مباهله از ریشه «بهل» در لغت به معنای رها کردن آمده و «ابتهال» که از همان ماده است به معنای تضرع و خضوع در دعا معنا شده است، اما مباهله در قرآن کریم به معنای ملاعنه و لعن و نفرین یکدیگر مطرح شده است؛ پس لعن از لوازم دعای انسان به حساب میآید که در قرآن به این معنا بیان شده و علماء به این اعتبار، ابتهال را به لعن معنا کردهاند.
جریان مباهله
بعد از فتح مکه در سال نهم هجری به دنبال تبلیغ دین مبین اسلام در شهرهای مختلف، گروههای فراوانی از مناطق دوردست برای پذیرش اسلام و مناظره با پیامبر اکرم (ص) به حضور ایشان درمدینه شرفیاب میشدند؛ به همین جهت آن سال به نام «عام الوفود» یعنی سال ملاقات گروهها با رسول خدا (ص) شهرت یافت.
یکی از آن گروهها چند نفر از اهل نجران و پیرو حضرت عیسی (ع) بودند که به مدینه میآمدند تا علاوه بر آشنا شدن با کسی که خود را پیامبر معرفی میکرد، از وضعیت دین جدید او آشنایی پیدا کنند.
این گروه پس از ورود به مسجد مدینه و آشنایی با پیامبر اسلام، در مورد اعتقادات دینی خود با او به محاجّه پرداختند؛ اما مسیحیان پس از مناظره و شنیدن برهانهای کافی از جانب پیامبر اسلام قانع نشدند؛ در نتیجه خدای سبحان در آیه ۶۱ آل عمران، به رسولش دستور داد تا با آنها به مباهله بپردازد.
هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
پیامبر اسلام(ص) از سوی خداوند بدان مأمور گشت و برای پایان بخشیدن به مجادلات هیئت نصاری با آن حضرت و اقناع عوام و خواص از مسلمانان و مسیحیان از هر منطق و استدلالی بهتر و رساتر بود.
میعادگاه و اعتراف به عظمت اهل بیت(ع)
طبق توافق قبلی، پیامبر (ص) و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند، ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر فرزندش حسین (ع) را در آغوش دارد، دست حسن (ع) را در دست گرفته و علی و زهرا همراه اویند و به آنها سفارش میکند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید.
مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از اینکه پیامبر، عزیزترین و نزدیکترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمیداد. بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.
سخنان ابوحارثه درباره مصالحه
هنگامی که هیئت نجرانی پیامبر را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: اگر محمد بر حق نمیبود چنین بر مباهله جرئت نمیکرد. اگر با ما مباهله کند، پیش از آنکه سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند و به روایت دیگر گفت: من چهرههایی را میبینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوهها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک میشوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
مباهله، اثبات صدق دعوت پیامبر(ص)
مباهله پیامبر با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمینهد.
نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغگو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر(ص) کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشههای او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر به درستی دعوتش است که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد.
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی که پیامبر خدا (ص) قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (ع) را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بودهاند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.» در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.
بررسی واقعه تاریخی مباهله
این واقعه با همه خصوصیات و لوازم و آثارش نظر محققان شیعه و سنی و حتی پارهای از مستشرقین را به خود جلب کرده است و در این واقعه تاریخی سه جهت را قابل توجه و ملاحظه است.
جهت اول: ظهور حقانیت اسلام در برابر مسیحیت و جالب توجه آن است که تا به امروز نیز هیچ عالم و عابد مسیحی نخواسته است که بار دیگر به میدان مباهله با مسلمانان درآید تا بدین وسیله از اعتقاد راسخ خود به صحت ادعایش و یقین به حقانیت دینش خبر دهد؛ بلکه در پیرامون واقعه مباهله حوادثی به ثبت رسید که عکس این مطلب را ثابت کرد و به خوبی آشکار شد که مسیحیان علائم پیغمبر خاتم را که در کتب آسمانی موجود در نزد خود خوانده بودند، بر پیامبر اسلام منطبق دیدند و او را در ادعای نبوت بر حق می دانستند و به تعبیر قرآن «الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون» ولی با این حال نمی خواستند از دین خود و موقعیت ویژه ای که نزد مردم خود پیدا کرده اند دست بکشند.
جهت دوم: اثبات فضیلت عظیم برای علی (ع) و زهرا (ص) و حسنین (ع) که تنها همراهان رسول خدا در این ماجرا بودند و اختیار نمودن اینان از میان فرزندان و زنان و اصحاب خود، بهترین دلیل بر علو مرتبه و منزلت آنها نزد خدا و رسول خداست.
جهت سوم: دلالت آیه مباهله بر امامت علی (ع) چرا که کلمه «انفسنا» در آیه مذکور شاهد بر وجود مقام و منزلتی برای خصوص علی (ع) نزد رسولخداست که هیچکس بدان نرسیده و نخواهد رسید و هموست که در لسان وحی نفس پیغمبر شمرده شده است و از اینجاست که میتوان گفت علی (ع) افضل صحابه بلکه افضل خلق بعد از رسولخدا است و طبعا همه کمالاتی که برای رسول خدا ثابت است، برای او نیز ثابت می گردد مگر اصل نبوت.
به هر صورت جای آن دارد که در اطراف واقعه مباهله تحقیق و تدقیق بیشتری صورت گیرد و نقاط اصلی این واقعه که چون واقعه غدیرخم مسلم و غیرقابل خدشه است، روشن شود، چرا که مباهله سندی جاودان بر حقانیت اسلام و شاهدی غیر قابل انکار بر اصالت و استحکام بنای همیشه استوار تشیع راستین است.
منبع: خبرگزاری حوزه
انتهای پیام/
نظر شما