در گوش ما از کودکی خواندهاند سیاست یعنی پدرسوختگی، یا گفتهاند که سیاست پدرومادر ندارد. ولی نسل ما بسیار سیاستمدارانی را به چشم خود دید که هم با قدرت و قاطعیت وارد میدان شدند و هم ذرهای از اخلاق و پایبندیهای دینی و اقتضائات انسانی آن فاصله نگرفتند. حکایتهای متعدد از امام خمینی، شهید آیتالله بهشتی و نیز آیتالله خامنهای وجود دارد که حتی راضی به توهین به دشمنان و مخالفان جدی خود نیز نبوده و نیستند. در این نوشته، در کنار برخی بداخلاقیها، تندرویها و خودمحوریهای رایج بسیاری از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، به نظر رسید خوب است به چند پدیده زیبا و پسندیده در جریان این رقابتها هم اشاره کنیم.
نکته اول رفتار وحدتجویانه و دوراندیشانه آقای محمدباقر قالیباف رئیس محترم مجلس شورای اسلامی است که حالا که ثبتنامها پایان یافته راحتتر میتوان به قضاوت آن نشست. دکتر قالیباف هم در رقابتهای انتخاباتی دوره قبل با آنکه در برخی نظرسنجیها وضعیت مناسبی داشت، برای ایجاد وفاق در بین نیروهای انقلابی و مردم حزباللهی و شکستهنشدن آرا از ادامه رقابتها انصراف داد و رسماً پشت سر آقای رئیسی قرار گرفت و طرفداران خود را به حمایت از ایشان دعوت کرد و حتی دستور داد ستادهای او برای آقای رئیسی فعالیت کنند. کاری به نتیجه انتخابات آن دوره نداریم، اما نفس این از خودگذشتگی و درک شرایط و تلاش برای وحدت و یکپارچگی در جبهه اصولگرایان کاری ستودنی و ارزشمند و الگوساز است.
در انتخابات فعلی هم با اینکه در نظرسنجیهای متعدد ایشان پس از آقای رئیسی و نفر دوم محبوب مردم شناخته شده است، باز هم برای شکسته نشدن آرا و وحدت حول نامزد واحد حتی از نام نویسی در انتخابات هم خودداری و رسماً هم اعلام کرد با حضور آقای رئیسی تکلیف از دوش او برداشته شده است.
این رفتار اخلاقی و در عین حال سیاستورزی هوشمندانه، خوشبختانه با استقبال ۲۴۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مواجه شد که دیروز در نامهای این رفتار را مؤمنانه و بر اساس روحیه جهادی قالیباف ارزیابی کردند.
دومین مورد، رفتار اخلاقی و ارزشمند دکتر سعید جلیلی دیگر نامزد جبهه انقلاب است که طی دستوری به همه اعضای ستادهای خود، بدگویی علیه نامزدهای دیگر حتی اصلاحطلبان را ممنوع و خود نیز اعلام کرده فضا و امکانات ستادها و بخش تبلیغاتی و رسانهای او برای همه نامزدهای ارزشی و انقلابی دیگر باز است و میتوانند از این فضا و امکانات برای تبلیغ خود نیز بهره ببرند. جلیلی بدین وسیله نشان داده است یک مرد اخلاقگرا و پایبند ضوابط شرعی و نیز مقید به الزامات رفتار تشکیلاتی برای پیروزی جبهه انقلابی است؛ رفتاری که متأسفانه هم در بین کنشگران و هم در بین هواداران دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب کمیاب است. اما همین نمونهها ما را امیدوار میکند که این رفتارها را به عنوان الگویی برای کنش سیاسی آرمانی، مد نظر قرار دهیم و فضا را از پدرسوختگیِ ادعایی همه ساحتهای سیاسی پیراسته و اخلاق و رفتار مکتبی و سیاستمداری هوشمندانه را تبلیغ کنیم و مانند کسانی نباشیم که با رهنمودهای «ماکیاوللی» هدف و رسیدن به آن با هر وسیله درست و غلطی را برای خود مجاز و مباح میدانند و آخرت خود را برای رسیدن به دنیای خود یا سران قبیله خود و دیگران، میسوزانند.
نظر شما