این روزها بحران در روابط روسیه و اوکراین و پشتیبانی همهجانبه غرب از «کییف» در این موضوع دنیا را برلبه پرتگاه و در آستانه یک خطر بزرگ قرار داده است. اکنون این پرسش در این آشفته بازار دنیای مدرن مطرح است که جایگاه جمهوری اسلامی در بحران اوکراین کجاست؟ آیا کشورمان اساساً از این توان برخوردار است که بتواند در این موضوع میانجیگری کرده و به کاهش منازعه کمک کند؟
تهران تاکنون درباره این موضوع، موضعی کاملاً منطقی در پیش گرفته است. جمهوری اسلامی از یک طرف با روسیه دارای روابط گسترده بوده و از سوی دیگر با اوکراین نیز روابط قابل قبولی دارد. در این میان تجربه موفق تهران در بحران قره باغ که با مطرح کردن ایده ۳+۳ (ایران، روسیه، ترکیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان) توانست تا حد زیادی به کنترل بحران در این حوزه کمک کند هم می تواند راهگشا باشد.
با عطف به اینکه در سالهای گذشته روسها شبه جزیره کریمه را به خاک خود ملحق کردهاند، امروز نیز شاهد حرکت نرم و خزنده آنها برای الحاق مناطق دونتسک و لوهانسک اوکراین به روسیه هستیم. راهبرد آنها حرکتی مقابلهای در مقابل اقدامهای تحریکآمیز ناتو در گسترش به شرق است. کرملین با این گام به دنبال مخابره این پیام است که دوران ابرقدرتی آمریکا به پایان رسیده و شاهد شفافتر شدن جهان چندقطبی هستیم. با توجه به بالاگرفتن سطح تنشها میتوان ارزیابی کرد در صورت شکلگیری میانجیگری سیاسی، کشور واسطه شرایط سختی را تجربه خواهد کرد. سطح تنشها بالاتر از اتحادیه اروپا - فرانسه و حتی دلالیهای ترکیه است و در این شرایط اهمیت نقش آفرینی ایران مشخص میشود.
متأسفانه در شرایط فعلی موضع وزارت خارجه ما نسبت به تنش اوکراین انفعالی است و پس از اعلام آمادگی وزارت خارجه برای میانجیگری بین دو کشور، باید سطح بازیگری خودمان را فعالتر کنیم. میانجیگری در این ماجرا برای ایران در سه سطح فایده دارد که میتوان ابتدا به سطح داخلی آن اشاره کرد که همان بازتاب قدرت تهران است. در حوزه منطقهای هم، میتوان گفت ایران طبق اهداف بالادستی باید در سال ۱۴۰۴ اثرگذارترین کشور غرب آسیا باشد. دراین میان شاید برخی بگویند ما چه گره جغرافیایی و امنیتی مشترکی داریم که میخواهیم وارد این میدان بشویم؟ ورود ما به این ماجرا منافع امنیتی دارد؛ چراکه اگر تهران بتواند ایده روسیه برای جلوگیری از گسترش ناتو به شرق را تقویت کند، قطعاً میتواند زمینهساز رشد فعالیتهای ما در شرق اروپا نیز بشود.
در حوزه جهانی هم میتواند ارزشهای گفتمانی دولت را در توجه به سیاست همسایگی تقویت کند و با تقویت اعتماد عمومی زمینهساز کاهش شوکهای اقتصادی در بازار بشود. در نهایت کاهش دغدغههای متقابل روسیه و اوکراین بهواسطه ایران میتواند موجب تعاملات اقتصادی بیشتر با خارج باشد. امروز میبینیم کشوری مانند ترکیه مدعی میانجیگری در این بحران است. آنکارا اما خود در جایگاه متهم است؛ چراکه برخلاف ایران به دلیل اسلحه فروشی به اوکراینیها و روحیه کاسبی و نقش آفرینیهای منفیاش در روسیه و قفقاز عملاً نمیتواند میانجیگر خوبی باشد. قاعدتاً در میانجیگری اصل باید موازنه منفی باشد و عوامل موجبات تنشزایی را عامل میانجی نباید داشته باشد. ما میتوانیم برخلاف ترکیه که یک بار به غرب و یک بار به شرق غش میکند با وجهه میانجیگرانه در معادلات منطقهای و جهانی اثرگذار باشیم و اعتبار دیپلماتیک بدست بیاوریم. این اقدام میتواند هزینه حضور ایران در نهادهای بینالمللی را کاهش دهد و به واسطه وجاهتی که کسب میشود، در نهادهای بینالمللی سهم بیشتر داشته باشیم.
نظر شما