تنوع و تکثر اندیشهها و گفتوگو و تعامل پیوسته اندیشه و تضارب رأیها در هر جامعهای به پیشرفت و پرمایگی بیشتر کمک خواهد کرد. ایران اسلامی به دلیل پیشینه معرفتی و تاریخی خویش همواره بستری بارور برای پرورش اندیشه و اندیشمندان بوده است. اندیشمندانی که با کوششهای دانشورانه خویش، زمینهساز ایجاد جریانهای گوناگون بودهاند. البته آشکار است که هر اندیشه و دیدگاهی نیز نیازمند نقد است تا یا تکامل بیشتری یابد و یا از کژیهای احتمالی پیرایش شود. دکتر علی شریعتی از جمله شخصیتهای مشهوری است که کوششهای گستردهای را در دو تراز مباحث اندیشهای و گفتمانی دنبال کرد. شریعتی برآمده از خانوادهای دینمدار و معتقد بود که تحت تأثیر پدر که رویکردی نوگرایانه در تفسیر قرآن کریم داشت برداشتی زمانمند به دین را برای خویش متصور بود. بر این بنیاد او همواره در جستوجوی شیوهای برای ارائه تصویری متفاوت از دین بهویژه برای نسلهای جوان بود. زبانی که بتواند دغدغههای انسانی را به ایشان منتقل سازد. حضور در کانون نشر حقایق اسلامی رویکردهای تأثیرگذار اجتماعی را نیز در او تقویت ساخت. شریعتی که به مبانی مکتب تشیع علاقه فراوان داشت، مسیر خویش را در سیره ائمه اطهار(ع) به ویژه حضرت علی(ع) جستوجو مینمود، ولی در عین حال از جریانهای اندیشهای غیراسلامی نیز تأثیر پذیرفته بود. تحصیلات او در رشته ادبیات فارسی موجب شد قریحه خارقالعاده ادبیاش تقویت شود و به زبانی توانا و تأثیرگذار در مکتوب کردن درونیات خویش دست یابد. حضور در سازمان آزادیبخش الجزایر و آشنایی با چهرههای مبارز با جریانهای استعماری او را بهطور جدی در مسیر تبدیل شدن به یک کنشگر اجتماعی هدایت کرد. در همه سالهای پس از درگذشت علی شریعتی، همواره یا مورد ستایش یکجانبه و افراطی واقع شده و یا نقدهای به او بنیادین و غیرمنصفانه بوده است. آنچه در تاریخ جریانهای فکری اهمیت دارد برخورد منطقی، علمی و افقگشا برای فعالیتهای پیش رو است.
برخورد با شریعتی به دلیل اینکه چهرهای مهم، گفتمانی و جریانساز بوده است نیز باید به این شکل باشد. مهمترین مشکل علی شریعتی که با نام دین به طرح مباحث خود میپرداخته است، رویکرد روبنایی و غیر عمیق به مبانی دینی بوده است. ارائه طرحواره و برنامهای بر پایه دین، نیازمند شناخت ژرف و برآمده از تخصص دین است. تحصیلات دینی شریعتی در علوم دینی هیچگاه در تراز تفقه قرار نگرفته است. فقه به معنای گسترده آن که نسبتی مستقیم با همه شئون زیست انسان دارد یکی از برجستهترین دستگاههای معرفتی اسلامی است که بدون حضور آن، نگاه به دین سطحی و سلیقهگرایانه خواهد شد. این به معنای وجود انحراف عمیق در آثار شریعتی نیست، بلکه بدان معناست که برخورد رویهنگر او با دین بیشتر جنبهای ترویجی مییافت و جذابیتهای عمومی برای مخاطب به همراه میآورد، ولی چون از تفقه و اندیشه ژرف دینی فاصله میگرفت و به ایده و راهکار نمیرسید نمیتوانست برنامهای منسجم ارائه نماید. به همین خاطر است که قدرت نفوذ و تأثیر علی شریعتی بیشتر در سخنرانیهای قدرتمند، آکنده از احساسات و زبان شاعرانه و در نهایت برانگیختن جوانان نمود بیشتری مییابد. هرچند این مسئله خود گامی مؤثر در شکل دادن به سرمایه اجتماعی شمرده میشود ولی نباید ما را از واقعیت موجود دور کند. نکته دوم درباره شریعتی این است که با وجود کوششهای اجتماعی، او هرگز نتوانسته به شکل روشمند و علمی به حوزههای دانشی چون جامعهشناسی بپردازد و از آنها برای توسعه ایدهها و آرمانهای دینی خویش بهره برد. این دو نکته سراسر در آثار مکتوب او نیز نمایان است. برجستهترین ویژگی آثار مکتوب شریعتی زبان زیبا و اثرگذار ادبی و عاطفی او است. همچنین عدم ژرف بودن اندیشه دینی شریعتی، زمینه تأویل، تفسیر و سوءاستفاده را فراهم آورده است که خود گزندی دیگر است. اگرچه شریعتی خود به احتمال خطا در آثارش پی برده بود و محمدرضا حکیمی را وصی خویش در اصلاح و ویرایش آثار قرار داد که البته به دلیل مشغله و مسائل دیگر هرگز محقق نشد. آنچه امروز درباره شریعتی مهم است، کمک بزرگ او در شکلگیری سرمایه اجتماعی و استعمارستیزی و عدالتخواهی او است.
نظر شما