامعه ما علاوه بر فشارهای اقتصادی، گلوی معیشت مردم را می‌فشارد، مصرف بی‌رویه و نمایشی کالاهای غیرضروری است که حتی در قشر متوسط نیز نمونه‌های فراوانی دارد.

در بخش دوم مصاحبه با دکتر شرف‌الدین، دانشیار و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به بررسی پیامدهای اقتصادی اجتماعی این پدیده پرداخته‌ایم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید.

آقای دکتر! در عصری که بخش اعظم اقتصاد کشورها وابسته به فروش هرچه بیشتر محصولات خود است، چگونه می‌توان از افتادن در دام مصرف‌گرایی جلوگیری کرد و همزمان جهش تولید داشت؟

تردیدی نیست که هر تولیدی با هدف مصرف انجام می‌شود. اما میان مصرف و مصرف‌گرایی آن هم در شکل افراطی آن تفاوت جدی وجود دارد. آنچه مذموم، مسرفانه، غیرضروری و هوس‌آلود تلقی می‌شود، مصرف‌گرایی است. البته روشن است مصرف و مصرف‌گرایی هر دو به چرخه تولید و بازار رونق می‌بخشند، هر دو در شکوفایی ظرفیت‌های اقتصادی کشور نقش دارند، هر دو کم و بیش در سامانه وجودی انسان دارای زمینه و منشأ هستند. انسان‌ها معمولاً پس از ارضای نیازهای ضروری و اولی به نیازهای ثانوی و تفننی توجه و دولت‌های مدرن نیز با وصف دولت رفاه معمولاً بخشی از اهتمام خود را مصروف تأمین نیازهای ثانوی و درجه دوم یا درجه چندم توده‌ها می‌کنند؛ اساساً زندگی در سطوحی، عاری از مصرف‌گرایی نیست. اما آنچه مهم، محوری و دارای مجوز عقلایی است تأکید و تمرکز بر مصرف با هدف رفع نیازهای اولی، ضروری و اجتناب‌ناپذیر فرد و جامعه است. در رتبه پس از آن، می‌توان تا حدی که امکانات کشور اجازه می‌دهد و اسراف و تبذیر هم نباشد، به نیازهای ثانوی، رفاهی، تجملی و تزئینی عطف توجه کرد. رونق‌بخشی به اقتصاد از رهگذر تولید با هدف مصرف نیز لزوماً ناظر به مصرف داخلی نیست، کشور در صورت دارا بودن ظرفیت بالای تولید می‌تواند میزان مازاد را با هدف کسب ثروت یا تأمین نیازهای ضروری دیگر، به خارج صادر کند. از طرفی، می‌دانیم امکانات بالقوه هر کشور محدود و بعضاً تجدیدناپذیراست. از این رو، نمی‌توان با مصرف بی‌رویه و تأکید بر رفاهیات، امکانات موجود را به سرعت نفله کرد و ‌آیندگان را به زحمت انداخت. 

مصرف‌گرایی مدرن چه آثار و پیامدهایی در سطوح مختلف دارد؟

مصرف‌گرایی در شکل افراطی و مهارناپذیر آن، آثار و پیامدهای منفی فراوان و متنوعی در سطوح فردی و اجتماعی دارد که در ادامه به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنم.

تشدید حرص و ولع سیری‌ناپذیر و اشباع‌ناشدنی مردم برای خرید و مصرف، استهلاک سریع امکانات و دارایی‌های محدود و سزاوار سرمایه‌گذاری، احساس محرومیت همواره و سیری‌ناپذیر، سرخوردگی و ناخرسندی روانی، زیرسؤال رفتن عملی ارزش‌های پذیرفته شده مثل زهد، قناعت، سادگی و...، تجمل‌گرایی و...، محوریت‌یابی تجربه ذهنی و روانی ناشی از مصرف و خشنودی توهمی آن و محروم شدن تدریجی از سایر تجربه‌های معرفتی، هنری، مذهبی و معنوی، تقویت سویه‌های تخیلی زندگی (استقبال شایان از مد، موسیقی) افزایش تمایز اجتماعی و تشدید فاصله‌های طبقاتی و عاطفی میان اغنیا و فقرا به دلیل تفاوت محسوس آن‌ها در قدرت خرید و مصرف و در نهایت غیرقابل تحمل شدن فقر و توجیه‌ناپذیر شدن فاصله‌های موجود و فزاینده میان اقشار فقیر و غنی از مهم‌ترین پیامدهای مصرف‌گرایی مدرن هستند.

آیا می‌توان با نشان دادن صرف الگوی مصرف جامعه ایرانی، حکم به داشتن سبک زندگی غربی به جامعه ایرانی داد؟ این دو چه نسبتی با یکدیگر دارند؟

 خیر! هرجامعه‌ای به مقتضای فرهنگ، نظام ارزشی، سبک زندگی، فرصت‌ها و امکانات‌، الگوی مصرف خاص خود را دارد. اساساً هم مصرف و هم مصرف‌گرایی، آگاهانه و ناآگاهانه از الگوهای خاص خود تبعیت می‌کنند. برخی الگوها در گذر زمان و بدون طراحی و مهندسی آگاهانه، تعین یافته و به نرم غالب تبدیل شده است. در مقابل، برخی از الگوهای مصرف توسط کارشناسان اجتماعی، سیاست‌گذاران و مدیران اجرایی طراحی و مهندسی شده و از منطق توجیهی قابل قبول و قابل دفاعی برخورداراست. به باور من الگوی مصرف مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام و مورد تأیید مقام معظم رهبری، در صورت اجرایی شدن درست در سطوح مردمی و سازمانی، می‌تواند در عین پاسخگویی مناسب به نیازها و ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر فردی و جمعی،‌ جامعه را از  غلتیدن به چرخه اسراف و تجمل و هرز دادن امکانات و به طورکلی، مصرف‌گرایی مذموم برحذر دارد. 

آنچه همواره مورد نقد کارشناسان قرار گرفته اینکه الگوی مصرف‌گرایی غربی با مختصات ویژه آن با فرهنگ ملی و دینی ما و شرایط اقتصادی کشور سازگاری ندارد. در هرحال، مرز مفهومی میان مصرف و مصرف‌گرایی در هر جامعه را الگوی مصرف متعارف و غالب آن تعیین می‌کند. برای مثال، اگرحدکفاف یا تأمین نیازهای ضروری را حد معمول و مورد انتظار مصرف بدانیم، مازاد بر آن در حیطه مفهومی «مصرف‌گرایی» با ارزش و اعتبار ویژه مندرج خواهد بود.

از منظر الگوی مصرفی اسلام نیز اجمالاً می‌توان گفت مصرف‌گرایی موجود به‌ویژه در شکل افراطی و لجام گسیخته آن، مصداق بارز اسراف، تبذیر، اتلاف، اتراف (تعدی از حدود و مصرف هواخواهانه)، فساد و اختلال نظام است. به بیان دیگر، با عطف توجه به شاخص‌های اسراف یعنی اتلاف و تضییع، مصرف بالاتر از سطح زندگی عمومی، مصرف فراتر از توان و امکان مالی یا شأن و موقعیت اجتماعی، صرف مال در معصیت و گناه، عدم رعایت اولویت‌ها در مصرف سرمایه‌های شخصی و ملی و...؛ بخش قابل توجهی از مصارف رایج در جامعه مدرن و غیرمدرن به‌ویژه در میان طبقات بالا و متوسط به بالا را می‌توان مصداق مصرف مسرفانه و مصرف‌گرایی مذموم تلقی نمود.

الگوی مصرف اسلامی در این زمینه چگونه ترسیم شده است؟

در الگوی مصرف اسلام همچنین بر ضرورت ترجیح نیازها بر خواسته‌ها، نیازهای حقیقی اولی بر نیازهای حقیقی ثانوی(رفاهیات)، نیازهای ضروری بر غیرضروری، نیازهای دارای اولویت بر نیازهای فاقد آن، اکتفا به حد کفاف(با مرجعیت تشخیصی عرف) به هنگام محدودیت و مضیقه، رعایت شأن و موقعیت خود در مقام مطالبه و مصرف، ترجیح نیازها و خواسته‌های معنوی بر مادی و ترجیح مصالح جمعی بر مصالح فردی تأکید شده است.

اسلام همچنین بر اولویت دادن به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری (به جای مصرف بی‌رویه امکانات و دریافت‌ها) با هدف توسعه‌آفرینی و رشد همه‌جانبه جامعه اسلامی؛ آبادانی زمین؛ شکوفایی ظرفیت‌های بالقوه؛ توزیع عادلانه امکانات؛ رفع کامل فقر؛ ایجاد رفاه نسبی؛ کسب استقلال اقتصادی و رهایی از سلطه و وابستگی به کفار و...؛ التزام به رعایت ارزش‌هایی مثل تقوا، قناعت، حسن تدبیر معاش، زهد، ساده‌زیستی، مواسات، ایثار؛ پرهیز از طمع‌ورزی، زیاده‌خواهی، تکاثرطلبی، رفاه‌جویی غیرضرور،

تجمل‌گرایی، کامجویی مستانه و لجام‌گسیخته و نیز پرهیز از تنبلی، تن‌آسایی، راحت‌طلبی، شکم بارگی و...تأکید کرده است. گفتنی است عنوان عام «پرهیز از اسراف» هر گونه زیاده‌روی در کمیت، کیفیت، اتلاف، مصرف در امور لغو و بیهوده، مصرف غیرضرور، مصرف فراتر از شأن، مصرف بدون رعایت اولویت‌ها، مصرف زیادتر از حد لزوم و به طورکلی مصرف فاقد مجوز عرفی، شرعی و عقلی را شامل می‌شود. استفاده از تجملات، زینت‌ها و رفاهیات نیز در اسلام تا جایی که توجیه عرفی، عقلی و اخلاقی داشته باشد، مجاز شمرده شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.