تحولات لبنان و فلسطین

۱۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۰
کد خبر: 802847

محمدصادق فقفوری - رهبر انقلاب بیش‌تر، مصرانه‌تر و عمیق‌تر از هر رهبر دیگری در جهان اسلام بر «وحدت»، «پرهیـــز از اختـــلاف» و «همزیستی مسالمت‌آمیز» بین پیروان ادیان تأکید داشته و دارند؛ آخرین تأکید در این زمینه روز گذشته و در دیدار دست‌اندرکاران حج بود. این منظومه فکری مبتنی بر یک فراروایت منطقی - شرعی و متکی بر بالاترین و به‌روزترین مصلحت‌اندیشی‌های اجتماعی – سیاسی است.

۱- زبان حال هرمسلمان وحدت‌گرا آن است که از یک سو نه اهل تسنن کنونی همان امویان عصر پیامبر اسلام (ص) هستند و نه اساساً اموی‌صفتان زمان حاضر نسبتی با اهل تسنن فعلی دارند و از دیگر سو، برداشت‌های قشری و گرته‌برداری‌های ناقص شیعی هم ارتباطی با اسلام ناب ندارند. اموی‌صفتی و قشری‌گری که یک واقعیت غیرقابل‌انکار تاریخی و منتشرشده در اعصار است، ویژگی‌هایی دارد که برآیند آن ارائه روایتی جعلی و تحدید دین مبین اسلام است. اشتراکات خوی اموی‌گری و قشری‌گری هم‌پوشانی زیادی، حتی هم‌پوشانی کاملی، با مشی و منش دشمنان اسلام دارد. هیچ‌کدام از این ویژگی‌های اسلام‌ستیزانه قابل انتساب به شیعیان یا اهل تسنن کنونی نیست. اکنون کودک تازه‌متولدشده از یک پدر اهل تسنن، همان‌قدر مسلمان است که کودک تازه‌متولدشده از یک پدر شیعه.
۲- رهبر معظم انقلاب بارها به نقد جدی عملکرد دولت سعودی و سایر دولت‌های با داعیه مسلمانی در ارتباط با وظایف اصلی‌شان پرداخته‌اند. برقراری روابط پشت‌پرده یا فاش با صهیونیست‌ها و امریکا به موازات کنار زدن مسائل اصلی دنیای اسلام، وجه‌اشتراک این انتقادات است. به همین میزان، ایشان بارها و با ادبیات گوناگون از پرداختن به اختلافات درون‌مسلمانی همگان را بر حذر داشته و منادی بحث، تصمیم و وفاق بر اساس اشتراکات بین مسلمانان شده‌اند. از آن انتقاد جدی و این حذر همیشگی یک وجه‌مشترک بنیادین قابل فهم است: مصلحت‌سنجی‌های عرفیِ سیّاسانه، غیرمفید و انفعالی در مواضع و بیانات رهبر انقلاب جایگاهی ندارد. وحدت بین شیعه و سنی هم به همین قیاس، نه تنها یک تاکتیک انفعالی و مبتنی بر مصلحت‌سنجی‌های عرفیِ سیّاسانه نیست، بلکه راهبردی مفید و برخاسته از بطن فقه زمامداری اسلامی است.
۳- جامعه مسلمان دشمن مشترک دارد: امریکا و اسرائیل. پرداختن به این دشمن مشترک و اتخاذ اقدامات مؤثر برای مقابله با این دشمنی‌های مشترک، نیازمند اتحاد و همبستگی بین همه فرق اسلامی است. صهیونیسم و غرب با همه اختلافات مادی و غیرمادی‌ای که دارند، بر سر «اسلام‌هراسی» (و نه شیعه‌هراسی یا سنی هراسی) متحد و متفق‌القول هستند. مؤثرترین و تنها راه مقابله با این پدیده، هم‌افزایی بین امت واحده اسلامی است. طرح اختلافات شیعه و سنی و پیگیری مفارقت‌های فرعی یا حتی تفاوت‌های اعتقادی بین شیعه و سنی، سم مهلک هم‌افزایی در امت واحده اسلامی و مقابله با دشمن مشترک است.
۴- علاوه بر ملاحظات سیاسی – اجتماعی، برای رفتار وحدت‌گرای متدینان مسلمان الزامات بسیار دیگری هم وجود دارد. نه تنها نمی‌توان هیچ فتوایی را از مراجع عظام یافت که در آن بر دامن زدن بر اختلاف بین شیعه و سنی تصریح شده باشد، بلکه کاملاً برعکس، فتاوی مراجع همواره بر حفظ وحدت بین شیعه و سنی تأکید کرده است. یک نمونه آن جواز اقتدای شیعه در نماز بر امام سنی است. یک نمونه دیگر آن را هم روز گذشته رهبر انقلاب بیان کردند: «امام (ره) ممنوع کردند نماز جماعت را در داخل کاروان‌ها [ی حج]و آن وقت گفتند نکنید، بروید در مسجد نماز بخوانید.» صرفاً از منظر شرعی (و نه سیاسی و اجتماعی) هم که به «وحدت» بپردازیم، مشابه این فتاوی در میان نظرات اندیشمندان اهل سنت هم کم نیست. به‌عنوان یک نمونه، شیخ محمد غزالی گفته است: «سرانجام (دشمنان دین) شکاف میان شیعه و سنی را به اصول عقیده ربط دادند! تا دینِ یکپارچه، دوپاره شود و امت واحد به دو شعبه منشعب شود و هر یک در کمین دیگری، بلکه در انتظار مرگ او بنشیند! هر کس حتی اگر با یک کلمه به این دو دستگی کمک کند، آیه ۱۵۹ سوره انعام شامل حال او می شود: کسانی که دین خود را فرقه فرقه کردند و دسته دسته شدند، تو را با آن‌ها کاری نیست. کار (مجازات) آن‌ها با خداست؛ و خدا آنان را به کارهایی که می کردند مجازات خواهد کرد.»‌کنش مسلمانان در مواجهه با مصادیق اختلافی بین شیعه و سنی، بدون توجه به این فتاوی متعدد، فاقد وجاهت شرعی است.

منبع: جوان آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.