امروزه ورود زنان به مسائل سیاسی و اجتماعی کشورها از جمله اموری است که از سوی محافل روشنفکری بسیار مورد توجه قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یاد میشود و در مقابل، عدم ایفای نقش و مشارکت زنان در این امور، به عنوان یکی از نشانههای توسعهنیافتگی و عقبماندگی کشورها عنوان میشود. در این رابطه بسیاری از این محافل به اصطلاح روشنفکری با الگو قرار دادن جوامع غربی، دین اسلام و به طور خاص جامعه اسلامی ایران را به نقض حقوق زنان و ممانعت از ورود آنان به مسائل سیاسی، اجتماعی و مشارکت در تعیین سرنوشت خویش متهم میسازند. در اینجا ضمن مقایسهای گذرا میان جایگاه زنان مسلمان در ایران با جایگاه زنان در جوامع غربی، الگوی مشارکت سیاسی زن مسلمان ایرانی را مورد توجه قرار خواهیم داد.
پیشینه تاریخی جایگاه زنان در جهان غرب
بر اساس شواهد متعدد تاریخی، زنان تا قرنها در جوامع غربی و اروپایی حتی از بسیاری از حقوق طبیعی و اولیه خود مانند حق مالکیت خصوصی و تملک اموال شخصی محروم بودند. سابقه تاریخی اندیشه برابری زن و مرد در این امور و درخواست برای حق مشارکت سیاسی زنان در غرب به نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به بعد برمیگردد. در غرب، جنبش سیاسی زنان برای کسب حقوق سیاسی از سال ۱۸۵۶ آغاز شد. اما تا قرن بیستم، حق رأی زنان در بعضی از کشورهای اروپایی همچنان مورد شناسایی قرار نگرفته بود. به طور مشخص در انگلستان در سال ۱۹۱۸، در آمریکا در سال ۱۹۲۵، در فرانسه در سال۱۹۴۴و در سوئیس در سال ۱۹۷۱میلادی، حق رأی زنان در انتخابات دولت فدرال به تصویب رسید با این حال تا سالها بعد، برخی از کانتونها همچنان حق رأی زنان را در امور ایالتی به رسمیت نمیشناختند.
در حال حاضر هم میزان مشارکت زنان غربی در امور سیاسی بسیار کمتر از مردان است و با وجود تبلیغات اغواگرانه در خصوص اعطای آزادی و حقوق زنان در غرب، همین حالا نیز مشارکت سیاسی زنان در غرب بسیار پایین است.
بسیاری دلیل اصلی این امر را حاکمیت همان دیدگاه تحقیرآمیز حاکم بر جوامع غربی نسبت به شخصیت زن میدانند. دیدگاهی که معتقد بود زنان به طور مستقل توانایی دخالت در مسائل مهم علمی، سیاسی و اجتماعی را ندارند. ژان ژاک روسو، فیلسوف معروف فرانسوی تصریح میکند: «جستوجوی حقایق عقلی و مبادی اصول علوم و دانشها و هر آن چیزی که نیازمند تفکر و تعقل باشد، خارج از حد ادراک زنان است.
مطالعات زنان باید کلاً عملی باشد. وظیفه آنها اِعمال اصولی است که مردان کشف کردهاند». بیشتر متفکران و فلاسفه غربی جنس زن را فاقد توانمندی و ویژگیهای لازم برای ورود به سیاست میدانستند. اتفاقاً شکلگیری جنبشهای فمینیستی در غرب را باید در واکنش به همین نگاه تحقیرآمیز و نقض حقوق زنان در جوامع غربی بدانیم. شورشهای فمینیستی در برابر این باور رایج در غرب به راه افتاد که زنان را به لحاظ خلقت پستتر از مردان تلقی میکرد و حاضر نبود حقوق مساوی برای زنان جهت کسب استقلال اقتصادی و دخالت در مسائل سیاسی را به رسمیت بشناسد.
پیشینه تاریخی جایگاه زنان مسلمان در ایران
دین اسلام از ابتدای ظهور در جزیرهالعرب به مقابله با رویکرد جاهلانه و تحقیرآمیز دوران جاهلیت آن روز نسبت به شخصیت زن برخاست و به جایگاه انسانی و مستقل زنان به طور مساوی با مردان تأکید کرد که ما نمونههای عملی آن را در سیره سیاسی حضرت زهرا(س) مشاهده میکنیم. چنان که رسول خدا(ص) هم بارها زنان را در مسائل سیاسی و اجتماعی مشارکت میداد. در زمان ورود اسلام به سرزمین ایران، موقعیت و حرمت زنان در ایران به نسبت سایر ممالک همعصر خود بهتر بود. زمانی که در یونان قدیم زنان حتی شهروند عادی هم به حساب نمیآمدند و در دورانی که اروپای شمالی در بربریت مطلق قرار داشت، زنان مسلمان ایرانی مانند ریحانه، دختر حسین خوارزمی، به تحصیل و تدریس علوم مختلف اشتغال داشتند و در مسائل سیاسی-اجتماعی ورود میکردند. برخی از آنها حتی علمدار قیامهای اجتماعی بودند. همسر شهریار پسر بازان، نایبالسلطنه ایران در یمن بود و فرماندهی سپاهیان را در یمن بر عهده داشت؛ سیده ملک خاتون، همسر رکنالدوله دیلمی، در زمان ابوعلی سینا از حامیان سرسخت وی بود و به مدت ۱۰ سال نیابت سلطنت مجدالدوله را برعهده داشت؛ ملکه خیرالنساء، مادر شاهعباس کبیر از زنان نامدار ایران است که فرماندهی قشونی بیش از ۱۰۰هزار نفر را در مقابل سپاه عثمانی بر عهده داشت و عثمانیان را از خاک ایران بیرون کرد.
در دوران قاجار نیز در مقاطع مختلف، تهران بارها شاهد تظاهرات دستهجمعی زنان در حمایت از فرمان علما علیه استبداد و استعمار بود. منابع تاریخی حضور پرتعداد و تظاهرات دستهجمعی زنان در جنبش تحریم تنباکو و مخالفت با حکم ناصرالدین شاه در تبعید آیتالله میرزای آشتیانی را نقل کردهاند که خیل زنان به بازار هجوم بردند و مغازهها را با اجبار و تهدید بستند. در جریان اولتیماتوم دولت روسیه به ایران و دخالت در امور داخلی این کشور، زنان جلوتر از مردان در شهرهای اصفهان، قزوین و آذربایجان صدای اعتراض خود را بلند کردند.
بدرالملوک بامداد در کتابش نقل میکند: «هزاران زن ایرانی تظاهرات به راه انداختند و بعضی از آنها بر فراز دیوار یا سکویی میرفتند و برای مردم سخن میگفتند و بر ضرورت دفاع از انقلاب تأکید داشتند و از مجلس میخواستند که در برابر تهدیدهای خارجی مقاومت کند». ویلیام شوستر آمریکایی از مشاهدات خود در ایران آن دوره مینویسد: صدها زن محجبه مسلمان، در تظاهراتی به سمت مجلس به راه افتادند و پس از ورود به پارلمان به رئیس مجلس اخطار کردند که اجازه نخواهند داد که او و همکارانش لحظهای از اجرای وظایف خود، که پاسداری از آزادی و حیثیت مردم ایران است، غفلت ورزند.
در تحریم کالاهای اروپایی دوره قاجار زنان به قهوهخانهها رفتند و از صاحبان این اماکن خواستند که مصرف شکر اروپایی را متوقف کنند. زنان در آن زمان استفاده از کالسکه اروپایی را، که عمدتاً وسیله انتقال زنان بود تحریم کردند. به طوری که به نوشته روزنامه ایرانِنو که آن موضوع را در مقالهای تحت عنوان «مردانگی زنان» گزارش داد تا چند روز همه آن وسایل بدون استفاده بود. در دوره پهلوی، این رژیم دستنشانده سعی کرد با تضعیف ارزشهای دینی و سنتی ایران، الگوی زن غربی را برای جامعه ایران پیاده کند از این رو با راهاندازی انجمنهای مختلف به سبک غرب، فضای نامناسبی برای حضور زنان در جامعه ایجاد کرد. شیوع فساد در شهرها به ویژه در شهرهای بزرگ، موجب شد قاطبه زنان و خانوادههای ایرانی که به ارزشهای اسلامی و ایرانی پایبند بودند، از حضور در این اجتماعات آلوده و فاسد پرهیز کنند. زشتترین اقدام رضاشاه در رابطه با زنان، پدیده کشف حجاب بود که موجی از اعتراضها را به همراه داشت.
زنان در نهضت انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) هم به گواه تاریخ پیشاپیش مردان در صحنههای مختلف مبارزه با رژیم حضور داشتند.
به دلیل همین حضور باشکوه زنان مسلمان ایرانی در موضوعات مختلف سیاسی تاریخ معاصر ایران است که بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان غربی اظهار تعجب کردهاند. مورگان شوستر، اقتصاددان آمریکایی با ستودن تلاشها و خدمات ارزشمند زنان مسلمان ایرانی در راستای تحقق انقلاب مشروطیت، اعتراف میکند که: «زنان محجوب ایرانی، یک شبه ره صد ساله رفتند... و طی چند سال به دستاوردهایی رسیدند که زنان غربی در طول چند دهه و حتی یک قرن به آن دست یافته بودند».
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشارکت سیاسی زنان در دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم به طرز چشمگیری افزایش یافت؛ شرکت در راهپیماییهای مختلف، شرکت در بسیج مستضعفین و آمادگی نظامی، شرکت در رأیگیریها و انتخابات مختلف، شرکت در مجلس مقننه به عنوان نماینده مردم، شرکت در مناصب اجرایی و سیاسی، شرکت در خدمات اداری دولتی داخلی و بینالمللی، شکلگیری گروهها و انجمنهای خاص زنان، و مشارکت سیاسی غیرمستقیم در صحنههای مختلف انقلاب و دفاع مقدس نمودهای مشارکت سیاسی زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
شواهد بیشمار تاریخی نشان میدهند که مسئله مشارکت سیاسی زنان ایرانی بدون آنکه ارتباطی به نهضت زنان در اروپا و غرب داشته باشد، ریشه در فرهنگ دینی تشیع دارد. ایدئولوژی حاکم بر جنبش زنان اروپایی بر پایه فمینیسم و سکولاریسم استوار بود اما این اصول در بین زنانی که در نهضت مشروطه و همچنین انقلاب اسلامی شرکت میکردند، پایه و اساسی نداشت.
در این نهضتها همواره حضور زنان با پوشش کامل اسلامی صورت گرفته و در آنها از شعارهای مذهبی برای دفاع از کیان دین و مسلمین استفاده شده است. جایگاه زن مسلمان ایرانی با پیروزی انقلاب اسلامی ارتقا یافت و به اوج عزت و سربلندی رسید و دامنه مشارکت آنان با پیروی از الگوهای دینی گسترش یافت. امروز برای عموم زنان ایرانی هیچ ممنوعیتی در تحصیل و رسیدن به کمال حتی تا عالیترین سطوح هم وجود ندارد. اینها را به یقین باید در پیشزمینه فرهنگ دینی زنان مسلمان ایرانی با حضور بزرگان دینی همچون فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) جستوجو کنیم که به هنگام ضرورت برترین حضور را در عرصههای سیاسی و اجتماعی نشان میدادند و این همان چیزی است که روشنفکران غربزده نسبت به درک آن عاجزند.
نظر شما