حدود دو ماه است بایدن ریاست جمهوری آمریکا را به دست گرفته است. بزرگترین تغییری که نسبت به زمان ترامپ در واشنگتن احساس میشود، آرامشی است که بایدن با خود آورده. اما در زمینه سیاست خارجی تغییر زیادی را شاهد نیستیم. بایدن خود را متخصص در این حوزه لقب داده بود و مسلماً میدانست با چه بازیگرانی در خارج از کشورش طرف است. به عنوان یک سناتور باتجربه، به عنوان مسئول کمیته سیاست خارجی سنای آمریکا و به عنوان معاون رئیس جمهور، او از سال ۱۹۷۳ که قدم به واشنگتن گذاشته در تصمیمات زیادی در خصوص روابط خارجی آمریکا تأثیرگذار بوده است. کارنامه او در این زمینه زیاد جالب به نظر نمیرسد؛ از یک طرف میتوان گفت همه چیز بر گردن او نیست و شاید صحبتهای رابرت گِیت، سخنگوی سابق وزارت دفاع که گفته بایدن در ۴۰ سال گذشته در تمامی تصمیمات سیاست خارجی خود دچار اشتباه شده مقداری بزرگنمایی باشد، اما گیت پر بیراه نیز نمیگوید.
بایدن همیشه دوست داشته در تمامی اتفاقاتی که در جهان به وقوع میپیوندد ورود کند. او حتی زمانی که فقط یک سناتور بود نیز همین خصوصیت اخلاقی را داشت که نمیتوانست حتی تصور کند آمریکا در هیچکدام از منازعات و درگیریهای جهان خود را وارد نکند. او یکی از اصلیترین مهرههای ورود آمریکا به جنگ بالکان و یکی از تأثیرگذارترین مهرهها در گسترش مرزهای ناتو به همسایگی روسیه بود و هر جا میتوانست حتی اگر متحدی نداشت یک متحد جدید برای خود میساخت تا یا آن را در یک زمینه قوی کند، یا حمایت مالی از آن انجام دهد و یا به او در حرکتی بپیوندد. در بزرگترین اشتباه سیاست خارجی آمریکا در ۲۰ سال گذشته یعنی ورود به جنگ عراق، بایدن یکی از رأی دهندگان تأثیرگذار در آن بود و همچنین همیشه تمام تلاش خود را انجام داده که منافع اسرائیل توسط آمریکا تأمین شود. تنها زمانهایی که میتوان عملکرد او را قابل قبول دانست، مخالفت با تصمیم اوباما برای دو برابر کردن نیروها در افغانستان و همینطور مداخله نظامی در لیبی بود. اکنون نیز او جهان را پر از مشکلاتی میبیند که میتواند در تمامی آنها خود را وارد کرده و به مدیریت جهان کوچک در نظر خود بپردازد. بایدن باید یاد بگیرد میتوان به برخی از وسوسههای دخالت آمریکا در یک نقطه از جهان نه بگوید؛ او به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده تا آمریکا را رهبری کند نه جهان را!
نظر شما