برای نمونه براساس آمارهای رسمی در آزمون سراسری امسال یک میلیون و ۸۲ هزار و ۹۰۰ داوطلب مجاز به انتخاب رشته شده بودند که از این تعداد تنها ۵۲۳ هزار و ۶۷۱ نفر انتخاب رشته کردند.
سال گذشته نیز از مجموع داوطلبان مجاز به انتخاب رشته، نیمی از آنها اقدام به انتخاب رشته کردهاند. غلامحسین رحیمی شعرباف، معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم نیز چندی پیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار صندلی خالی در دانشگاهها خبر داده بود.
البته دانشگاههای مادر و برتر کشور و همچنین برخی از رشتهها مثل علوم پزشکی و حقوق، صندلی خالی ندارند و همه ظرفیتهای آنها تکمیل شده و پدیده صندلی خالی بیشتر در دانشگاههای پیامنور، جامع علمی کاربردی، آزاد، غیرانتفاعی و دیگر دانشگاههای دولتی دیده میشود.
با این همه پرسش این است پدیده یاد شده ریشه در چه عواملی دارد و پیامدهای آن چیست؟ آیا وزارت علوم و دیگر دستگاهها و نهادهای سیاستگذار مثل مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی برنامه مشخصی برای ساماندهی این وضعیت دارند؟
جرئت جراحی عمیق در این حوزه را نداریم
علی آهون منش، دبیر کل اتحادیه دانشگاهها و مؤسسات غیرانتفاعی در پاسخ به قدس میگوید: در مجموع حدود ۵۰ درصد ظرفیت دانشگاهها خالی است. این موضوع شامل همه دانشگاهها اعم از غیرانتفاعی، آزاد و دولتی میشود به طوری که در کارشناسی ارشد ۶ هزار صندلی خالی فقط در بخش دولتی داریم.
وی با اشاره به اینکه راهکار رفع مشکل عدم استقبال از ورود به دانشگاهها وجود دارد، میافزاید: اقدام برای ساماندهی این وضعیت مستلزم جراحی عمیق است ولی به دلایلی همچون بیکاری جمعی از اعضای هیئت علمی و کارمندان جرئت انجامش را نداریم بنابراین دولتمردان و تصمیمگیران کشور همچنان ترجیح میدهند در این زمینه سکوت کنند. نتیجه چنین رویکردی کاملاً معلوم است چون همین حالا دانشگاه آزاد و مؤسسات غیرانتفاعی مجبور به تعدیل نیرو شدهاند و در آینده نه چندان دور هم خیلی از آنها و حتی دانشگاههای دولتی کمظرفیت دچار ورشکستگی و تعطیلی میشوند.
وی با اشاره به ضرورت کاهش ظرفیت پذیرش و حتی تعطیل شدن فعالیت برخی از دانشگاههای غیرکارآمد، میافزاید: با اینکه استقبال برای آموزش تحصیلات عالی کم شده و از طرف دیگر نرخ رشد جمعیت هم کاهش یافته اما ظرفیت پذیرش دانشگاه پیامنور را کاهش ندادهایم یا اگر برنامهای برای تعطیل کردن برخی شعبههای این دانشگاه باشد نمایندگان مجلس میگویند چرا این اتفاق باید در حوزه انتخابیشان بیفتد؟
وی ادغام دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را چندان چاره کار این مشکل نمیداند و میگوید: راهکار این است که پا را از گردن بخش خصوصی که در این بخش سرمایهگذاری کرده بردارند تا آنهایی که میخواهند مؤسسهشان را تعطیل کنند یا آن را توسعه دهند، امکان آن را داشته باشند؛ چون الان چنین امکانی برایشان فراهم نیست. یعنی هرچند در اسلام ارث قانون ویژه خود را دارد و اگر کسی فوت کرد اموال آن به ورثهاش خواهد رسید اما طبق اساسنامه موجود اگر یک مؤسسه به هر دلیلی تعطیل شود یا اعضای هیئت مؤسس آن فوت کنند، اموال آن مؤسسه به وزارت علوم تعلق خواهد گرفت. دلیلی هم که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این موضوع میآورد این است که برخی از دانشگاهها و مؤسسات غیرانتفاعی از دولت زمین یا وام بانکی کمبهره گرفتهاند که اگر اموال مربوطه به هیئت موسس و صاحب سرمایه و ورثه آنان برسد رانت دولتی محسوب میشود.
وی در همین زمینه میافزاید: قطعاً برخی از دانشگاهها و مؤسسههای غیرانتفاعی از دولت تسهیلات بانکی گرفتهاند اما نباید به خاطر مقابله با رانتخواری همه را با یک چوب راند. بنابراین پیشنهاد کردیم در اساسنامه تبصرهای بیاورند تا اگر کسی میخواهد مؤسسهاش را تعطیل کند اموالش به خود یا ورثهاش برسد اما اگر از رانت استفاده کرده آن را برگرداند؛ اما شورای انقلاب فرهنگی اقدامی برای اصلاح اساسنامه نکرده است.
وی با اشاره به اینکه هیچ روزنه روشنی برای بهبود وضعیت موجود وجود ندارد، تصریح میکند: دو بار هم طرح خود را به مجالس قبلی ارائه دادیم اما چون منافع شخصی بر منافع ملی ارجحیت پیدا میکند به نتیجه نرسید.
به این همه دانشجو در ردههای عالی نیازی نیست
فرهاد بشیری، عضو کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس هم به قدس میگوید: جدا از بحث بیکاری دانشآموختگان و ناتوانی والدین در تأمین شهریههای دانشگاه، شیوع کرونا و همچنین توسعه کمّی دانشگاهها هم مزید بر علت شده تا بسیاری از کرسیهای مراکز آموزش عالی و دانشگاههای کشور خالی بمانند.
وی با اشاره به ضرورت توسعه کیفی دانشگاههای کشور، میگوید: اصلاً نیازی نیست این همه دانشجو در ردههای عالی تربیت کنیم. باید ضمن توسعه کیفی دانشگاهها به اندازه بازار کار، دانشجو تربیت کنیم. چون دیدن جوانی که مثلاً مدرک کارشناسی ارشد و یا حتی دکترا دارد اما فرصت اشتغال پیدا نمیکند و بیکار است، موجب سرخوردگی دیگر جوانان و بیانگیزگی آنان برای ورود به دانشگاه میشود. بنابراین در موضوع دانشگاه و پذیرش دانشجو باید از سیاستی دقیقتر و منسجمتر استفاده کنیم.
نظام دانشگاهی باید مبتنی بر مهارت و کارآفرینی شود
محمد مهدی زاهدی، عضو دیگر کمیسیون آموزش مجلس هم در این باره به قدس میگوید: واقعیت این است دانشگاههای ما نتوانستهاند آموزش مهارتی و کارآفرینی را به عنوان یک عامل جدی جاذبه برای دانشگاه تعریف و روی آن کار کنند، در نتیجه شمار گسترده بیکاران دانشگاهی موجب شده صرفاً بعضی از رشتههای خاص که اشتغالزا هستند مورد استقبال دانشجویان قرار بگیرند.
وزیر سابق آموزش عالی کشور با اشاره به اینکه رشتههای علوم پایه دیگر مثل گذشته برای افراد جاذبه ندارد، میافزاید: این درحالی است که علوم پایه، همانطور که از عنوانش مشخص است پایه و مادر سایر علوم است و وقتی این علوم در کشور ضعیف شود ضربه مهلکی به کشور در حوزه علم، فناوری، نوآوری، اختراعات، اکتشافات و... وارد میشود.
وی نبود تقاضا برای ورود به برخی از رشتههای علوم پایه باوجود نیاز دانشگاه را موجب زیان کشور میخواند و میگوید: باید موضوع مهارت و کارآفرینی را جدی بگیریم و به موازات آن برای تربیت نیروی مورد نیاز و کارآمد در حوزه علوم پایه و به کارگیری آنان در سازمانهای مختلف برنامهریزی کنیم.
زاهدی با اشاره به ضرورت تغییر رویکردها در حوزه آموزش عالی تصریح میکند: باید نظام دانشگاهی ما مبتنی بر مهارت و کارآفرینی باشد و در این حوزه کار کنیم. اگر این رویکرد در وزارت علوم پیاده شود آنوقت تمام نگرانیها در خصوص تعطیلی برخی از دانشگاهها و افزایش زیاد شهریههای دانشگاهی و... بر طرف میشود.
نظر شما