از جمله مباحثی که در این ایام مورد توجه قرار گرفته و درباره آن بحث شده است، ژانر جدیدی در شعر و ادبیات عاشورایی است که با نام «شعر و ادبیات هیئت» مطرح شده است. بر این اساس شعر هیئت، شاخهای از ادبیات آیینی محسوب میشود که در آن شور و عاطفه غلیان و حضور روشن و برجستهای دارد. درباره این ژانر جدید ادبی و شعری با استاد محمدجواد غفورزاده (شفق) گفتوگویی کوتاه انجام دادهایم.
این شاعر پیشکسوت که بیشترین فعالیت ادبی خود را در حوزه شعر مذهبی و مدح و منقبت اهل بیت(ع) انجام داده است، درباره این تقسیمبندی معتقد است: تقسیمبندی شعر به مذهبی، آیینی و هیئتی هیچ واقعیتی را عوض نمیکند و فقط ممکن است شکل عرضه آن متفاوت باشد مثلاً در هیئت نوحه یا شور هست برای اینکه مستمع بیشتر با ذاکران هماهنگ و همراه باشد.
روشنگری با بیان حماسی آمیخته با عاطفه
از استاد شفق میپرسیم شاعر آیینی باید چه کند که ضمن ایجاد ارتباط با عامه مردم، در شعر و بیان خود عوامزده نشود، وی میگوید: شاعر آیینی نباید از مسئولیت خود که همان روشنگری با بیان حماسه آمیخته با عاطفه است، غفلت کند. شاعر آیینی باید سعی کند با بیان هنرمندانه و به دور از تکلف و تصنع، در آیینه شعرش، تصویر تمامنمای مدح و مرثیه آمیخته با فضایل و مناقب اهل بیت(ع) را به تماشا بگذارد.
یکی از چالشهای مهم بر سر شعر مذهبی و آیینی، رعایت حد و حدودی است که باید در این نوع شعر رعایت شود. این حد و مرز به دلیل رعایت شأن و مقام کسانی که شعر در مدیحه آنان سروده میشود، لازم است. به نظر غفورزاده برخی از شاعران معاصر به این حد و مرز توجه ندارند. او با انتقاد از این نگرش در ادبیات مذهبی میگوید: ضعف عمده بعضی از سرودههای عزیزان در روزگار ما، توجه نکردن به شأن و منزلت خاندان عصمت و طهارت (ع) است و گاهی به اهل بیت نور با همان چشمی نگاه میکنند که به خانوادههای خودشان. با وجود آیات فراوان در قدر و منزلت خاندان مکرم عصمت و طهارت به نظر من اگر همین یک آیه از قرآن مجید را در نظر داشته باشند، لحن سخن و بیان و خطابه و کلامشان تغییر خواهد کرد که: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.
از استاد شفق میپرسم، گاهی کسانی در انتقاد از این محدودیتها میگویند، وقتی مخاطب با شنیدن شعر اشکش سرازیر و حالش خوب میشود، چرا بر سر راه او محدودیت میگذارید؛ پاسخ شما به این گروه چیست و وی میگوید: از حال خود مردم و احساسات پاک و صمیمی آنها باید برای استحکام بیشتر عقیده و آرمانشان استفاده کرد و برای بالا بردن سطح معرفتشان بهره برد. مردم خریدار شعر خوب با ادبیات زیبا و والا هستند، اگر ما عرضه کنیم.
سپس این بیت شعر را به عنوان شاهدی بر سخن خود میخواند: اشک تو اگر که سجده بر خاک کند/ جان و دل تو سیر در افلاک کند/ این اشک غم حسین را پاک مکن/ بگذار که این اشک تو را پاک کند
از آقای شفق میخواهم توصیهای به شاعران جوان آیینی کند که میگوید: من در مقام توصیه به کسی نیستم زیرا خودم بیشتر از همه نیاز به توصیه دارم ولی همین گفتوگوی کوتاه اگر مورد مطالعه قرار گیرد شاید دارای پیامی که مورد نظر شما هم هست، باشد.
غزل گلفروش
و برای حسنختام گفتوگو از وی میخواهم یکی از سرودههای آیینی و عاشوراییاش را به مخاطبان روزنامه قدس تقدیم کند که او «غزل گلفروش» را برایمان میخواند:
ای که گرفتی به دوش! بار غم و بار عشق
باز بیا سر کنیم، قصه گلزار عشق
قصه شنیدم که دوش، تشنهلبی گلفروش
برد گلی سبزپوش، هدیه به بازار عشق
گل، غم ناگفته داشت، چشم به خون خفته داشت
خاطر آشفته داشت، از غم سالار عشق
عشوهکنان ناز کرد، دلبری آغاز کرد
خندهکنان باز کرد، دیده به دیدار عشق
گرچه زمان دیر بود، تشنهلب شیر بود
منتظر تیر بود، یار وفادار عشق
باغ تب و تاب داشت، گل، عطش آب داشت
کی خبر از خواب داشت؟ دیده بیدار عشق
تا هدف تیر شد، طفل زمان پیر شد
عرش زمینگیر شد، ای عجب از کار عشق!
آن گل مینو سرشت، بر ورق سرنوشت
با خطی از خون نوشت، معنی ایثار عشق
نسترن دلنواز رفت چو در خواب ناز
زمزمهای کرد ساز، قافلهسالار عشق
ای ادب آموخته! دیده به من دوخته
غیر دل سوخته، نیست سزاوار عشق
این گل باغ خداست، از چمن کربلاست
بستر خوابش کجاست؟ سینه سردار عشق
غنچه خاموش من! یار کفنپوش من!
زینت آغوش من! یار من و یار عشق
دشت پر از های و هوست، مشتری عشق، اوست
ای شده قربان دوست، اوست خریدار عشق
خیمه به کویم زدی، خنده به رویم زدی
می ز سبویم زدی، بر سر بازار عشق
تازه گل پرپرم من ز تو عاشقترم
اصغرم ای اصغرم! ای گل گلزار عشق
کودک من لایلای، از غم تو وایوای
گریه کند هایهای، دیدۀ خونبار عشق
با تو «شفق» پر گرفت، عاشقی از سر گرفت
تا نفسی برگرفت، پرده ز اسرار عشق
نظر شما