سیدمرتضی حسینی الهاشمی، رئیس اندیشکده علم ساجدلله است که سالها جلساتی را در زمینه بحث ریاضیات اسلامی با شهید محسن فخریزاده داشته است. با ایشان که نویسنده کتاب «تحول در ریاضیات، لازمه تحول در علوم انسانی» است گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
جناب حسینی! درباره شروع جلساتتان با شهید فخریزاده بگویید.
سابقه شروع بحث ریاضیات اسلامی و ارتباط با دانشمند برجسته و ممتاز کشورمان شهید فخریزاده به این برمیگردد که بنده از سالها پیش روی مدلهای مختلفی که در رشتههای مختلف علوم انسانی بتواند نظریات اسلام را در جامعه تحقق عینی ببخشد کار میکردم.
در رشته اقتصاد روی بحث پول و بانک، در رشته حقوق جزا و جرمشناسی روی بحث مدل مدیریت پیشگیری از وقوع جرم، در رشته مدیریت روی بحث مدل مدیریت تکاملی منابع انسانی، در بخش جامعهشناسی خانواده روی بحث مدل مدیریت تکاملی خانواده و در رشته علوم سیاسی روی بحث مدل مدیریت تهدید کار کرده بودم. تمام مدلهایی که ارائه شده بود با اینکه نسبت به مدلهای رایج علوم انسانی ربطش به اسلام واضح بود اما در یک گلوگاه به چالش کشیده میشدند و آن هم این بود که شما باید معادله کاربردی ارائه میدادید تا نسخه علوم انسانی که نوشته شده بود، قابلیت تحقق عینی پیدا کند. معادله کاربردی به این معنا که باید علاوه بر تعیین متغیرهای موضوع یعنی تعیین عوامل مؤثر در موضوع باید نسبت بین متغیرها و روابط بینشان نیز تعریف شوند تا قابلیت پیادهسازی پیدا کنند. بر این اساس ما شروع به تحقیق در این موضوع کردیم و به بحث در ریاضیات که در واقع علمی است که متکفل روش صحیح معادلهسازی کردن را برای همه علوم ارائه میدهد، پرداختیم. این گامهای نخستین که برداشته شد، روشن شد گره اصلی مشکلات کشور و مشکلات عدم تحقق اسلام در جامعه به نقص مبنایی دستگاه محاسباتی تصمیمسازان و تصمیمگیران اداره جامعه بازمیگردد.
یکی از دوستان با جناب آقای فخریزاده آشنایی داشتند و میدانستند ایشان دغدغه دفاع تمدنی ازساحت مقدس دین وکشور دارند. بنابراین بنا شد خدمت ایشان بحث مطرح شود. شهید فخریزاده ویژگیهای برجسته و ممتازی داشتند؛ یکی از این ویژگیها حریت و آزاداندیشی ایشان بود به گونهای که خودشان را در قید و بند هویت علمیشان محصور نمیکردند بلکه اگر مطلبی را برای دفاع از کشور و دین صحیح میدیدند حاضر به دست کشیدن از هویت علمیشان و مشارکت در تولید یک علم جدید و ایجاد تحول علمی بودند و برای این مطلب کاملاً آمادگی داشتند. تواضع فوقالعاده این دانشمند بزرگ سبب شد کاملاً برای بحث ما وقت بگذارند و آن را بشنوند و به دلیل تیزهوشی بسیار، در همان یک جلسه، مطالبی را که ما عرض میکردیم تا عمیقترین سطح مباحث پیگیری نمودند. ایشان بادقت نظر توجه کردند که این بحث ابزار کارآمدی است که میتواند متکفل پرکردن چالهها و شکافهایی شود که موجب عدم کارآمدی عینی علوم انسانی اسلامی شده است و چون دیدگاه ایشان، دیدگاه دفاع تمدنی در مقابل تهاجم غرب بود، به مجرد اینکه ما تنگه احدِ معاصر را خدمتشان عرض کردیم، کاملاً عنایت فرموده و همراهی کردند و جلسات دیگر شکل گرفت؛ بهطورمستمر هم نتایج بحث خدمت ایشان ارائه میشد و هم خود در تحقیقات شرکت میکردند و بر پیشرفت تحقیقات و مدیریت کار اهتمام میورزیدند. از آن سال اندیشکده علم ساجدِ لله تشکیل و با محوریت مسائل بنیادین تلاش برای گرهگشایی از گرههای علمی که مورد غفلت فرهیختگان جامعه است و موجب ناتوانی از برطرف نمودن مشکلات اساسی کشور گردیده، آغاز شد.
پروژه اصلی ایشان درخصوص ریاضیات چه بود و با شما حول چه موضوعاتی گفتوگو میکردند؟
دغدغه اصلی ایشان این بود که تمدن غرب با تمام ابعادش درگیر جنگ با اسلام است و دفاع متناسب در مقابل این تهاجم، دفاع تمدنی است که چنین دفاعی نیز ویژگیهای خاص خودش را دارد؛ یعنی باید با نوع هجمهای که آنها کردهاند متناسب باشد. بنابراین ما باید بتوانیم تمدن نوین اسلامی را طراحی و به جامعه ارائه کنیم تا دفاع متناسب را انجام داده باشیم.
در آغاز کار اگر سیر تحولات تاریخ علم مورد دقت قرار گیرد ملاحظه میشود ابتدا فلسفه و جهانبینی و روش علوم در غرب عوض شد اما هیچکدام موجب نشد تحولی در علوم دیگر رخ بدهد، مگر زمانی که آمدند و بر اساس این فلسفههای جدید، ابزار تحقق عینی آنها که ریاضیات است را ارائه دادند؛ یعنی دستگاه محاسباتی متناسب با آن را دادند. به عبارت دیگر شما با ریاضیات قدیم نمیتوانید شاهدِ تحولات علمی موجود باشید بلکه با پشتوانه آن فلسفههایی که پایهگذاری کردند، ریاضیات را توسیع بخشیده و تحول توسیعی دادند تا توانست ابزارِ تحقق آن نگرشهای فلسفیشان شود.
بنابراین در صورتی که بخواهیم تمدن نوین اسلامی تحقق یابد به ابزارِعلمی نیاز داریم که اسمش ریاضیات اسلامی است. ریاضیات اسلامی به معنای دورریختن ریاضیات موجود نیست و نباید اینطور خیال کنیم که ریاضیات موجود میشود الحادی و باید همه آن را دور بریزیم و به جایش ریاضیات اسلامی بیاوریم؛ اینطور نیست. این نوع تحول مربوط به تحولی است که در نجوم رخ داده که ماقبل خودش را نسخ کرده است، مثلاً گفته نجوم بطلمیوسی باطل است، زمین محور عالم نیست و با انقلاب کوپرنیکی قائل شده که خورشید مرکز عالم است و زمین دورِ خورشید میگردد.
این یک نوع تحول-ناظر بر نسخ-است در حالی که نوع دیگری از تحول نیز هست. ما اعتقاد داریم تحولی که در ریاضیات باید اتفاق بیفتد، از نوع دوم و تحول توسیعی است. تحول توسیعی همان تحولی است که در گذار از ریاضیات قدیم به جدید اتفاق افتاد.
ریاضیات جدید که آمد اینطور نبود که ریاضیات قدیم کنار گذاشته شود بلکه همچنان از آن استفاده میشود، اما اگر نیازی فراتر از ظرفیت کارآمدی که دارد بهوجود بیاید باید دستگاه محاسباتی را وسعت داد تا بتوان مسائلی را که آن ریاضیات نمیتواند محاسبه نماید حل کند. بنابراین برای محاسبات ابزار دقیق فناوریهای روز به ریاضیات جدید نیاز داریم ولی این به معنای دور ریختن ریاضیات قدیم نیست، چرا که همچنان در حیطه خودش کارآمد است. نسبت ریاضیات اسلامی با ریاضیات موجود نیز به همین شکل است؛ اصلاً بنا نیست ریاضیات جدید دور ریخته شده یا کنار گذاشته شود بلکه قسمتی که برای محاسبات علوم انسانی است که عملاً دیدگاه اسلام نسبت به انسان بر آن مؤثر است و ریاضیات موجود، دیدگاه غرب نسبت به انسان را در آن جریان داده است، متفاوت میشود و در واقع توسیع میبخشید؛ بنابراین تحولش تحول توسیعی است نه تحول نسخ و ناسخ بودن نسبت به ماقبل خودش.
توسیع ریاضیات جدید به چه معناست؟ مشخصه ریاضیات اسلامی چیست؟
ریاضیات قدیم که صرفاً میتوانست محاسباتِ فناوریهای ساده زمانه خودش را انجام بدهد با ریاضیات موجود که نسبت به پرتاب موشک و سفر به فضا، شکست اتم، تولیدِ رایانه و محاسباتی از این دست را میتواند انجام دهد، چه تفاوت بنیادینی دارد؟ در حقیقت چه تفاوت بنیادینی بین ریاضیات جدید و ریاضیات قدیم رخ داده است؟
من اگر بخواهم پاسخ این پرسش را بدهم اینگونه عرض میکنم که بشر در ریاضیات قدیم یک دستگاه محاسباتی بیشتر نداشت؛ یعنی هر نوع عاملی را که میخواست با دیگری جمع کند، یک جمع بیشتر نداشت و این جمع به عنوان یک عمل ریاضی وابستگی به ماهیت عوامل نداشت. مثلاً اگر دو عدد سیب را با سه سیب میخواستید جمع کنید میگفتند پنج سیب میشود. حالا اگر به جای دو و سه تا سیب دو واحد نیروی پیشرانه هواپیما با سه واحد نیروی مقاوم باد را جمع کنید، دستگاه ریاضیات قدیم میگوید دو با سه میشود پنج؛ اما اگر این نوع محاسبه انجام گیرد شما قادر به ساختن هواپیما نیستید و تفاوت بنیادینی که ریاضیات قدیم نسبت به ریاضیات داشت درک این مطلب بود که بسته به نوع عواملمان باید دستگاه ریاضی خاص خودش را داشته باشیم. اگر جسم، ساکن یا با حرکتِ ثابتی است باید همین ریاضیات قدیم را به کار ببریم اما اگر مثل نیروی محرک هواپیما با نیروی مقاوم باد است، اینجا دیگر نمیتوانید بگویید دو با سه میشود پنج بلکه باید ریاضیات برداری را پایهگذاری کنیم که محاسباتش کاملاً متفاوت با ریاضیات اسکالر است؛ چرا که در ریاضیات اسکالر فقط مقدار شئ مهم است اما اینجا که نیرو است، علاوه بر مقدار، راستا و جهت نیز مهم است.
باید بدانیم چه مقدار آن و در چه راستا و جهتی میخواهد با آن نیروی دیگر جمع شود. اینجا نیاز به ریاضیات برداری دارید که جمعش متفاوت با جمعِ ریاضیات قدیم است، ضربش متفاوت است، تساویاش متفاوت است. یک جای دیگر به نظریه ماتریسها میرسیم و میبینیم جمعش با ریاضیات اسکالر متفاوت است و جمع، ضرب و تساوی مختص به خودش را دارد. در موارد مختلف میبینید بر اساس ماهیت آن عامل دستگاه ریاضی مختص به خودش لازم است؛ بنابراین اگر شما محاسبات برداری را با ریاضیات اسکالر عمل کنید، هواپیمایتان از زمین بلند نمیشود.
اینجا به این نتیجه میرسیم که عین همین تحول را لازم داریم، چون آیا ریاضیات موجود، انسان را نیز میتواند محاسبه کند؟ منظور از محاسبه انسان چیست؟
در ریاضیات قدیم جسم را ساکن یا جسم متحرک با حرکت ثابت فرض میکردیم و در ریاضیات جدید جسم متحرک با حرکت شتابدار را محاسبه میکنیم، بنابراین میتوانیم موشک بسازیم، کارخانه و ماشین بسازیم اما دقت کردهایم که آیا انسان جسم ساکن است یا متحرک با حرکت شتابدار و آیا این حرکتش اجباری یا اختیاری است؟ موشک جسم متحرک است اما حرکت بالاجبار داشته و اختیار از خودش ندارد. انسان، جسم متحرک است اما بالاراده و دارای اختیار است. اگر این طور شد حالا دستگاه ریاضی خاص خودش را میخواهد. این را آنها نیز توجه کردهاند و مثلاً نظریاتی مثل نظریه بازیها را ارائه دادهاند اما بر اساس چه انسانشناسی؟ بر اساس انسانشناسی غربی که اختیار در آنجا متفاوت با اختیاری است که اسلام میگوید و بر اساس این اختیار سزاوار بهشت و دوزخ میشود، بلکه اختیار را به گونهای تعریف میکنند که انتخاب بهینه است و با یک نرم افزار آن را به روبات میدهند و دقیقاً مقابل شما حرکات انتخابگرانهای انجام میدهد.
اما شما نمیتوانید بگویید او اختیار کرد. او طبق جبرِ علمی که آن نرمافزار بر او حاکم نموده، گزینههایی را انتخاب کرده ولی این اختیار نیست. اختیاری که اسلام تعریف میکند، اختیاری است که سزاوار بهشت و دوزخ میشود. بر اساس این نوع نگرش حالا شما باید اعداد جدیدی را تعریف کنید که در آن ماهیتِ اسلامی یا الحادی بودن را بتوانید ببینید. این ریاضیات برای محاسبات روزمره مثل محاسبه مساحت یک اتاق یا جمع دو کیلو سیب با سه کیلو سیب نیست. در آنها از همان ریاضیات قدیم استفاده کنید. حتی برای محاسبات ساخت موشک و ماشین نیز نیست بلکه در آنها نیز از همین ریاضیات جدید استفاده کنید. اما برای محاسبات جوامع انسانی و پیشبینی وضعیتی که حاصل آن تصمیمسازی برای تصمیمگیران اداره کشور میشود لازم است که محاسبه شود آیا این پیشبینی به برد اسلام و کشور یا به باخت آن میانجامد، اینجا نیازمند یک دستگاه محاسباتی جدیدی هستید که در آن، ماهیت اسلام و غیراسلام اخذ شده باشد همانطور که ماهیت حرکت در ریاضیات جدید اخذ شد. حرکت از مقولات ریاضی نبود بلکه از مقولات فیزیک بود اما این مقوله آمد و دخالت کرد و ریاضیات خاص خودش را ساخت. حالا اختیار از مقولات ریاضی نیست بلکه از مقولات متافیزیک است اما میتواند بیاید و دخالت کند و دستگاه محاسباتی خاصی را ارائه دهد که دیدگاه اسلام نسبت به اختیار انسان را ببینید و محاسباتش موجب شود تصمیمات تصمیمگیران کشور طبق اسلام باشد و به برد دین و نه باخت دین بینجامد.
این دقیقاً پروژهای بود که شهید بهشدت پیگیر به نتیجه رساندنش بود و با علاقه و شدت وافری در مباحث این پروژه شرکت میکردند و آن را ابزار تحققِ تمدن نوین اسلامی میدانستند و با صبر علمی خود توجه داشتند این کار که شالوده تمدن نوین اسلامی را میخواهد بریزد اصلاً یک چیزِ فوری که سریع بشود به آن رسید، نیست بلکه صبر و پژوهش علمی نیاز دارد تا بتواند به نتیجه برسد.
نظر شما