هویت یکی از مسائل مهم جامعه ایران، در دهههای اخیر بوده است زیرا مهمترین عرصهای است که به رابطه فرد با خود و دیگران معنا میدهد و بر ابعاد درونی، بیرونی، فردی و اجتماعی انسان تأثیر میگذارد. هویت فردی، نوعی آگاهی است که هر فرد در فرایند اجتماعی شدن و تعامل با دیگران درباره خود کسب میکند در حالی که هویت اجتماعی افراد به وسیله گروهی که به آن تعلق دارد، تعیین میشود.
امروزه زنان ایرانی به دلیل رویدادهایی مانند شتاب جهانی شدن، فناوریهای جدید ارتباطی و نقش وسیع رسانهها با سرعت در حال گذار از سبک زندگی سنتی به مدرن هستند که این تحولات بر هویت فردی و جمعی آنها سایه انداخته است و موجب از همپاشیدگی ارزشهای سنتی میشود. در واقع به هر میزانی که سنت، اهمیت و نقش خود را از دست میدهد، افراد بیشتر دست به انتخابهای جدید میزنند و در نتیجه درگیر تعارض و تکثر منابع هویتی میشوند. مانند تعارض در ویژگیهای ظاهری (تعارض هویت فردی) و تعارض در ارزشهای خانوادگی (تعارض هویت جمعی).
امروزه زنان ایرانی نیز در پی جامعهپذیری مدرن در نبرد بین سنت و مدرنیته به دلیل تضاد نقشها و انتظارات با تعارض هویتی در جامعه و خانواده روبهرو هستند. هویتی که به دلیل آموزشهای غیربومی و حتی متناقض با آنها دوپاره شده است. این سردرگمی در هویت سبب شده که اغلب زنان از تصوری که از خود دارند راضی نبوده و در جستوجوی موقعیتهای جدید در جامعه باشند. به مفهومی دیگر برای زن و دختر رهایی یافته از چارچوب خانواده سنتی، مسائل هویتی بیش از پیش اهمیت یافته است زیرا او باید موقعیت و هویت اجتماعی خود را در فضای سردرگم و متکثر کنونی بازتعریف کند در حالی که از نظر وی هویت شخصی در فضای متکثر کنونی با برخی مخاطرات مثل حفظ یکپارچگی خود در برابر چندپارگی مواجه است.
جامعهشناسان معتقدند آنچه یک گروه انسانی را هویت میبخشد و سبب تمایز آنها از گروههای دیگر میشود، شباهت و تفاوت معناهایی هستند که افراد آنها را میسازند. سبکهای زندگی محصول منظم سرمایه فرهنگی هستند که به نوبه خود به نظامهایی از نشانههای تشخص اجتماعی تبدیل میشوند. ابزارهای فرهنگی هویتساز موجب شکلگیری مقولههای هویتی در بین جوامع بشری میشود. زبان، مذهب، پوشاک، تفریحات و سرگرمی، ورزش و تغذیه موارد فرهنگی هستند که برای زندگی هر گروهی ایجاد معنا میکنند و سبب شباهت درونگروهی و تفاوت برونگروهی میشوند. بنابراین تنها زمانی میتوان مانع بحران هویتی شد که نوعی وحدت اخلاقی نوین پایهریزی شود و ارزشهای عامگرا رشد کند.
امروزه زنان نیازمند بستر و شرایط مناسبی هستند که بتوانند میان هویت سنتی و مدرن پیوند مناسبی ایجاد کنند. این بستر را میتواند الگوی زن مسلمان ایرانی فراهم کند. مدلی که از ترکیب معارف قرآن و سیره فاطمی با تمدن کهن ایرانی نشأت گرفته است. بر اساس اسناد تاریخی زنان ایران باستان به امر خانهداری اهمیت داده و حتی بانوان قصر فرزندان خود را از کودکی برای مدیریت امور خانه آموزش میدادند. زنان ایرانی بسیار عفیف و نجیب بودند و وفاداری به خانواده یکی از ارزشهای آنان بود. در سنت فاطمی نیز مشاهده میشود که با وجود فعالیتهای اجتماعی به تربیت فرزندان و همسرداری مقید بود و سعی میکرد حضور گرم و دلچسبی در خانه داشته باشد که عبارتهای عاشقانه این بانو به اهل خانه گویای همین مطلب است.
در مجموع میتوان گفت زن ایرانی در صورتی میتواند هویت واقعی خود را حفظ کند که ضمن در نظر گرفتن اقتضائات زمانه، ابزارهای فرهنگی و اصیل خود را به رسمیت بشناسند و فراموش نکند رشد ۳۰ درصدی او در تمام عرصههای اجتماعی به برکت انقلاب اسلامی و قوانین حیاتبخش اسلام بوده است.
نظر شما