با اینکه حضرت زهرا(س) جایگاه بیبدیلی در تاریخ اسلام و تشیع دارند، اما آثار بسیار کمی درباره ایشان در حوزه ادبیات داستانی بزرگسال کار شده است. با این توصیف، از سینما و موسیقی و نقاشی و دیگر هنرها انتظار زیادی نمیتوان داشت. البته دشمنان بیکار ننشستهاند و در آستانه شهادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمه(س) از اکران فیلمی سینمایی درباره ایشان خبری رسانهای شد.
مریم شریف رضویان متولد ۱۳۴۷ است. او پیش از این بازنویسی داستانهای کهن مانند کلیله و دمنه، مثنوی و هزار و یکشب را برای گروه سنی کودک و نوجوان انجام داده است.
به بهانه تألیف این رمان با او درباره کاری که شروع کرده است، چالشها و سختیهای پرداختن به زندگی حضرت زهرا(س) و چند و چون این رمان گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
درباره حضرت زهرا(س) کتابهای خیلی کمی نوشته شده است. از جمله کتابهای شاخص درباره ایشان که بین مردم هم بسیار محبوب است، «کشتی پهلو گرفته» سیدمهدی شجاعی و یا «فاطمه، فاطمه است» دکتر شریعتی است که البته هیچ کدام رمان نیستند. چه شد که شما تصمیم گرفتید رمانی درباره حضرت بنویسید؟
سال گذشته آقای پارسینژاد از طرف مؤسسه «بهنشر» با من تماس گرفتند و گفتند این نشر تصمیم دارد برای تمام حضرات معصومین(ع) رمان منتشر کند؛ کاری که واقعاً تا امروز انجام نشده و آثار منتشر شده خیلی انگشتشمار هستند و همه آنها هم موفق نبودهاند. ایشان گفتند ما برای نوشتن رمان درباره حضرت زهرا(س) شما را انتخاب کردهایم.
نوشتن این رمان، اگرچه کاری بسیار سخت و دشوار است اما برای من واقعاً موجب افتخار است. نزدیک شدن به زندگی و شخصیت معصومین(ع) کار خیلی مشکلی است و بسیار مسئولیتآفرین است؛ چرا که ما نمیتوانیم حرفی که آنها بیان نکردهاند و فعلی که انجام ندادهاند را به ایشان نسبت دهیم و نویسنده مجبور است از شخصیتهای تخیلی و فرضی در کارش استفاده کند و از طریق آنها داستان خودش را پیش ببرد.
چه برههای از زندگی ایشان را برای این داستان انتخاب کردهاید؟
من از زمان هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه داستان را شروع کردهام و تا زمان شهادت حضرت زهرا(س) به زندگی ایشان پرداختهام. یعنی یک برهه حدوداً ۱۰ساله از زندگی حضرت زهرا(س) را خواهم نوشت. البته به تولد، کودکی ایشان و همچنین اتفاقهای معدودی که تاریخ به آنها پرداخته، به صورت بازگشت به گذشته، اشارههایی داشتهام اما اصل داستان در همین ۱۰ سال اتفاق میافتد؛ یعنی از زمان ازدواج ایشان تا زمان شهادت حضرت.
با توجه به اینکه درباره حضرت زهرا(س) نسبت به دیگر معصومین(ع) اسناد تاریخی بسیار کمتری وجود دارد و همچنین در حوزه رمان و داستان دستمان از الگوهای موفق خالی است، شما با چه چالشهایی مواجه بودید؟
خوب است اینجا بگویم که تجربه نوشتن رمان دینی با رمانی که درباره معصومین(ع) نوشته میشود، مقداری متفاوت است. به هر داستانی که درونمایه دینی داشته باشد، رمان دینی گفته میشود و ضرورتی هم ندارد حتماً حضرات معصومین(ع) در این رمانها حضور داشته باشند. به همین خاطر رمانهای دینی فراوانی داریم و زیاد هم نوشته میشوند، اما ویژگیهای رمانی که به صورت تخصصی و جدی به معصومین(ع) بپردازد، با رمان دینی بسیار فرق میکند و این کاری است که تا امروز خیلی کم انجام شده و حق آن ادا نشده است. به هر حال قصد ما نوشتن داستان است و داستان باید تمام جذابیتهای لازم را داشته باشد. کار ما صرفاً بیان تاریخ نیست. باید داستانی را طراحی کنیم که معصوم(ع) در آن داستان حضور پررنگی داشته باشد. خود من در کار حاضر به این دلیل که نمیتوانستم به ساحت حضرت زهرا(س) خیلی نزدیک شوم، یک خانم را به صورت تخیلی خلق کردم تا با محوریت ایشان زندگی حضرت را روایت کنم. این خانم از ظلمی که در عصر جاهلیت به زنان میشود آسیب زیادی دیده و به دنبال پناهگاهی است تا به آن پناه ببرد. او زنی باهوش و توانمند است که دلش میخواهد از تفکرات جاهلیت درباره زن رها بشود و تا پایان داستان هم همین خط را دنبال میکند. تا جایی که به مدینه میرود، با حضرت زهرا(س) آشنا میشود و به واسطه این آشنایی متوجه میشود اسلام با همه ظلمهایی که جاهلیت عرب به زن روا میدارد مخالف است و نگاهی سرشار از احترام به زن دارد. او وقتی رفتار پیامبر با دخترشان را میبیند و با اسلام آشنا میشود، به دین اسلام ایمان میآورد و از نزدیکان حضرت زهرا(س) میشود و تا زمان شهادت هم همراه حضرت میماند. البته من سعی میکنم شهادت حضرت زهرا(س) را به صورت غیرمستقیم و از زبان کسی دیگر بیان کنم.
در مجموع باید بگویم در این رمان با چالشهای زیادی مواجه بودهام. به هر حال باید با احتیاط به ساحت معصومین(ع) نزدیک شد. ما داریم داستان مینویسیم؛ در داستان باید جزئینگر باشید و پرداخت داستان باید طوری باشد که به نکات و مسائل ریز توجه کند. درباره حضرت زهرا(س) گاهی محدودیتها بیشتر هم میشود. به همین خاطر کار نوشتن مقداری کند پیش میرفت، ولی اکنون چون من از نیمه رمان گذشتهام سرعت بیشتری پیدا کردهام. هر جایی که ماندهام به خود حضرت متوسل شدهام و ایشان به بهترین نحو گره کارم را باز کردهاند. خوشبختانه داستان از نیمه گذشته و انشاءالله پیش از سال جدید کار را تحویل ناشر خواهم داد.
برای یک روایت متقن و تاریخی و البته روایتی از حضرت که پاسخگوی پرسشها و نیازهای مخاطب و جوان امروز باشد، به چه منابع و کتابهایی رجوع کردید؟
من همه این کتابها مثل «فاطمه، فاطمه است» از دکتر شریعتی، «کشتی پهلو گرفته» از آقای شجاعی، «بانوی خوب من» که از زبان فضه خدمتکار حضرت نوشته شده است و بسیاری کتاب دیگر را خواندهام.
مثلاً پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی یک مجموعه ۶ جلدی به اسم «دانشنامه فاطمی» چاپ کرده که مجموعه بسیار کاملی است و کمک زیادی به من کرده است. همچنین آیتالله جاودان کتابی به نام «دختر پیامبر» دارند که آن هم همراه من بوده است. البته عموم این کتابها اطلاعات تاریخی نسبتاً کم و مشابهی دارند و جنبه داستانی ندارند. سعی من بر این است که در خلال یک داستان شیرین و جذاب برای مخاطب، حضرت زهرا(س) را نیز معرفی کنم. با وجود تلاش من، کار بینقص نخواهد بود ولی از این نظر که شاید نخستین کاری است که در این زمینه نوشته میشود، به نوعی خطشکنی است. امیدوارم این رمان به دیگر نویسندگان برای نوشتن این گونه آثار، روحیه و جرئت بدهد.
در زندگی حضرت زهرا(س) لحظات دراماتیکی برای تبدیل به داستان وجود دارد. چه لحظاتی برای شما جذاب بود و سعی کردید از آنها استفاده کنید؟
البته زندگی ایشان سراسر درس است و تمام آن میتواند برای ما سوژه نوشتن باشد، اما یکی از پرجلوهترین نکات در زندگی ایشان رابطه عمیق عاطفی و دینی بین ایشان و پدر خودشان، پیامبر(ص) است. مثلاً وقتی که یکی از کفار در مکه روی پیامبر شکمبه شتر را خالی میکند و خبرش به حضرت که آن زمان یک دختربچه ۶-۵ ساله هستند میرسد، ایشان خیلی زود خودشان را به پیامبر(ص) میرسانند، لباس پیامبر را پاک میکنند و از ایشان دلجویی میکنند. همین واقعه نشاندهنده عشق عمیقی است که بین این پدر و دختر جریان داشته است. همچنین وقتی ایشان در شب ازدواج لباس عروسی خودشان را به سائل میبخشند، با روح لطیف و ایثارگر ایشان روبهرو میشویم که برای امروز هم درسآموز است. از این ماجراها زیاد است و من سعی کردهام گوشههایی از آن را روایت کنم. عشق عمیقی که بین این پدر و دختر وجود دارد بهترین و دراماتیکترین موضوعی است که میتوان در یک رمان به آن پرداخت.
به عنوان یک زن وقتی به شخصیتی مثل حضرت فاطمه(س) توجه میکنید شاید بعضی ابعاد زندگی ایشان بیشتر نظر شما را جلب کند. از این جهت چه فرازهایی از زندگی ایشان مورد توجه شما بود؟
اگر از دید یک زن بخواهم بگویم، به نظر من بیتوجهی حضرت زهرا(س) به مادیات و تجملات خیلی مهم است و برای زن امروز هم درسآموز است. مثلاً وقتی باغ فدک به ایشان بخشیده میشود، بیشتر درآمد فدک همیشه انفاق میشده است. ایشان از درآمدهای فدک چیزی برای خودش و خانوادهاش برنمیداشت و حتی وقتی اوضاع مسلمین بهتر میشود نیز همین روال را ادامه میدهند.
این بیتوجهی به دنیا، گرایش به معنویت و همچنین صبر در سختیها و امتحانات چیزی است که بسیار برای من جالب است. با وجود اینکه حضرت علی(ع) همیشه در جنگ و خطر بودند و ایشان با اینکه از نظر مادی هم آنچنان تأمین نبودند به خوبی از فرزندان مراقبت میکنند. در کنار اینها نقشآفرینیهای اجتماعی که داشتهاند از ایشان یک الگوی کامل میسازد.
در این مدت که مشغول نوشتن رمان هستید، چه رابطه احساسی با حضرت داشتهاید؟
این کتاب سبب شد من در زندگی حضرت دقیق بشوم و به همین خاطر از خدا شاکرم. محبت اهل بیت(ع) همیشه با ما همراه بوده، اما از مدتی که این کار را شروع کردهام احساس میکنم عشق و محبتم عمق پیدا کرده است. انشاءالله بتوانیم با الگوگیری از حضرت زهرا(س) رهرو راه ایشان باشیم.
نظر شما