به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، او را بیشتر با نقاشیهای مرتبط با ایام جنگ و دفاع مقدس و نمادهایی از آیینهای مذهبی عاشورایی و نقش زدن خطوطی مزین به نام ائمه(ع) میشناسند. «علیمحمد شیخی» فارغ التحصیل نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و تاکنون نمایشگاههای متعدد انفرادی و گروهی را در کنار ورکشاپهای آموزشی برای علاقمندان به نقاشی برپا کرده است.
این هنرمند نقاش به گفته خودش حتی در سختترین شرایط امیدش را از دست نمیدهد و زندگی را دوست دارد و حالا میخواهد این امید و نشاط را به مخاطبش هم هدیه دهد. شیخی به تازگی نمایشگاهی با عنوان «رنگهای مه گرفته» در حوزه هنری برپا کرده و با مهارت خاصی رنگهای تند و زنده را در قابهایی زیبا و جاندار از طبیعت به بازی گرفته است. به بهانه برپایی این نمایشگاه پای صحبتهای او نشستیم که در ادامه میخوانید.
آقای شیخی شما را بیشتر با آثار مذهبی میشناسند، اما نمایشگاه «رنگهای مه گرفته» تفاوت معناداری با آثار قبلیتان دارد. چه شد که به طبیعت روی آوردید؟
دو سال است که با کرونا درگیر هستیم و به دلیل شرایط بدی که بر جامعه حاکم شده و مردم افسرده خاطر شدند به فکرم رسید که به سهم خودم امید را در آنها زنده کنم. من به عنوان یک هنرمند سعی کردم برای لحظاتی هرچند کوتاه کاری کنم که دغدغههای ذهنی آنها کمتر و از مشکلاتشان دور شوند.
پس ایام قرنطینه و کرونا برای شما به خلق تابلو گذشت؟
بله. اینها همه آثاری است که طی این دوران خلق شده؛ نزدیک به دو سال است که این آثار را در یک فضای تازه و از زاویهای جدید خلق کردم.
رنگ، عصاره حس انسان است که از طرف خداوند به ما هدیه داده شده و بهترینش همین رنگهایی است که من در آثارم به کار بردم و سعی کردم بدون چرک کردن رنگها آنها را به گونهای نمایان کنم که ببینده دوست داشته باشد و چند دقیقهای از خودش دور شود و در واقع او را به معنویتی نزدیک کنم.
از چه منظری این معنویت را در تابلوهایتان نمایان کردید، آیا این همان جریان سیالی است که در اثر دیده میشود؟
بله. من سعی کردم معنویتی غیرمستقیم را به مخاطبان ارائه کنم که باری به هرجهت نباشد. در واقع این معنویت را از همان منظری نشان دادم که خدا به من نشان داده است و هدفم این بود که رفعت و بزرگی پروردگار را در همه جا ببینیم. واقعیت این است که ما نباید ناامید باشیم. شاید اینطور به نظر بیاید که این حرفها شعار است اما اگر شعار بود من نمیتوانستم دو سال روی این آثار کار کنم و قلم بزنم.
معنویتی که در کلیت اثر جاری است به این معناست که به آینده امیدوار باشیم. حتی اگر آثار قبلی مرا هم ببینید در همان آثار انقلابی و مذهبی همیشه امیدواری وجود دارد و تابحال در هیچ تابلویی از رنگهای کدر استفاده نکرده ام. اگر تمام تابلوهای من را بررسی کنید حتی نمیتوانید یک مورد پیدا کنید که من از رنگهای تیره و تار و کدر استفاده کرده باشم. اگر پیدا کردید به شما جایزه میدهم! من معتقدم نباید مخاطب را آزار داد، بلکه باید اثری را پیش چشمش قرار داد که از آن لذت ببرد. باید از زندگی حرف زد؛ من به زندگی امید دارم و سعی میکنم همیشه این را در آثارم به تصویر بکشم و در پیشگاه مخاطبم قرار دهم.
منظرههای به تصویر در آمده در نمایشگاه «رنگهای مه گرفته» الهام از طبیعت است یا آمیخته به تخیل؟
نمیتوان کتمان کرد که طبیعت روی من تاثیرگذاشته، اما من از زوایایی به آن ورود کردهام که هرکسی به آن توجه نمیکند. قصد من این نبود یک قطعه عکس نقاشی کنم، اتفاقاً عکاسی بهتر از نقاشی میتواند تصاویر را ثبت کند اما آن حس و حالی که در نقاشی متبلور میشود را نمیتوانید در عکس پیدا کنید. من به عنوان هنرمند این زوایا را تجزیه و تحلیل میکنم و به یک نقطهای میرسم که برگرفته از طبیعت و نگاه شخصی خودم است.
شاید بد نباشد مثالی بزنم. ممکن است شما با چند ماده غذایی واحد چند نوع غذای متفاوت طبخ کنید که با هم فرق داشته باشند. نقاشی هم همینطور است، وقتی هنرمند در جریان کار قرار میگیرد مدام میخواهد حرکت رو به جلو داشته باشد و کشف کند. از طرفی به حدی این فضا متنوع و وسیع است که اگر هنرمند بخواهد کار کند زمان و انرژی هم کم میآورد.
من برای الهام از طبیعت هیچ گاه تحت فشار نبودهام و بارها شده از جزییترین تصاویر و قابهای طبیعت چندین تابلو خلق کردهام و با آنالیز نور و فرم به اثر تازهای رسیدم.
برای مخاطبانتان جالب است بدانند خلق هر اثر چقدر وقت شما را میگیرد؟
هر اثر چهل سال و یک ماه وقت مرا گرفته است (میخندد). آن چهل سال در واقع تجربه من است و یک یا دو ماه زمانی است که صرف کشیدن تابلو شده است.
برای همین است که هر وقت کسی از من سوال میکند برای کشیدن این تابلو چقدر زمان صرف کردم به او میگویم چهل سال و دوماه و ... . چرا که این دوماه در واقع عصارهای از همان چهل سال تجربه و زمانی است که صرف آموختن و کار کردن شده است.
آیا قصد فروش آثار نمایشگاه را هم دارید؟
من قصد فروش نداشتم اما واحد تجسمی حوزه هنری این پیشنهاد را مطرح کرد که آثار را به فروش بگذاریم. نرخهایی روی کارها گذاشته شده و تاکنون چند اثری هم خریداری شده است.
واقعیت این است که من خودم را مدیون حوزه هنری میدانم؛ اینجا خانه اول من است و هرچیزی دارم از حوزه است. قرار بود این آثار در اردبیل به نمایش در آید که تصمیم بر این شد ابتدا در حوزه هنری به نمایش درآید و سپس آنها را به اردبیل ببرم و این کار در واقع قدردانی از زحمات عوامل حوزه هنری است.
قصد دارید این مجموعه را گسترده تر کنید؟
بله حتماً. سعی میکنم تا جایی که امکانش وجود دارد و اشباع نشده روی یک موضوع کار کنم اما ممکن است فصل بعد سراغ سوژه دیگری بروم. حتی کارهایی که در این نمایشگاه وجود دارد نیز شبیه یکدیگر نیستند و سعی کردم همه با هم فرق داشته باشند و مخاطب در هرکدام حس تازه ای را کشف کند.
حتی اگر در ادامه فعالیتهایم به صورت موضوعی هم کار کنم اما بکارگیری عناصری همچون رنگ و فضای طبیعت و ... را از دست نخواهم داد و همچنان از آن استفاده میکنم. من طرفدار امیدواری هستم، شاید مشکلاتی هم داشته باشیم اما حق نداریم دیگران را ناراحت کنیم.
هنر از جمله بخشهایی بوده که به واسطه کرونا بیش از سایر مشاغل ضربه دیده است. در شرایط فعلی وضعیت اقتصاد هنر را چگونه میبینید؟
متاسفانه کل سیستم و مسئولان هنری آنچنان به هنر اعتقادی ندارند و نگاهشان به آن یک امر تزیینی و اضافه است و گاهی به صورت موردی از آن استفاده میکنند و طبیعتاً این نوع نگاه ضربه مهلکی به اساس هنر زده است، چرا که به آن اهمیت داده نمیشود و شاهد این هستیم که برخی به صورت صوری نمایشگاه میزنند و تابلوها را با قیمتهای کلان میفروشند. اما به نظرم در کلیت جامعه هنری وضعیت هنرهای تجسمی فشل است و بسیار مظلوم واقع شده؛ البته این دیگر محدود به مجسمه سازی و نقاشی نیست و حتی هنرهایی مانند سینما هم از این وضعیت ضربه خوردند اما شاهدیم که نگاه مسئولان به برخی هنرها همچون نقاشی مانند زنگ تفریح است و متاسفانه این نگاه مخربی است.
متاسفانه هنر تجسمی یتیم است و حتی به نظرم در حوزه هنری هم گاهی مورد غفلت واقع میشود. ما حتی نمیتوانیم اینجا یک ورک شاپ برگزار کنیم. تا چیزی هم میگوییم کرونا را بهانه میکنند؛ چطور برای برنامههای دیگر کرونا نیست فقط برای هنرهای تجسمی کروناست؟ شما ببینید همین هنرمندان ایرانی که به کشورهای خارجی میروند و اثر خلق میکنند چطور کارهایشان را در بوق و کرنا میکنند و توجهی که به آنها میشود نتیجه علاقهای است که آنها به هنر دارند، چیزی که در ایران به آن بها داده نمیشود. آنجا به هنر ایرانی علاقه دارند چون وجود معنوی که در آن جریان دارد را حس میکنند.
انتهای پیام/
نظر شما