به گزارش قدس آنلاین، یکسالی می شود که کرونا، هم عاشقی در صحرای عرفات را از مومنان گرفته و هم اعتکاف. اما هستند مکان هایی همچون حرم امام مهربانی ها که حضور، مناجات و توسل در آن دست کمی از صحرای عرفات ندارد و عاشقانی که دل در گرو عفو و بخشش خداوند دارند و خود را به صحن و سرای امام رساندند تا امام رئوف را به صبوری عمه شان حضرت زینب(س) قسم دهند و واسطه فیض خدا نمایند.
حالا چند ساعتی به غروب پانزدهمین روز ماه رجب بیشتر نمانده است که نوای اعمال اُمّ داوود همراه با مداحی و مدیحه سرایی از حرم امام مِهر و مهربانی به گوش می رسد. تن هایی که خط به خط دعای اُمّ داوود را نجوا می کنند تا همزمان با غروب آفتاب، شاهد حاجت روایی و بخشش گناهانشان باشند.
نگاه های منتظر
در رواق امام خمینی(ره) روی جایگاه اجرای مراسم، شعمدان های لاله عباسی که یادآور سرخی خون شهدای کربلاست روشنی بخش قلب ها میشود و صدای ادعیه خوانی که می گوید: اَللهُمَ اِنّی اَستَشفَعُ بِکَ اِلَیک (خدایا از تو وساطت می خواهم، از تو به سوی تو....) دلها را به عرش نزدیک تر می کند.
کمی آن سوتر نگاهش به آسمان می رود و ابر دل زنی باز می شود. مهری خانم زائر حرم است. نشسته بر صندلی و دعا را زیر لب زمزمه میکند. می گوید: چند روزی بیشتر مهمان آقا نیستم. حاجتم شفای مریضی در خانواده ام است که امیدوارم خدا به حق برکت این روز عزیز با شفایش دل همه ما را شاد کند. دعا می کنم کرونا برود تا دوباره در کنار هم باشیم و شادی را آغوش بگیریم.
محدثه 16 ساله از کرمانشاه که پشت یکی از درهای بزرگ و بسته رواق امام خمینی کِز کرده، غریبانه می گوید: اولین بار است که همراه خاله ام به مشهد می آیم. ای کاش مادرم هم به مشهد می آمد. آرزویم این است که خواهرم در کنکور پیراپزشکی قبول شود و همه سلامت باشند.
از بلندگوها نوای اَدعوکَ دُعاءِ الْخَاضِعِ الذَّلِیلِ می آید...
کمی دورتر پشت در ورودی رواق، زنی تکیه بر دیوار زده و کتاب در دست، دعای اُمّ داوود را همراه با نوای مداح زمزمه می کند. خودش را سلطانی معرفی می کند و از حضور در مراسم اعتکاف سال های قبل یاد می کند و درباره کیفیت این دعا و اعمال امّ داوود می گوید: دعای اُمّ داوود یا دعای استفتاح دعایی است بسیار مجرب برای حاجت روایی. خودم با توکل به خدا و خواندن این دعا حاجت های بسیاری گرفته ام و امیدوارم امسال هم حاجت روا باشم.
سختی که رفع آن همدلی می خواهد
وقتی ادعیه خوان می خواند: وَ اَسالُکَ اَن تُفَک( و از تو درخواست می کنم...) چشمان بیشتری می بارد و دست ها بیشتر به سمت آسمان بلند می شود.
زیر یکی از چلچراغ های بزرگ خانمی جوان، ایستاده دعا را زمزمه می کند. مریم از مدافعان سلامت است و از انتظارش برای زیارت می گوید. «خجالت زده مادرم هستم که زودتر از او به زیارت آمدم. آرزو می کنم در سفر بعد همراه مادرم به زیارت امام رضا(ع) بیاییم. من پرستارم و در بخش مراقبت بیماران کرونایی خدمت می کنم. سال سختی را پشت سر گذاشتیم و از تک تک مردم می خواهیم مراقب خودشان و سلامتی شان باشند».
او می افزاید: برای اینکه به این سفر بیایم چند روزی قرنطینه بودم. وقتی انسان با این مسائل روبرو می شود تازه قدر با هم بودن را بیشتر می داند.
چیزی به غروب آفتاب نمانده، چشم ها بی قرارتر از هر لحظه می شوند و اشک ها روی گونه ها می غلتد. همه می دانند حالا که این همه راه آمده اند و ساعاتی را مهمان امام مِهر و مهربانی هستند بی گمان بی مُزد از این بهشت بیرون نمی روند چون اشک هایشان را شاهد اجابت دعاهایشان می دانند و با دلی شکسته و نا امید از دنیا و همه زرق و برقش، امیدوارانه می گویند: یا ثامن الحجج(ع)...
منبع: آستان نیوز
انتهای پیام/
نظر شما