خیلی از آنها که جانی داشتند یا از جایی دورتر خودشان را رسانده بودند، لابهلای پیکر شهیدان، دنبال پیکر امام جمعهای میگشتند که چهاردهمین نماز جمعهاش را در حرم اقامه کرده بود... تلاشی که البته معلوم بود به این زودیها راه به جایی نمیبرد... آیتالله سیدمحمدباقر حکیم، مرد اول مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، حدود سه ماه بود به کشورش برگشته بود و هنوز خیلی کارها داشت که باید در عراق آشوبزده آن روز به پایان میرساند.
در راه شهادت
شهادتش البته، حادثهای غیرمترقبه نبود. عالِم مبارزی که از آغاز فعالیتهای اجتماعی و سیاسیاش با رژیم حاکم بر عراق در افتاد و بارها توسط رژیم صدام بازداشت شده بود، خوب میدانست که سرنوشتش احتمالاً با شهادت رقم خورده است. نخستین بار سال ۱۹۷۴میلادی همراه جمعی از علما از جمله شهید سیدمحمدباقر صدر دستگیر و به بغداد منتقل شده و شکنجههای هولناکی را پشت سرگذاشت. دو سال بعد همراه گروه دیگری از علمای مجاهد و باز هم در کنار شهید صدر بازداشت شد. بازداشتی که به اعدام پنج نفر از افراد حزبالدعوه همراه شد و البته آیتالله صدر و حکیم به خاطر فشار بینالمللی و به خصوص تلاشهای امام موسی صدر آزاد شدند.
در سال ۱۳۵۵خورشیدی که شیعیان عراق برای مراسم اربعین حسینی آماده میشدند، حرکتشان به خاک و خون کشیده شد. روز ۱۷ صفر هم نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی رژیم بعث مسیر پیادهروی زائران از نجف به کربلا را بستند و عدهای را بازداشت کردند. آیتالله سیدمحمدباقر حکیم سه روز بعد بازداشت و پس از شکنجه فراوان به حبس ابد محکوم شد. دو سال بعد با صدور فرمان عفو عمومی، از زندان آزاد شد. آزادی البته آزادی درست و حسابی نبود. هم زیر نظر بود و هم از طرف رژیم به صورت محرمانه خود و خانوادهاش را تهدید به مرگ آن هم به بدترین شکل کرده بودند.
کالبد شکافی
برای اینکه بفهمیم چه گروه و چه جریانهایی، عامل انفجار تروریستی در نجف بودند باید به گذشته برگردیم. زمانی که چند ماهی از سرنگونی کامل حکومت صدام نمیگذشت. البته نمیشود انفجار هولناک آن روز که ۸۵ نفر دیگر هم به خاک و خون کشیده شدند را تنها به اوضاع نابسامان عراق و تکفیریها و ناامنی ربط داد. تحلیلهای مربوط به آن سالها گزینههای متفاوتی را به عنوان عامل ترور معرفی میکنند. از بازماندگان رژیم صدام بگیرید تا القاعده، گروههای افراطی شیعه، آمریکاییها و... واقعیت اما این است که با یک کالبدشکافی فوری این ماجرا، باید ببینیم آیتالله سیدمحمدباقر حکیم برای چه و با چه اهدافی به عراق بازگشته بود. باید از میزان نفوذ او در میان علما، انقلابیون و مردم عراق آگاه باشیم. باید ببینیم چه کسانی از محبوبیت و نفوذ حکیم در عراق متضرر میشدند؟ کدام جریانها کینه روحانیت و علمای مبارز این کشور را به دل داشتند و نکته آخر اینکه برای کدام کشورها یا جریانهای منطقهای این انفجار تروریستی در حکم یک تیر انداختن و چند هدف را زدن، بود.
مجتهد جوان
آیتالله حکیم در چهار ماه آخر حیاتش، به نماد روحانیت شیعه تبدیل شده بود. شخصیت معتدلی که در عین دفاع از نقش شیعیان در آینده سیاسی عراق، با زیادهخواهی و طرح شعارهای افراطی هم مخالف بود و بیشتر از همه در وهله نخست به نابودی رژیم صدام و سپس کوتاه شدن دست بیگانگان از کشورش تأکید میکرد. او از ۱۴ سالگی به عرصه سیاست و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی قدم گذاشت و حتی در بنیانگذاری «حزب الدعوه الاسلامیه» زیر نظر پدرش مشارکت داشت. در ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد رسید و سالهای زیادی تدریس کرده بود. عراق و مسائل سیاسی و اجتماعیاش را بهخوبی میشناخت و میدانست این کشور محنتزده سالهای اخیر، به چه درمانی نیاز دارد. اگرچه در دوران مبارزه، با وجود کسوت عالمانهاش، شاخه نظامی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق یعنی سپاه بدر را به راه انداخته بود، اما پس از سقوط صدام و بازگشتش به عراق از نخستین کسانی بود که اصرار داشت مأموریت شاخه نظامی مجلس اعلا به پایان رسیده و حالا باید در مرحله دیگری در عراق فعالیت کند.
تکثرگرا
بگذارید به جای اینکه یکی یکی، تألیفاتش را بشماریم، از افکار و اندیشههایش برای عراق حرف بزنیم. معتقد بود مردم باید در انتخاب نوع حکومت خود آزاد باشند و این آزادی به هیچ دلیلی نباید محدود یا نفی شود. جمهوری اسلامی را بر دیگر انواع حکومت ترجیح داده و معتقد بود آن را باید فقیه عادل و آگاه اداره کند. او به تکثرگرایی سیاسی همراه با به رسمیت شناختن حکومت اسلامی، التزام به قوانین موجود و پرهیز از اختلال در امنیت اجتماعی اعتقاد داشته و تکثرگرایی سیاسی را مشکلی برای جامعه اسلامی نمیدانست. نظریه تخصصی شدن مرجعیت دینی هم مال اوست. از دیدگاه حکیم، به دلیل تحولات سیاسی در جهان اسلام، باید مرجعیت دینی به سمت تخصصی شدن پیش رود و بر این اساس، بعضی از مراجع تنها به امر صدور فتوا و امور مرتبط با آن و عدهای دیگر تنها به امور سیاسی و اجتماعی بپردازند. این تخصصگرایی باید بهتدریج افزایش یابد و موضوعات دیگری را هم شامل شود.
نظر شما