دکتر علی شیر خانی؛ پژوهشگر، نویسنده، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس انجمن مطالعات سیاسی حوزه های علمیه در گفت وگو با قدس آنلاین از روند نوسازی غربی و شکف حجاب در دوره رضاشاه تا امروز می گوید.
***
*زمینه اصلی بوجود آمدن گرایش های غربی در کشورهای اسلامی چه بوده است؟
دلیل اصلی گرایش های غرب گرایانه در جوامع اسلامی به اتفاقات بعد از جنگ جهانی اولب باز می گردد. جنگ جهانی اول که اتفاق افتاد، پیروز میدان جنگ، امپراتوری انگلیس بود، پس از جنگ، انگلستان سیاست به هم پیوسته در ایران و ترکیه انجام داد و دو تن از عوامل خود را که در راستای سیاستهای آنان گامهای بلندی برمی داشتند بر مسند قدرت نهاد. در ترکیه، خلافت عثمانی فرو پاشید و کمال آتاتورک همراه با افسران جوان سکان هدایت و رهبری ترکیه جدید را بر عهده گرفت. در آن کشور علاوه بر پشت کرد به اسلام، کشف حجاب و الزام به پوشش اروپایی، حروف عربی به لاتین تغییر شکل داد و حتی عنوان می شد که نماز نیز به زبان ترکی استانبولی قرائت شود.
*ایران چه زمان میزبان فرهنگ غربی شد؟
در ایران نیز رضا خان در سال 1304 شمسی که به پادشاهی رسید، در راستای خواسته های انگلیس گام برمی داشت و با انقراض قاجاریه نسل جدیدی را بر اساس خواسته های انگلیس باید پرورش می داد.
رضا شاه پس از انقراض قاجاریه و به تخت سلطنت نشستن از طریق مشاوران خود، موضوع یکدست کردن لباس شهروندان ایرانی را پی گرفت و در این راستا «عبدالحسین تیمورتاش» از مشاوران ارشد رضا شاه طی نامه ای متحد الشکل کردن البسه را از شاه خواستار ش و نوشت «ایجاد لباس یک دست و کلاه مملکتی و اجبار کردن آن در ادارات دولتی در مراکز و در ولایات و کوتاه کردن لباسها و منسوخ کردن تفاوت لباس هر یک از ولایات که مانع ایجاد وحدت کامل می باشد».
از سال 1306 شمسی، بحث متحد الشکل کردن لباس و کلاه پهلوی با جدیت دنبال شد وبر اساس دستورهای نظمیه مسؤولان ادارات دولتی ملزم به استفاده از لباس جدید شدند. روزنامه اطلاعات در این باره نوشت: «وزرا و معاونین کم کم کلاه لبه داری را که موسوم به کلاه پهلوی است، بر سر می گذارند».
مسأله متحدالشکل کردن لباس در تاریخ 1306 شمسی دستوری بود از سوی شاه به مسؤولان، ولی به قانون تبدیل نشده بود و در تاریخ 8/2/1307 علی اکبر خان داور به عنوان وزیر عدلیه وقت ماده واحده ای را تقدیم مجلس ششم کرد، ولی در این مجلس آن ماده واحده مورد تصویب قرار نگرفت و سرانجام در مجلس هفتم نمایندگان طرحی را در 4 ماده تهیه و با قید دو فوریت در تاریخ 1/9 /1307 تقدیم مجلس هفتم کردند. علی دشتی یکی از نمایندگان موافق، طرح، در باره موافقت خود با این طرح چنین می گوید: «کسانی که مختصر مطالعات در مسائل تاریخی و اجتماعی دارند همین مساله اتحاد لباس را یکی از مبادی بزرگ اصلاحات می دانند. زیرا یک تأثیر بزرگی در جامعه خواهد کرد.» سید رضا فیروزآبادی در مخالفت با این قانون عنوان کرد: بحث از لباس مردم در مجلس دون شان مجلس است و حتی در لندن که مظهر تمدن امروزی به شمار می رود، چندین نوع لباس وجود دارد.
سرانجام با موافقت اکثریت مجلس، طرح چهارماده ای نمایندگان به تصویب رسید: کلیه اتباع ذکور ایران به موجب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند، در داخله مملکت مکلفند که به لباس متحدالشکل ملبس بشوند. طبقات هشت گانه از روحانیت شیعه، اهل سنت و روحانیون مسلمان غیر ایرانی، از پوشیدن لباس متحدالشکل معاف هستند.
متخلفان ازاین قانون درصورتی که شهرنشین باشند به جزای نقدی ازیک تا پنج تومان و یا به حبس از یک تا هفت روز و در صورتی که شهرنشین نباشند، به حبس از یک تا هفت روز به حکم محکمه محکوم خواهند شد.
این قانون در شهرها و قصبات، از اول فروردین 1308 و در خارج از شهرها در حد امکان، عملی شدن آن به شرطی که از فروردین 1309 تجاوز نکند، قابل اجراست.
رضا شاه این قانون را پس از تصویب در تاریخ 10/10/1307 یعنی حدود 40 روز پس از طرح آن در مجلس امضا و دستور اجرای آن را به هیات دولت صادر کرد و هیأت دولت نیز در تاریخ 6/11/1307 نظامنامه اجرایی آن را در چند فصل و ماده تصویب کرد.
با تصویب این طرح و امضای آن ازسوی رضا شاه وتهیه نظامنامه اجرایی آن، ماموران نظمیه درشهرستانها و ایالات، مأمور اجرای این طرح شدند و این بار با دستوری قانونی به اجرای سیاستهای اتحاد لباس اقدام کرده و با وجود مخالفتها با این قانون، رضا شاه با زورسرنیزه توانست این طرح را اجراکند. هرچند بسیاری از روحانیون ومومنان به خاطر اجرا نشدن آن، خانه نشین شدند.
*چرا سلسله تازه تأسیس پهلوی مبلغ و مجری سبک زندگی غربی در ایران شد؟
همه ماجرا به تقلید رضاشاه از آتاتورک بازمی گردد. رضا شاه در تاریخ 12/3/1313 در پی دعوت «مصطفی کمال پاشا» (آتاتورک) به ترکیه سفر کرد و در این سفر شیفته سیاستهای نوگرایانه وسنت ستیزانه آتاتورک شد و درمدت اقامت چهل روزه خود درترکیه، طی نطقی عنوان کرد که «به واسطه برداشتن خرافات مذهبی در مدت سلطنت من، امیدوارم هر دو ملت بعد از این، با یک روح صمیمیت متقابل، دست در دست هم داده منازل سعادت و ترقی را طی خواهند کرد.
کشف حجاب، تغییر کلاه تأسیس دانشگاه با تأکید بر جدایی میان علوم جدید وعلوم قدیم، تمام اینها سوغات و ارمغان غرب بود که از ترکیه به وسیله رضاخان در ایران به اجرا درآمد.
رضاشاه که پس از یک ماه وهشت روز مسافرت به ترکیه از آن کشور به ایران بازگشت، نتیجه سفر خود را به اختصار چنین توضیح داد:«ما رفته بودیم با یک مرد بسیار بزرگ ملاقات کنیم، ما باید ملت خودمان را به همان درجات برسانیم که او ملت خود را رسانده است». در ادامه تاکید کرد که «آنها ما را مسخره می کنند، باید صورتا با آنها همسان شویم»
رضا شاه پس از بازگشت از ترکیه به فکر تغییرهای بنیادی افتاد و درصدد برآمد که علاوه بر متحدالشکل کردن البسه در ایران که در سال 1307 اتفاق افتاده بود، آن روند را کامل کرده و نیمی از مردم ایران را از پوشش بومی ودینی خود محروم کند، لذا کوشید به هر نحو ممکن حجاب زنان را از میان برداشته و در راستای تقلید از ترکیه، زنان را از قید و بند حجاب برهاند.
بدین منظور، محمود جم را به نخست وزیری منصوب کرد و از وی خواست تمهیداتی ایجاد کند تا مسأله کشف حجاب به صورت عملی اجرا شود. حسین مکی، تاریخ نویس معاصر در کتاب چند جلدی خود با عنوان «تاریخ 20 ساله ایران» شرح این مسأله را در گفتگوی محمود جم با رضا شاه به صورت کامل بیان کرده: «پس از آنکه شاه مرا به سمت نخست وزیری منصوب کرد و کابینه ام را با دستور شاه تشکیل دادم و مراسم معرفی وزرا انجام شد، وقتی خواستم از حضور مرخص شوم، اعلیحضرت به من امر کردند شما اینجا بمانید کار مهمی دارم... بعد از سکوت و گذشت زمانی، اعلیحضرت رو در روی من ایستاد و فرمودند: این چادر و چاقچور را چگونه می شود از بین برد؟ دو سال است (از زمان سفر به ترکیه) که این موضوع فکر مرا مشغول داشته، از وقتی به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم، حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود، بدم آمده است. اصلا چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت ماست. باید به احتیاط از بین برد. اگر زن محبوس باشد، چطور می تواند نسل خوب وشایسته پرورش دهد؟ عرض کردم: صحیح می فرمایید قربان! زن را باید از اندرون بیرون کشید و زنجیر اسارت را از پای او برداشت. فرمودند: چطور است این تحول را از اندرون دربار شروع کنیم؟ من فکری کردم و به عرض رسانیدم: اگر اجازه بفرمایید، در روز دانشسرای مقدماتی تهران، علیاحضرت ملکه و علیا حضرت شاه دختها، به اتفاق اعلیحضرت در محل جشن حاضر شوند. ضمناً به همه بانوان وزرا و رجال دستور خواهیم داد که بدون حجاب در این جشن حضور یابند. این عمل اولین قدم برای رفع حجاب خواهد بود و زمینه برای اجرای نیات و مقاصد شاهنشاهی و از بین رفتن چادر و چاقچور است. اعلیحضرت گفتند: به شرط آنکه موضوع در هیات دولت مطرح وتصویب شود.
فکر خوبی است. همین حال بروید، در این باره فکر کنید که طرح لازم را بریزید و این انقلاب بزرگ باید با فکر وتدبیر صورت گیرد و این اصلاحات انجام پذیرد. من موضوع را با همکاران خود در میان گذاشتم و گفتم اعلیحضرت مصمم هستند که به هرقیمتی شده این مشکل اجتماعی را از بین ببرند. پیشنهاد شد که وزرا در این باره 24 ساعت فکر کنند و دنبال مذاکرات و اخذ تصمیم به جلسه بعد که قاعدتا در حضور اعلیحضرت تشکیل می گردد، موکول شد. در جلسه بعد اعلیحضرت نیم ساعت صحبت کردند و از مزایا و اثراتی که کشف حجاب در پیشرفت مملکت خواهد داشت، مطالبی اظهار داشتند... و بعداً فرمودند شرکت همه و دختران من در جشن افتتاح دانشسرای مقدماتی باید سرمشقی برای همه زنان و دختران ایرانی مخصوصا خانمهای شما وزرای مملکت باشد. ممکن است در ابتدای این عمل، سر و صدا و جنجال زیادی به پا کند ولی بهرحال کاری است که باید انجام شود. ما با هوچی بازی وتعصب های خشک نمی توانیم کاروان ترقیات مملکت را عقب نگه داریم . زن باید از این چادر سیاه آزاد شود.»
*اقدامهای عملی رضا شاه برای کشف حجاب چه بود؟
رضا شاه پس از مصوبه دولت، سعی کرد کشف حجاب را عملی کند. آغاز این مسأله در 17 دی ماه 1314 با حضور شاه و خانواده بی حجابش در دانشسرای مقدماتی بود.
پس از آن سعی شد به صورت گسترده برای هر قشری، متناسب با حال او اجرا شود. برای مثال، کسانی که کارمند دولت بودند، باید درآیینهای دولتی بی حجاب حاضر شوند. به همین منظور کلیه کارگزاران حکومتی در هر منطقه ای موظف شدند همراه همسران خود بی حجاب درآیینها شرکت کنند. استانداران، فرمانداران و بخشداران، به برگزاری آیینهای گوناگون موظف شدند و از تجار و افراد صاحب نفوذ و حتی عده ای به عنوان روحانی نما دعوت شده، در این آیینها شرکت کنند. به نیروهای شهربانی دستور داده شد که با توسل به قوه قهریه، حجاب را از سر زنان مسلمان بردارند و حتی روسری نیز ممنوع باشد. مأموران دولتی به جلوگیری از حضور زنان با حجاب در اماکن زیارتی و مساجد موظف بودند. کلیه معلمان مجبور به حضور در کلاسها بدون حجاب بودند . دختران محصل از داشتن چادر و روسری منع شدند. کلیه دارندگان وسایل مسافرت و نقلیه از سوار کردن بانوان محجبه منع شدند.
*واکنش جامعه مذهبی ایران به این تغییرات چه بود؟
واکنش ها نسبت به واقعه کشف حجاب متفاوت بوده است. زنان مومن و متدین تا آنجا که ممکن بود از منزل خارج نمی شدند و یا در صورتی که نیاز به خروج از منزل بود، شب هنگام با حفاظت فرزندان و محارم خود خارج می شدند، ولی دولتی ها از آنجا که مامور و مزد بگیر دولت بودند، به اجبار تن به این مسأله می دادند، اما در میان آنها افرادی بودند که مرگ را به جان خریدند و تن به کشف حجاب ندادند، یکی از افسران دوره رضا خان تعریف می کند که همسر وی با وجود اصرار شوهر درجه دار خود، از خدا طلب مرگ می کند تا حجاب خود را بر ندارد، مرحوم «آل اسحاق» در خاطرات خود این موضوع را چنین بازگو می کند: «سالها قبل که من درجه دار و جوان بودم، یک روز ما را از طرف رژیم پهلوی به باشگاه دعوت کردند، ما هم رفتیم و خود رضاخان آمد و برایمان سخنرانی کرد و گفت: ما تصمیم گرفته ایم نیمی از ملت مان را که اسیرند، آزاد نماییم و این زنها را از بند چادر رها کنیم. اولین گام این آزادی را باید شما درجه دارها بردارید. اندازه قد و قامت همسرانتان را بیاورید تا اینکه برایشان لباس بدوزند. بعد یک روز به همراه خانم هایتان به باشگاه می آیید و عکس دسته جمعی می گیرید. از انگلستان نیز میهمان داریم. در خیابان مانور می دهید تا اینکه این طرز لباس پوشیدن جا بیفتد. در آخر هم اولتیماتوم داد که هر کس تخلف کند دستور اعدامش را صادر می کند.
خلاصه من به خانه آمدم و چیزی نگفتم فقط اندازه های خانم را گرفتم و او هم خوشحال شد که قرار است برایش لباس بدوزند. سرانجام روز موعود فرا رسید، دو بقچه به هر فرد دادند، یکی لباس خانم و دیگری لباس آقا. پسرمان تازه به دنیا آمده بود، خانمم مشغول شیر دادن او بود که من لباسها را جلوش گذاشتم تا باز کرد و کلاه را دید گفت، این مال شماست، کلاه دارد. گفتم: نه مال خودت است.
گفت کلاه برای من گفتم بله گفت: چطور؟ گفتم یک دفترچه هست باز کن و عکسش را ببین. نگاه کرد و گفت: ما می خواهیم به این شکل درآییم. گفتم: بله. گفت: اینها که زن و مرد با هم هستند. گفتم: ما هم باید به همین صورت به باشگاه برویم. گفت: مرد غیرتت کجا رفته؟ دین و انسانیت ات چه شده؟ لباسها را باز کرد و گفت امکان ندارد که من اینها را بپوشم و با عصبانیت گفت بیا مرا طلاق بده، مهرم را می بخشم. گفتم این دستور اعلیحضرت است و اینکه بگویم زنم طلاق گرفته یا اینکه زنم مرده فایده ای ندارد. اگر اینها را نپوشی مرا می کشند. گفت: بکشند. در راه غیرتت بمیری بهتر از این کار است.
بلند شدم کمی قدم زدم گفتم: بلند شو ببین دختر خاله ات، دختر عمه ات همه از این لباسها پوشیده اند. گفت: هر کس هر کار که بکند باید من هم انجام دهم؟ من نمی توانم. من هم عصبانی شدم و یک لگد به کمرش زدم. گفت: بزن اصلا مرا بکش من دست بردار نیستم، نمی توانم اینها را بپوشم. من هم سر و صدا راه انداخته بودم و تهدید می کردم که نه تنها تو بلکه پدر و مادرت را می کشند.
او در همان حال شیردادن به بچه دستهایش را به طرف آسمان بلند کرد و زیر لب زمزمه هایی کرد، بعد سرش را روی همان لباسها گذاشت و بچه هم در بغلش بود. گفتم: بلند شو دیر می شود، باید سر ساعت آنجا باشیم، دیدم جواب نمی دهد. تکانش دادم، دیدم تمام کرده است.»
*در دوره محمدرضا شاه ماجرای پوشش و حجاب به چه صورت دنبال شد؟
محمدرضا در شهریور 1320 حکومت را به دست گرفت و تا سال 32 جامعه ای دموکرات را اداره می کرد به این صورت که با پوشش زنان مسلمان و فعالیت مذهبیون و روشنفکران مخالفتی نمی کرد اما از سال 32 به بعد که علیه مصدق کودتا شکل گرفت و در دهه چهل که لایحه انجمن های ایالتی- ولایتی را مطرح کرد حرکتی را برای ادامه اصلاحات رضاخانی آغاز کرد. طرح مسایلی مانند حق رأی زنان و منتخب شدن آنان برای نیل به همین اهداف بود. با تبعید امام خمینی و ورود به دهه پنجاه تصمیم محمدرضا برای حل مسأله حجاب قطعی شده بود. دلایل متعددی برای این نظر وجود دارد؛ اولا نگرش های باستان گرایی را به صورت جدی دنبال می کرد، ثانیا از فروش نفت وضعیت اقتصادی خوبی را تجربه می کرد و بازشدن دروازه تمدن نوین رویای او بود. شاه می گفت می خواهم ایران را امپراطور منطقه کنم و برپایی جشن های 2500 ساله و هنر شیراز گسترده ترین حرکت او برای دنبال کردن کشف حجاب بود. در واقع محمدرضا از اواخر دهه چهل تا سال 56 با برپایی این جشن ها به دنبال تحقق رویای خود بود.
*بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی مساله پوشش زنان چگونه برای مردم تبیین شد؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال 59 به بعد مساله حجاب و پوشش بانوان به صورت جدی مطرح شد و چادر به عنوان حجاب برتر مد نظر انقلابیون بود. اما در عین حال پوشش مانتو و مقنعه یا روسری تیره رنگ نیز مورد پذیرش بود. این روند تا پایان جنگ ادامه داشت. بعد از جنگ اما در سخنرانی های عمومی از تنوع رنگ در پوشش زنان سخن به میان آمد اما همچنان چادر به عنوان حجاب برتر مورد توجه بود.
*اجباری شدن حجاب برای زنان واکنشهایی را هم به دنبال داشت؟ برخورد نظام با آن چگونه بود؟
در جمهوری اسلامی قانون حجاب تصویب و اجرای آن الزامی شد. مساله اجباری شدن حجاب در حکومت های دینی از جمله جمهوری اسلامی مورد توجه قرار می گیرد. حال سوال این است که آیا مساله حجاب یک مساله فرعی فقهی است مانند فروعات دیگر همچون نماز و روزه (اقیموا الصلوه و...) است یا خیر؟
حجاب هم مانند نماز و روزه در قرآن مطرح شده است و بر زنان واجب دانسته شده که حجاب داشته باشند و از واژه جلباب برای طرح این مساله استفاده شده است. پس اصل حجاب وجود دارد وقتی اصل وجوب حجاب وجود دارد مانند احکام فرعی فقهی دیگر است که وجوب آن مسلّم است.
سوال این است که حکومت بما هو حکومت می تواند الزام و اجباری در حوزه حجاب داشته باشد؟ تفاسیر متعددی در این رابطه وجود دارد. عموم قرائت فقهی این است که که کل بدن زن جز صورت و مچ دستها به پایین باید پوشیده باشد. چون ممکن است که با چالش و آسیب های اجتماعی همراه باشد لذا قانون حجاب اسلامی در همین راستا تدوین شد. این قانون خیلی مطلوب اجرا نمی شود. دولت اگر در محاسبات کارشناسانه خود به این نتیجه برسد که اجرای مطلوب قانون حجاب جلوی مفاسد را خواهد گرفت، الزام و اجبار خواهد داشت. اما آیا این الزام و اجبار عملیاتی می شود یا خیر؟ مساله مهم است. آنچه در قانون وجود دارد و آنچه در جامعه مشاهده می شود با یکدیگر تطابق ندارد. که این بزرگترین آسیب اجتماعی این پدیده است. این نشان دهنده این است که قانون در مقام عمل مشکل دارد. این نقص به قانون برمی گردد یا مجریان قانون؟ به نظر می رسد قانون گذار باید بازنگری و بازخوانی در قانون داشته باشد تا در اجرا به مشکل نخورد. برای این امر نیاز است تا کارشناسان به بررسی چرایی چالشهای پیش روی اجرای قانون حجاب در جامعه بپردازند.
نظر شما