میگویند افغانستان سرزمینی است که امپراتوریها در آنجا میمیرند. افغانستان، این «گورستان امپراتوریها»، این بار ایالاتمتحده را در خود فرو برد و شکستی حتی خفتبارتر از جنگ ویتنام به استعمارنو تحمیل کرد. البته ناکامی سیاستهای میلیتاریسم آمریکا در منطقه مختص افغانستان نیست؛ چراکه طی روزهای اخیر اخباری از احتمال خروج ناگهانی ایالاتمتحده از سوریه و عراق هم به گوش می رسد. فارغ از درستی یا نادرستی اخبار منتشر شده، بررسی این نکته که رویکرد جدید آمریکا چه تأثیراتی بر منطقه و کشورمان خواهد داشت، مهم به نظر میرسد؟ در گفتوگو با تنی چند از کارشناسان، «فرصتها» و «چالشهایی» که خروج احتمالی آمریکا از خاورمیانه پیش روی کشورمان میگذارد را به بحث گذاشتهایم.
اعلام خروج، مانور تبلیغاتی است
حسن کاظمیقمی که در کسوت دیپلمات، سابقه حضور در کنسولگری ایران در عراق و افغانستان را در کارنامه دارد با زیر سؤال بردن اصل موضوع، معتقد است مطرح شدن خروج آمریکا از منطقه مانور تبلیغاتی و تاکتیکی بوده و واقعی نیست. وی در این باره می گوید: در همین فضا آمریکاییها به صراحت اعلام کرده اند به حضور ناوگان هوایی خود در آسمان افغانستان ادامه میدهند و در بخش جاسوسی هم بهشدت فعال هستند. این اقدامها اشغالگری است؛ رویهای که در سرتاسر منطقه دنبال میشود. سفیر اسبق کشورمان تصریح کرد: با این وجود طبیعی است پایان واقعی اشغالگری به سود کل منطقه و ایران خواهد بود. با این تحول دولتها می توانند منافع گروهی را فصل مشترک قرار دهند و با هم تعامل کنند. موضع جمهوری اسلامی روشن است و آن اولویت دیپلماسی در حل مشکلات است. ابتکار جدید ایران درباره افغانستان و همچنین در سطح فراتر طرح منطقهای «صلح هرمز» به روشنی نشان داد تهران حامی گفتوگوهاست و با خروج اشغالگران انشاءالله امنیت به منطقه باز خواهد گشت.
فرصتی خوب برای گفتمان امنیتساز تهران
سفیر اسبق ایران در لبنان هم نظری مشابه کاظمی قمی دارد و در این باره میگوید: من معتقدم آمریکا هیچگاه منطقه را به صورت صددرصدی ترک نخواهد کرد. اقدامهای اخیر آنها هم تنها نشان دهنده تغییر اولویتهای آنهاست. احمد دستمالچیان افزود: بر اساس برآورد نهادهای امنیتی – اطلاعاتی آمریکا، چین تنها کشوری است که میتواند در آینده نزدیک قدرت واشنگتن را به چالش بکشد و تهدید نخست آنها باشد. پس ایالاتمتحده با تغییر آرایش نظامیان خود برای انتقال آنها به مرزهای چین و زیر فشار قرار دادن پکن است.
وی تصریح کرد: با این وجود رویه جدید آمریکا یک فرصت بزرگ پیش روی جمهوریاسلامی قرار میدهد. گفتمان ایران در منطقه حمایت از صلح و امنیت است. تهران اگر وارد گود مبارزه با داعش و دیگر گروههای تکفیری شد هم به همین دلیل بود، پس چنین اقدامهایی میتواند نقش ما را در امنیت سازی برجستهتر کند.
توطئه مدیریت ناامنی
اما یک تحلیلگر سیاستخارجی معتقد است درباره موضوع اعلام خروج آمریکا از منطقه میتوان نشانههای متفاوتی برداشت کرد. مهدی مطهرنیا گفت: در مرحله نخست ایالاتمتحده به دنبال آن است با اعلام خروج، خود را از مظان اتهامات بیرون برد و نشان دهد حضورش در مسیر ایجاد امنیت در خاورمیانه بوده است. دوم اینکه با اعلام خروج آمریکا از منطقه تحرکات طالبان افزایش یافته و افغانستان وارد تنش شد. پس میتوان این حرکت را نوعی مدیریت ناامنی از سوی ایالاتمتحده برای پیگیری اهداف اصلی پشت پرده نیز دانست که میتواند به معنای ورود منطقه به آشوبهای بعدی باشد. این تحلیلگر اصلاحطلب البته معتقد است حرکت آمریکا همچنین میتواند موجب افزایش قیمت نفت شده و در حالت بینیازی ایالاتمتحده از واردات این ماده حیاتی، چین به عنوان مهمترین رقیب جهانی آمریکا را نیز تحت فشار قرار دهد. مطهرنیا در انتها تأکید کرد: پس در ارائه تحلیلهای تقلیلگرایانه و آرزومندانه که از هم اکنون خروج آمریکا از منطقه را جشن گرفتهاند، باید کمی هم محتاط بود. مزید بر آن اگر با اعلام خروج، منطقه به آتش کشیده شود این بار آمریکا مقتدرانهتر و با چارچوبی مشروعتر می تواند ادعای بازگشت کند. مضاف بر آن آمریکا با مدیریت ناامنی و تبلیغات رسانهای بعد آن میخواهد ضمن توجیه حضور نظامی خود در خاورمیانه، افکار عمومی جهانی را برای حضور نظامیان خود در جنوب شرق آسیا آمادهسازی کند.
انتقال هزینه ناامنسازی بر دوش متحدان
دیگر دیپلمات اسبق کشورمان هم معتقد است اصل اعلام خروج آمریکا از افغانستان محل بحث است. سید هادی سید افقهی عنوان کرد: ببینید نظامیان که از منطقه خارج شدهاند کجا رفتهاند؟ کلاً از منطقه کوچ کرده یا تغییر موضع داده و اکنون دنبال ایجاد جنگ نیابتی هستند؟ واقعیت این است ایالاتمتحده تمام این نیروها را به پایگاههای نظامی خود در قرقیزستان، ترکمنستان، قطر، ترکیه و عربستان انتقال داده. پس نمیشود به ادعاها چندان اعتماد کرد. ملاک ارزیابی ما روی زمین و میدان است.
کاردار اسبق ایران در لبنان توضیح داد: خروج از سوریه و عراق هم همینگونه است. اما با فرض محال اگر آمریکا خارج شود و یا وادار به خروج از منطقه شود، که البته ممکن است با دسیسه یانکیها در کوتاهمدت پیامدهایی مانند جنگ داخلی در چند کشور را هم به دنبال داشته باشد ولی در بلندمدت این مسئله به سود ایران خواهد بود. آنگاه مردم منطقه میتوانند بنشینند و برای سرنوشت و آینده خود تصمیم بگیرند. اما باید توجه داشت حتی در صورت خروج آمریکا منطقه را بدون جایگزین نخواهند گذاشت. برخی میگویند توطئه معامله قرن برای پر کردن همین جایگاه است. به نظر میرسد آمریکا تصمیم دارد هزینههای ناامنسازی را به دوش دو همپیمان منطقهای خود یعنی سعودی و رژیمصهیونیستی بیندازد و اینگونه با محاصره ایران هزینههای تحمیلی بر ما را نیز افزایش دهد.
خطر گسترش جنگ نیابتی
رحمان قهرمانپور هم در پاسخ به پرسش ما و اینکه با خروج احتمالی اشغالگران از منطقه چه فرصتها و تهدیدهایی ممکن است پیش روی سیاستخارجی جمهوریاسلامی قرار گیرد، میگوید: در این باره دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه خوشبینانه معتقد است آمریکا که از منطقه برود، بخشی از دعواها، اختلافات و جنگهایی که زیر سر آنها بود، تمام میشود و منطقه به سمت آرامش حرکت میکند. اما دیدگاه دیگر میگوید درست است با رفتن آمریکا مشکلاتی که این کشور با خود آورده بود، تمام میشود اما به دلیل اینکه خلأ قدرتی در منطقه ایجاد میشود، قدرتهای منطقه درگیر رقابت خواهند شد، در نتیجه کشمکش بیشتر میشود و میتواند زمینه افزایش درگیریهای نیابتی را فراهم آورد.
این تحلیلگر سیاسی رویکرد کشورمان را هم متأثر از پیامد هر دو دیدگاه ذکر شده دانسته و افزود: از آنجا که سیاست نظام بیرون راندن آمریکا از منطقه بود، این یک موفقیت است ولی از سوی دیگر ما با این خروج در نخستین گام شاهد قدرت گرفتن طالبانی هستیم که میتواند در مراحل بعد برای ما خطرساز شود. این وضعیت در مورد عراق و سوریه هم قابل تصور است. اینکه آمریکا با خروجش گروهکهای تروریستی را فعال کند، میتواند در آینده تهدیدهایی را متوجه ما کند، پس باید در این زمینه هوشیار عمل کنیم.
انتهای پیام/
نظر شما