سازمان جهانی بهداشت به عنوان بخشی از سازمان ملل متحد از سال ۱۹۴۸ میلادی با هدف ارتقای سلامت جهانی برپا شده است. در میان همه کارهای عملیاتی این سازمان مشخص کردن روز هفتم آوریل همزمان با ۱۹ فروردین به عنوان روز جهانی بهداشت حکایت از اهمیت مسئلهای به نام بهداشت همگانی دارد. گاه برخی مسائل آنچنان روشن و ساده به نظر میرسند که این سادگی به مرور از ارزشمندی آنها در نگاه مخاطب میکاهد. بهداشت یکی از پایههای بنیادین حفظ سلامت همگانی جامعه انسانی است که در درازنای زمان با گسترش فناوری و دامنههای تخصصی پزشکی ارزش ظاهری خویش را در میان عموم مردم از دست داده است. چه آنکه به دلیل بالا رفتن تراز زندگی افراد و پشتیبانیهای تخصصی پزشکی و گونهای سالمسازی همهگیر محیطی، بهداشت دیگر به عنوان یک دغدغه جدی و یا نیاز حیاتی مورد توجه قرار نمیگیرد. ولی چالش بنیادین این است که بهداشت به عنوان یکی از ارکان حفظ نظام زیستی از چه نگرگاهی مورد توجه قرار گیرد. از سه پهنه جدی میتوان جستار بهداشت را مورد کنکاش قرار داد؛ نخست پهنه تخصصی پزشکی است که به خودی خود شیوهنامهها و استانداردهای بهداشتی را ساماندهی و گردآوری میکند. پهنه و نگرگاه دوم گستره اجتماعی است که به بررسی و ارزیابی تأثیرهای اجتماعی این پهنه پرداخته و عموماً رویکردی پسینی و تحلیلی دارد. ولی مهمترین پهنه که اتفاقاً مورد غفلت بنیادین واقع شده است رویکرد و نگاه فرهنگی به جستار بهداشت است. روز جهانی بهداشت به دنبال نشان دادن اهمیت رعایت بهداشت همگانی به عنوان یک ابزار پیشگیرانه و کارساز در حفظ سلامت جامعه در نظر گرفته میشود و تلاش میکند قواعد بهداشت عمومی را فراگیر کند. اما حقیقت آن است هنگامی مفاهیمی چون نظامنامهها، قواعد و شیوهنامههای بهداشتی کامیاب خواهند بود که به عنوان پارهای از دغدغه همهگیر برای تکتک اعضای جامعه انسانی درونی شده و به بخشی از رفتارهای زیستی ایشان بدل شده باشد.
به عنوان نمونه در حال حاضر مهمترین شیوه جلوگیری از گسترش همهگیری کرونا رعایت اصول بهداشتی بسیار معمولی در نظر گرفته میشود. ولی در عمل و در عرصه جهانی میبینیم که با وجود پیشرفت جوامع نظام اجتماعی از انجام همین شیوهنامههای بهداشتی ساده سر باز زده میشود تا بدان جا که حاکمیتها به روشهای تنبیهی روی آوردهاند. به طور طبیعی مفاهیمی که ظرفیت یا سویه فرهنگی دارند تا به پارهای از مجموعه به هم پیوسته، پیچیده و نظاممند فرهنگ بدل نشوند هیچ گاه با شیوهنامهها محقق نخواهند شد. دلیل بنیادین این چالش نبود رویکرد فرهنگی به جستار بهداشت است. به سخن دیگر هنگامی که بهداشت ابژهای فرهنگی در نظر گرفته شود، پیوند آن با دیگر مؤلفههای فرهنگی جامعه نیز برپا بوده و زمینه درونی شدن آن یا همان رفتار شدن شیوهنامههای بهداشتی فراهم میشود. همچنین ابزارهای برجسته فرهنگی هر جامعه همچون هنر و رسانهها در فراگیر شدن این رفتارها نقشآفرینی خواهند کرد. تأکید بر مسائل و دغدغههای بهداشتی در مجموعه بزرگی از آیات، روایات و سیره ائمه معصومین(ع) نشان از نگره فرهنگی دین مبین اسلام به پهنههای بیرونی زیست انسانی است. کنار گذاشتن نگره فرهنگی موجب میشود که با وجود توسعه شگرف و پرشتاب جهان امروزین آشکارترین مفاهیم چون رعایت بهداشت همگانی به مسائلی بسیار سخت بدل شوند. برای پرهیز از سطحی شدن ارزش بهداشت در عرصه عمومی، برقراری پیوند و نسبت آن با دیگر مؤلفههای زیستی و تبدیل شدن آن به بخشی جداییناپذیر از رفتارهای همهگیر نیاز است تا از دریچه سیاستگذاری فرهنگی به این جستار نگریست. بر این بنیاد میتوان با بهره بردن از اصول سیاستگذاری فرهنگی برنامهای آراسته و البته نظاممند برای نمود درست پهنههایی روشن چون بهداشت را فراهم آورد.
نظر شما