در حوزه جامعهشناسی ژانری با عنوان جامعهشناسی خلقیات ایرانیان با سابقهای ۲۰۰ساله وجود دارد. این ژانر ابتدا با سفرنامههای اروپاییها آغاز شد و پس از آن ایرانیان خود به بازتولید آن پرداختند. البته در این میان انگیزه ایرانیها با اروپاییها یکسان نبوده است. اروپاییان با توجه به مقاصد استعماری و نگاه بالا به پایین خود به دیگر سرزمینها، میکوشیدند تصویری منفی از سرزمینهایی که قصد استعمار و استثمار آنها را داشتند ارائه دهند تا استعمار آنها توجیهی عقلانی داشته باشد، اما انگیزه ایرانیها بیشتر از شکست در کنشهای سیاسی نشأت میگرفت.
در واقع کنشگران سیاسی و منورالفکرانی که از تغییر و اصلاح در حاکمیت ناامید میشدند، در پی یافتن ریشههای شکست خود در فرهنگ و اخلاقیات مردم بودند و میکوشیدند آن را آسیبشناسی کنند و از این رو تصویرسازیهای منفی شرقشناسان و اروپاییها را ملاک قرار میدادند.
این ژانر به طور رسمی از دهه ۲۰ شمسی و با آثار کسروی آغاز میشود و در دهه ۴۰ با «خلقیات ایرانیان» جمالزاده به اوج خود میرسد. برخی دلیل شکلگیری این ژانر را در ایران به حوادث شهریور ۱۳۲۰ و کودتای مرداد ۱۳۳۲ مرتبط میدانند که نوعی سرخوردگی و دلزدگی برای روشنفکران و کنشگران سیاسی ایجاد کرده بود. تا پیش از انقلاب در این ژانر افرادی همچون کسروی، هدایت، جمالزاده و... با نسبت دادن صفاتی همچون «تنبل، راحتطلب، دروغگو، چاپلوس، ریاکار، تکرو، ستیزهجو و زیرابزن» به مردم، حس اعتماد به نفس آنها را تخریب میکردند و پس از انقلاب نیز برخی دیگر این ژانر را ادامه دادند.
«جامعهشناسی خودمانی»، نوشته آقای حسن نراقی، جزو پرفروشترین آثار این ژانر محسوب میشود که با وجود استقبال زیاد مخاطبان، بیشتر نوعی واگویه غیرعلمی از یک نویسنده عامهپسند است و تقریباً همه آثاری که در این ژانر تولید میشوند فاقد روشمندی علمی میدانی یا تاریخی هستند.
مهمترین اثر این ژانر، تخریب خودباوری و اعتماد به نفس است؛ چرا که دائماً تلقین میکنند که ما ایرانیها به صورت ذاتی و ژنتیک دچار کجخلقیهایی هستیم که همیشه تاریخ با ما بودهاند. این قبیل ژانرها به جای اینکه آسیبهای اجتماعی را از مسیر صحیح سببشناسی کنند تا بتوانند برای رفع آنها راهکار ارائه دهند، با استفاده از شیوه تخریبی و با هدف تنبه مخاطبان موجب تکرار و گسترش گزارههای ذکر شده میشوند که نتیجهای جز تخریب خودباوری ملی نخواهد داشت.
رسیدن به خودباوری ملی نیازمند نظریهپردازی و ایجاد بنیانهای فکری قوی در این حوزه است، در حالی که متأسفانه نظریهپردازان ما با تألیف کتابهایی نظیر«جامعهشناسی خودمانی» دقیقاً برخلاف شکلگیری خودباوری فرهنگی عمل میکنند.
ایران جامعهای چند فرهنگی و چندزبانه با دیدگاههای سیاسی متفاوت بوده و به همین دلیل نظریهپردازی در این زمینه بسیار دشوار و زمانبر است تا بتوانیم به یک خودباوری ملی دست یابیم و تنها با تبلیغات نمیتوان حس اعتمادبهنفس ملی ایجاد کرد.
نظر شما