با این حال هنوز هم عدهای پس از اتفاقات ناگوار اجتماعی، فشارهای اقتصادی و یا تصمیمات سیاسی، ضمن ابراز تحلیلهای غیرکارشناسانه، خواسته یا ناخواسته بذر ناامیدی و یأس را در جامعه میپراکنند. در چنین شرایطی کافی است کمبود برخی از ارزاق عمومی و تشکیل صفهای طولانی یا عقد قرارداد اقتصادی میان دو کشور و یا حتی مرگ یک مجری معروف در نخستین روزهای سال دستمایهای برای بزرگنمایی مشکلات موجود جامعه شود.
متأسفانه در این میان حافظه کوتاه مدت برخی از ما نیز فرصتی را برای مرور و یا بازخوانی وقایع مشابهی که در طول تاریخ رخ داده، نمیدهد؛ رخدادهایی بس ناگوار که بسیاری از آنها را صرفاً با ایستادگی و پایمردی و تقویت روحیه امید به آینده از میان برداشتهایم.
مرور برگهایی از تاریخ معاصر
قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران با نگاهی به برخی از تجارب تاریخی کشورمان در این خصوص به ما میگوید: در جنگ جهانی اول، با اشغال ایران توسط انگلیسیها و غارت مواد غذایی، قحطی وحشتناکی بر جامعه حاکم شد که بر اساس آمار، حدود ۱۰میلیون نفر از گرسنگی و بیماری از بین رفتند. این اوضاع تا جایی پیش رفت که انگلیس عملاً تصمیم گرفت در سال ۱۹۱۹ ایران را مستعمره خود کند. اگرچه پیش از آن، در سال ۱۹۰۷ ایران بین روس و انگلیس تقسیم شد اما در ۱۹۱۹ به دلیل تهدید و اشغال و تعطیلی مجلس، کشور از هم پاشیده شد به طوری که امنیت سیاسی، اجتماعی و حتی تولید در کار نبود.
این پژوهشگر تاریخ ادامه میدهد: در دوران پهلوی نیز به دلیل پیوند اقتصاد با نفت، تولید رو به کاهش رفت و در حقیقت پول قابل توجهی به دست دولت افتاد بهگونهای که با توجه به وابستگی کشور، دولتمردان در قبال پول نفت، اجناس خارجی وارد میکردند.
وی ادامه میدهد: در جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متجاوزان آمریکایی، انگلیسی و روسی نیز بار دیگر قحطی در ایران پدید آمد و غلات به غارت رفت و پس از کودتای آمریکایی انگلیسی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در واقع کشاورزی، با عنوان اصلاحات ارضی تعطیل شد. از طرفی تولید نفت رو به افزایش رفت و در اواخر دهه ۴۰ و ۵۰ اقتصاد ما تقریباً ۹۲ درصد به خارج وابسته شد تا جایی که مجبور بودیم گوشت یخی را از استرالیا، گوشت تازه را از فرانسه و سالانه ۶میلیون تن گندم از آمریکا وارد کنیم.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با تأیید مشکلات اقتصادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با اشاره به شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» خاطرنشان میکند: منظور از این شعار، استقلال فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و در همه ابعاد بود که میبایست تحقق پیدا میکرد؛ تقریباً با پشت سر گذاشتن فراز و نشیبها در طول ۴۰سال توانستیم مقداری از وابستگیهای خود به بیگانگان را کاهش دهیم که آن هم به دلیل روحیه انقلابی مردم و فعالیت نهادهای انقلابی بود. گرچه در این میان نبود برنامهریزی صحیح دولتهای متوالی در چهار دهه موجب شد این شعار و آرمان به معنای واقعی تحقق نپذیرد.
تبریزی به تأکید رهبر انقلاب بر ضرورت حرکت جهادی در جامعه و بهویژه شعار امسال یعنی ضرورت تحقق تولید؛ پشتیبانیها و مانعزداییها اشاره میکند و میگوید: چند سال است رهبر معظم انقلاب بر حرکت جهادی تأکید دارند اما متأسفانه آن طور که شایسته است انجام نمیشود.
وی خاطرنشان میکند: روحیه اسراف و تبذیر در متن جامعه، فاجعهای است که مشکلات موجود را دوچندان میکند، از طرفی دولت نیز باید سرمایههای سرگردان را به مسیر تولید هدایت کرده و با استفاده از تعاون یا مواردی که صاحبنظران و متخصصان مطرح میکنند به افزایش تولید کمک کند.
اعتماد به نفس ملی
میثم مهدیار، جامعهشناس نیز با تأکید بر اینکه مردم امروز نسبت به دوران جنگ از سطح زندگی بالاتری برخوردارند در گفتوگو با ما اظهار میکند: البته با بالا رفتن سطح توقعات در جامعه، صرفاً مشکلات معیشتی نیست که آستانه تحمل مردم را پایین آورده؛ بلکه انتظارات زیاد از زندگی نیز به افزایش مشکلات دامن زده است. به طور مثال زمانی از ۲۰ خانواده ایرانی تنها یک خانواده دارای خودرو بود اما اکنون غیر از قشر ضعیف جامعه که در تأمین حداقلها نیز مشکل دارند، بیشتر خانوادهها حتی در مناطق پایین دست، دارای خودرو هستند.
این جامعهشناس در ادامه با اشاره به چرایی ترویج ناامیدی و تضعیف اعتماد به نفس در جامعه میگوید: ژانری در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، معروف به ژانر استعماری وجود دارد که در آن همه ایرانیان را به صورت ژنتیک افرادی فاقد خلاقیت و جامعه ایرانی را کلنگی و استبدادزده میداند، بار این گونه مفاهیم حتی قلمرو ذهنی ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده و در برنامههای توسعه نیز تأثیرگذار بوده است.
مهدیار میافزاید: در واقع موضوعی که مردم را ناامید میکند صرفاً مشکلات معیشتی نیست بلکه آنان بیشتر درباره حل مشکلات معیشتی ناامیدند که این موضوع به فرهنگ مدیریتی مسئولان برمیگردد. در حقیقت وقتی مردم احساس کنند با وجود فشار اقتصادی، مسئولان در تلاش برای حل مشکلاتاند، آستانه تحملشان بالا میرود اما اگر ببینند مسئولان در برابر این مشکلات بیتفاوت بوده و یا از بستر مشکلات، نمدی برای کلاه خود میبافند ناامیدتر میشوند.
این کارشناس تصریح میکند: بخشی از ناامیدیها به آینده القای رسانهای است. مثلاً مشکلی در جامعه است و اهالی رسانه از جمله سلبریتیها آن را به عنوان مشکلی خاص و یک تناقض داخلی میدانند در صورتی که ممکن است آن مشکل در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیز به چشم بخورد. برای مثال در ماجرای مدیریت کرونا شاهد انتقادهای بسیاری نسبت به مدیریت کرونا در کشور بودیم؛ غافل از اینکه حتی کشورهای توسعه یافته در این حوزه بسیار ضعیفتر از ما عمل کردند آنچنان که در این شرایط سخت، متخصصان کشور ما به واکسن کرونا دست پیدا کردند اما هنوز بسیاری از کشورهای توسعه یافته در تولید واکسن عاجز ماندهاند. بنابراین با آموزش مردم و تزریق اعتماد بهنفس به جامعه و نشان دادن الگوهای موفق در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی میتوان ثابت کرد در شرایط بحرانی هم میتوان روحیه امیدواری داشت و موفق بود.
توقعات بیش از انتظار
محمدرضا مرندی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که حدود ۱۵سال در حوزه کارنامه جمهوری اسلامی مطالعه و فعالیت داشته نیز در گفتوگو با ما با تأیید ناکارآمدی برخی از سیاستگذاریها و در نتیجه افزایش غیرمنطقی قیمتها که به ناامیدی در میان برخی از مردم جامعه دامن زده، اضافه میکند: واقعیت این است که مردم سوءمدیریتها را میبینند و سرخورده و ناامید میشوند. در واقع در جامعهشناسی سیاسی گفته میشود جامعهای که در حال توسعه است سطح انتظاراتش نیز افزایش مییابد و خود موجب افزایش سطح نارضایتی نیز میشود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به نظر «ساموئل هانتینگتون» متخصص برجسته علوم سیاسی اشاره میکند و میگوید: از نظر وی، دولتهایی که جوامع عقب مانده خود را در مسیر توسعه قرار میدهند در حقیقت با دست خویش برای خود بحران ایجاد میکنند. بنابراین بخشی از نارضایتیها، معلول توقعات بیش از انتظار مردمی است که در گذشته سواد و معلومات چندانی نداشته و الگوی مصرفشان بسیار پایین بوده است اما حالا با گذشت زمان دارای تحصیلات دانشگاهی شده و توقعشان مانند گذشته نیست.
وی بر مبنای شاخصهای جهانی تصریح میکند: آمارهای بانک جهانی و صندوق توسعه بینالمللی نشان میدهد وضعیت معیشت مردم و رشد اقتصادی جامعه ایران تا پیش از سال۹۷ نسبت به گذشته و اوایل انقلاب بهبود پیدا کرده است.
مرندی کارآمدی جامعه را بر اساس چهارعنصر اهداف، عملکرد، موانع و امکانات ارزیابی کرده و میگوید: با وجود خروج میلیاردها دلار ارز در سالهای پیش از انقلاب که رقمی حدود ۴۰میلیارد دلار بود و از طرفی خسارت ناشی از جنگ هشتساله که هزار میلیارد دلار معادل حدود ۹۰سال درآمد کشور را بر ایران تحمیل کرد؛ اما در تحلیلی کارنامه جمهوری اسلامی نسبت به پیش از انقلاب چهار عنصر یاد شده مورد توجه قرار گرفته و نشان میدهد کشور ما پس از انقلاب با وجود بحرانها، موفق بوده است.
وی انتخاب درست را بزرگترین گام برای بازسازی اقتصاد و روحیه امید در جامعه میداند و ادامه میدهد: براساس آمارهای بانک جهانی، کشور ایران هجدهمین قدرت اقتصادی دنیاست بنابراین با ظرفیتی که در کشور وجود دارد میتوان با انتخاب مسئولانی متعهد و دلسوز، با سرعت بالایی به ثبات اقتصادی و کاهش نسبی قیمتها رسید.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تأکید میکند: با وجود مشکلات معیشتی اما نقاط مثبت امروز را نباید نادیده گرفت چراکه دیدن خوبیها در ایجاد روحیه نشاط و امید، کارساز است و کشور ما همچنان نسبت به کشورهای مشابه از وضعیت مطلوبی برخوردار است و به جرئت میتوان گفت با اتکا به تخصص و توان داخلی میتوانیم اقتصاد و صنعتمان را بازسازی کنیم.
نظر شما