اما ضرورت تمرکززدایی در حوزه رفاهی و بیمههای اجتماعی سبب شد دو سال بعد این وزارتخانه منحل شود و وزارت بهداری و بهزیستی جای آن را بگیرد. این ساختار با پیروزی انقلاب اسلامی که شعار حمایت از مستضعفان میداد، ادامه یافت تا اینکه بهدلیل نبود سیاست یکپارچه در حوزه رفاه، صاحبنظران و تصمیمگیران کشور به این نتیجه رسیدند ضرورت دارد ساماندهی تازهای در این حوزه انجام شود. بنابراین سال ۸۳ و پس از تصویب قانون نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در مجلس ششم، دوباره وزارت رفاه و تأمین اجتماعی با هدف اولیه تجمیع همه نهادهای خدماتی حمایتی و بیمهگر ایجاد شد و قرار بود شورای عالی رفاه شکل بگیرد تا سیاستگذار اصلی همه حوزههای امدادی، بیمهای و حمایتی باشد و به تشتت گسترده در ارائه خدمات حمایتی و بیمهای پایان دهد. البته باز روند کار آنگونه که انتظار میرفت پیش نرفت و سه وزارتخانه کار، تعاون و رفاه اجتماعی در هم ادغام شد اما امروز نیز بعضی از صاحبنظران معتقدند این وزارتخانه در رفع مسائل و مشکلات پیش روی جامعه توفیق چندانی نداشته است.
یک وزارت رفاه قوی میخواهیم
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران از جمله این افراد است. او در این خصوص به قدس میگوید: در اصل ۲۱ و اصل ۲۹ قانون اساسی به صراحت آمده برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی و دولت موظف است برپایه قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
ضمن اینکه در همه برنامههای توسعه موضوع رفاه و تأمین اجتماعی و عدالت اجتماعی مطرح شده است. بنابراین طبیعی است باید یک وزارت رفاه و امور اجتماعی قوی داشته باشیم تا بتواند این حوزه را از پراکندگی و ناهماهنگی خارج و زمینه تحقق اهداف قانون را برای رفاه و تأمین اجتماعی همگانی فراهم کند اما تحقق این اهداف با ساختار فعلی امکانپذیر نیست.
وی ادغام وزارت رفاه و اموراجتماعی با دو وزارتخانه کار و تعاون در سال ۸۳ را اشتباهی بزرگ و راهبردی میخواند و میگوید: پس از تجمیع این وزارتخانهها عملاً حوزه رفاه از یک وزارتخانه به یک معاونت و چهار پنج اداره کل تبدیل شده است. یعنی جایگاهش کاهش یافته و اکنون رفاه در این وزارتخانه در حاشیه است.
وی با اشاره به اینکه ساختار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر مقوله «کار» استوار شده و بر همین اساس در استانها، رئیس اداره کار، رئیس شورای تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان نیز است درحالیکه جایگاه آنها هموزن نیست، تصریح میکند: در حال حاضر هیچ کس منکر ناکارآمدی ساختار موجود –وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی- و عدم مدیریت بهینه منابع و ظرفیتها نیست، بنابراین پس از ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی بار دیگر نیازمند بازنگری در این ساختار و تجمیع تمام سازمانهای اجتماعی شامل دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی و بهویژه در وزارت رفاه و امور اجتماعی هستیم تا این گونه انسجام، اقتدار، منابع مالی و اشراف اطلاعاتی و اثربخشی مناسب داشته باشد و نقش واقعی خود را ایفا کند.
اجرای ناقص قانون ساختار
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره میزان تحقق اهداف قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در سه بخش حمایتی و توانبخشی، بیمهای و امداد و نجات در کشور میگوید: اهداف این قانون محقق نشده است. قانون ساختار یکی از جامعترین قوانین در حوزه رفاه و تأمین اجتماعی است؛ اما بخش عمدهای از آن اجرا نشده و دقیقاً مشکل در همینجاست. به هرحال ساختار فعلی نتوانست بهموقع فقرا و نیازمندان را شناسایی و آنها را زیرپوشش قرار دهد و در حوزه آسیبهای اجتماعی و یا برای حمایت و توانمندسازی معلولان و زنان سرپرست خانوار کار خاصی صورت نگرفت و...
وی در پاسخ به این پرسش که چرا بخش عمده قانون نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی اجرایی نشده است، میگوید: چون متولیان، موضوع رفاه و امور اجتماعی را جدی نگرفتهاند؛ البته مدیریت بخش امدادی با تشکیل سازمان مدیریت بحران به وزارت کشور واگذار شده است اما در سایر بخشها هیچ گاه وزارت کار، حوزه رفاه اجتماعی را جدی نگرفته و با این روند، این وزارتخانه همواره وزارت کار خواهد بود. آنجا همیشه وزارت کار است نه وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی؛ بهویژه رفاه نیست چون با این تجمیع کل رفاه را خلاصه کردیم به اینکه سبد کالا بدهیم. اتفاقاً داریم از همینجا هم ضربه میخوریم چون هرچه فقر گسترش پیدا کند، سطح رفاه مردم خدشهدار و در نتیجه مطالبات مردم بیشتر میشود و در صورت ناتوانی در رسیدگی به مطالبات آنها نارضایتیها افزایش مییابد که افزایش نارضایتیها هم عوارض مختلفی بهدنبال دارد.
نگران نباشید؛ دولت فربه نمیشود
موسوی چلک با بیان اینکه تشکیل وزارت رفاه چندان موجب فربه شدن دولت نمیشود، میافزاید: مشکلات حوزه رفاه و تأمین اجتماعی در ایران بسیار گسترده است و معاونتی در یک وزارتخانه نمیتواند این مشکلات را کاهش دهد. ضمن اینکه ما قبلاً وزارت میراث فرهنگی یا ورزش و جوانان نداشتیم. یعنی اینها سازمان بودند اما چطور شد به وزارتخانه تبدیل شدند؟ چون این حوزهها اهمیت دارند. الان چه مسئلهای در ایران مهمتر از حوزه رفاه و تأمین اجتماعی و پرداختن به مسئله گسترش فقر و آسیبهای اجتماعی در کشور است؟ چرا وقتی به حوزه اجتماعی میرسیم، بعضیها میگویند تعداد وزارتخانهها در کشور زیاد است، در حالی که فلسفه تشکیل ساختار پاسخگویی به نیازها، مطالبات و مشکلات مرتبط به یک حوزه است. بنابراین اصلاً با چنین ادعاهایی موافق نیستم و معتقدم ما یک وزارتخانه قوی و مقتدر در حوزه رفاه و تأمین اجتماعی لازم داریم. وی در خاتمه در خصوص موانع تشکیل وزارت مستقلی در حوزه رفاه و امور اجتماعی میگوید: تنها مانع این است که بخواهند وضع موجود را حفظ کنند وگرنه کسی منکر این موضوع نیست که نظام یا ساختار اجتماعی موجود ناکارآمد است؛ چون این همه منابع صرف این حوزه میکنیم اما شاهد اثربخشی آنها نیستیم.
نظر شما