نقشآفرینی دانشگاهها در رشد تکنولوژی و تغییر سبک زندگی موضوع امروز و دیروز یا نسل اول و دوم دانشگاهها نیست، بلکه هر اندازه علم تولیدی توسط آنها در حوزههای مختلف زندگی به مرحله اجرا برسد، بالطبع شاهد تغییر نحوه زندگی خواهیم بود. همین مساله باعث شده دامنه فعالیت دانشگاههای امروز به نسبت یک قرن پیش بیشتر شده و حتی بسیاری نهاد علم را مهمترین رکن در رفع چالشهای اجتماعی و اقتصادی بدانند. از این مساله که بگذریم باید گفت چند سالی میشود افزایش آمار بیکاران در فارغالتحصیلان دانشگاهی باعث شده تا نگاهها به رشتهها و چگونگی تربیت نیرویانسانی توسط مراکز آکادمیک جلب شود؛ نکتهای که اعمال تغییرات در بخشهای مختلف آموزشی و پژوهشی را میطلبد. از سوی دیگر با توجه به رشد سریع تکنولوژی و ایجاد مشاغل جدیدی که عمده آنها نیز بر بستر فضای مجازی فعال شدهاند، نیاز به آیندهپژوهی درباره وضعیت اشتغال در آینده را بیش از پیش کرده است؛ اتفاقی که طبیعتا در ریلگذاری علمی و آموزشی کشور در حوزه آموزش عالی هم اثر مستقیم خواهد داشت. علیباقر طاهرینیا، رئیس موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش در گفتوگو با «فرهیختگان» از فعالیتها و برنامهریزیهای آیندهنگر در حوزه آموزش عالی سخن گفته که در ادامه میخوانید.
نباید ریشه بیکاری جوانان را در دانشگاهها جستوجو کرد
چند سالی میشود انتقادهای زیادی به جامعه آکادمیک مبنی بر عدمورود فارغالتحصیلان رشتههای مختلف به بازار کار مطرح است، با توجه به اینکه آیندهپژوهی درباره شغلهای موردنیاز در آینده صورت گرفته است؟
برای پاسخ به این مقوله باید در ابتدا بر اصل موضوع تاملی داشته باشیم. نگاه به دانشگاه تحتتاثیر نظامهای فکری غربی و بهطور خاص نئولیبرالیستی که تابع حاکمیت منفعت فرد است، باعث تغییر دیدگاهها نسبت به این نهاد شده است. یعنی نگاه به دانشگاه متاثر از نظام سود، عرضه و تقاضا و بازار است. این نگاه نهتنها موردتایید ما نیست، بلکه بسیاری از کشورها هم آن را قبول ندارند. باید این مقوله را بهعنوان ملاحظه اول داشته باشیم تا انتظار از دانشگاه مبتنی بر ماموریتهای بومی و آموزههای دینی تغییر کند. درمواردی که اندیشههای نئولیبرالی وجود دارد به دانشگاه بهعنوان یک بنگاه اقتصادی نگریسته میشود، درحالیکه در جمهوری اسلامی و بسیاری از کشورها، دانشگاه را بهعنوان نهاد علم و فناوری تلقی میکنند که این نگاه را باید غیر از کارگاه تولید نیروی انسانی ماهر تلقی کرد؛ چراکه نهاد علم و فناوری ماموریتهای مختلفی دارد و حرکت در مرز دانش و شناخت عمیقتر جهان پیرامون، افزایش سطح آگاهی عمومی و... جزء ماموریتهای کلان دانشگاه است و نباید به آنها کمتوجهی کرد. بنابراین اگرچه تربیت نیروی کار ماهر یکی از وظایف دانشگاهها است، اما دانشگاه بهعنوان مهمترین نهاد علم و فناوری ماموریتهای کلانتری نسبت به تربیت نیروی کار برعهده دارد.
مفهوم این صحبت آن است که نباید ریشه بیکاری جوانان را در دانشگاهها جستوجو کرد؛ چراکه این مهم یک مقوله چندوجهی است و بیش از همه متاثر از رشد اقتصادی است، البته مجموعهای از متغیرهای دیگر که تنها یکی از آنها نظام آموزش کشور است هم در آن دخیل هستند. اگر زاویه نگاهمان را به دانشگاه اصلاح کنیم باید گفت یکی از وظایف دانشگاه تربیت نیروی کار ماهر موردنیاز جامعه است، اما آیا اساسا فلسفه تاسیس دانشگاه این بوده است؟ قطعا خیر. اگر بر سر این مساله تفاهم کنیم که در دامن طراحیهای مادیگرایانه نسبت به نظام آموزشی نیفتیم، میپذیریم که دانشگاه نباید نسبت به جامعه و نیازهای آن بیتفاوت باشد و یکی از جهتگیریهای مهم دانشگاههای امروزی مسئولیتپذیری در قبال نیاز جامعه و نوآوری است. از اینرو طبیعتا یکی از نیازهای بدیهی پیرامون دانشگاه همان بحث اشتغال است و بر این اساس باید تلاش کنیم تا دانشآموخته توان لازم را برای حضور در عرصه بازار کار داشته باشد.
باید نگاهمان به وضعیت اشتغال هم تغییر کند؟
نگاهمان به شغل باید بدینصورت باشد که شغل ابزاری برای رفعنیاز است؛ یعنی برای شاغل رفع نیاز اقتصادی و برای کارفرما هم رفع نیاز حرفهای را بهدنبال دارد. شغل هدف نیست و اگر کسی وارد بازار کار میشود برای این است که میخواهد از طریق آن تشکیل خانواده دهد. از سوی دیگر کارفرما نیز شغل را برای توسعه درآمدی خود میخواهد و در اصل شغل یک ابزار است که تابعی از تحولات بزرگتر است و باید این تحولات را مورد مطالعه قرار دهیم. یعنی در دنیای امروز تحولات جامعه تحتتاثیر چند شاخص مهم شکل میگیرد که یکی از آنها تحولات عرصه فناوری و نوآوری است. این تحولات تعیین میکنند که چه مشاغلی شکل بگیرد و چه مشاغلی حذف شود. بهطور مثال اینترنت اشیا و حوزه واقعیت مجازی و متاورس و... پنجرههای جدیدی در عرصه فناوری است که به شکل خودکار به رویش مشاغل جدید و کاهش برخی مشاغل سنتی منجر میشوند. وقتی میخواهیم درباره مشاغل آینده صحبت کنیم نمیتوانیم بدونتوجه به تحولات فناوری ترسیمی از آینده داشته باشیم.
تا امروز با در نظر گرفتن تحولات این حوزه، پایشی نسبت به نقش دانشگاهها در حوزه اشتغال صورت گرفته است؟
هر اندازه آیندهپژوهی ما در عرصه تحولات فناوری و نوآوری کاملتر باشد، میتوانیم تصمیم نسبتا روشنتری از مشاغل آینده داشته باشیم. فاکتور دیگری که تحولات آینده را تعیینتکلیف میکند، تحولات در عرصه مناسبات به معنی مناسبات علل و عوامل زیستبوم جهان است. یعنی باید مناسباتی بین کارفرما و کارگر، استاد و دانشجو، بین پدر و مادر و فرزندان، زوجین و... مورد رصد قرار گیرد؛ چراکه تغییر در آنها باعث ایجاد شغلهای جدید و از بین رفتن شغلهای فعلی میشود. به طور مثال وقتی میبینیم در آینده امور اداری به سمت اتوماسیونهای اداری حرکت میکند، قطعا مداخله افراد در آن کمتر میشود و دیگر مدیران و کارمندان با اربابرجوعها از طریق غیرحضوری ارتباط میگیرند که به معنی حذف بسیاری از رفتوآمدها تلقی میشود. حذف رفتوآمد یعنی اثرگذاری در روند حملونقل. برای شناخت نسبتا روشن از مشاغل آینده فهم درست مناسبات نقش کلیدی دارد. متغیر دیگری که تحولات آینده را تعیینتکلیف میکند ناظر بر سبک زندگی است. قطعا سبک زندگی آینده اقتضائات خودش را خواهد داشت. به طور مثال وقتی افراد آینده به سمت کمتحرکی و یکجانشینی و... حرکت میکنند، فرد از حیث فیزیکی مشکلات خاصی پیدا کرده و بیماریهای مربوط به مفاصل و چاقی و... گسترش مییابد و این الزام را ایجاد میکند که شغلها هم تغییر کنند و یکی از مشاغل آینده بحث مراقبتهای شخصی است.
در آینده مراقبتهای شخصی تا جایی پیش میرود که نهتنها همانند گذشته طیف سالمندان نیاز به مراقبت دارند، بلکه در آینده میانسالها هم نیاز به این مراقبتها دارند؛ البته این به معنی ناتوانی این قشر نیست، بلکه مربوط به تغییر سبک زندگیشان است. از مشاغل آینده، حوزههای تخصصی ورزشی است یعنی فیزیولوژی ورزشی، آسیبشناسی ورزشی، ورزشهای سبک و... در آینده جزء مهمترین شغلها هستند. بد نیست در اینجا به این مساله اشاره کنم که پیشتر مشاغل بهطور سنتی به مشاغل حوزه کشاورزی، صنعتی و خدمات تقسیمبندی میشد اما بهزودی این ترکیب جایگزین مشاغل مبتنی بر تحولات آینده میشود که در آن تحولات در هر سه حوزه صنعت، کشاورزی و خدمات قابل تقسیمبندی است. خدمات در کشورهای توسعهنیافته و درحال توسعه بیشترین بستر اشتغالزایی را به خود اختصاص داده است اما عرصه خدمات در تحولات آینده جزء مشاغل رو به کاهش خواهد بود؛ خدماتی مانند نظافت و نگهبانی در آینده جای خود را به حوزه مجازی میدهد، یعنی نیازی که در گذشته برای نظافت یک محیط وجود داشت و یک انسان باید آن را انجام میداد، امروز تا حدی و بالطبع در آینده بهطور کامل توسط یک ربات انجام میشود. در آینده مشاغلی که نیاز به کار به اصطلاح یدی دارند به طور طبیعی حذف میشوند و جای خود را به مشاغل نوپدیدی میدهند که مهارتمحور هستند. مشاغل آینده بیش از اینکه دانشمحور باشند، مهارتمحور بوده و نیروی کار آینده، نیرویی است که دارای مهارت ترکیبی است.
نمیتوان بازه زمانی مشخصی را برای ایجاد تغییرات در حوزه مشاغل در نظر گرفت
منظورتان از آینده بازه زمانی چند سال است؟
یکی از متغیرهایی که در بحث آیندهپژوهی باید به آن توجه کرد، عدم قطعیت زمان است، یعنی نه میتوان گفت آنچه مطرح میشود بهطور قطع رخ میدهد و نه میتوان عنوان کرد از چه سالی آغاز میشود. سرعت تحولات در گذشته همانند حرکت در جادههای خاکی بوده اما امروز مانند حرکت در جاده آسفالت است. تحولات امروز به حدی فزاینده است که گاهی آدم از سرعت تغییر غافلگیر میشود، اما طبیعتا هرچه جلوتر میرویم سرعت تحولات بیشتر میشود.
اما آنچه مسلم است اینکه نیروی کار آینده قطعا باید برخی از مهارتها را داشته باشد که ازجمله آن میتوان به حل مساله، خلاقیت و نوآوری، تحلیل داده اشاره کرد. هرکسی که دانش مرتبط به داده داشته باشد و مهارتهای لازم برای دادهپردازی و برنامهنویسی را فرا بگیرد، احتمالا شغل تضمینشدهتری خواهد داشت. از مشاغل پررونق آینده کسبوکارهای برخط است. همچنین در حوزه هوافضا تحولات مثبتی خواهیم داشت و حتی گردشگری فضایی نیز از بسترهای اشتغالزای آینده به شمار میرود. جنس مشاغل آینده شناور است، یعنی برخلاف گذشته که شخص برای یک دوره مثلا ۳۰ ساله یا حتی بیشتر وارد یک حرفه میشد، در آینده مشاغل تاریخمصرف دارند و شخص هم تنها بهواسطه داشتن مهارتهای مختلف میتواند خودش را با بازار کار تطبیق دهد. انسان فردا به غیر از انسان امروز از حیث نیاز، ذائقه، شیوه زندگی و ... خواهد بود.
پایشی درباره رشتههای دانشگاهی که دیگر اقبالی از سوی بازار کار ندارند، صورت گرفته است؟
رشتههای تحصیلی بهندرت منسوخ میشوند؛ چراکه آنها یک ظرفیت دانشی و مهارتی داشته و توان بازسازی خودشان را هم دارند. یکی از ماموریتهای دانشگاهی بازنگری دورهای در سرفصلهای درسی است. یعنی اگر سرفصل یک درسی بیش از پنج سال بازنگری نشده باشد، وزارت علوم در پذیرش دانشجو در آنها خودداری میکند. بازنگری به معنی روزآمد شدن رشتهها همراستا با نیازهاست و بهجای اینکه به دنبال منسوخ شدن رشتهها باشیم، باید به این مساله توجه کنیم که رشتهها توانستهاند خودشان را بهروز کنند یا خیر. هرچند آمار دقیقی ندارم اما قطعا کمتر رشتهای در این مسیر کنار گذاشته میشود. در این مسیر باید سهم علوم پایه و علوم انسانی را با عینک دیگری نگاه کرد؛ چراکه نیاز همه کشورها به این دو حوزه غیر از حوزههای فنی و مهندسی، کشاورزی و... است و علوم پایه و علوم انسانی سرمنشا همه تحولات فناوری است. باید در بحث تحلیل رشتههایمان، جامعنگر عمل کنیم، یعنی هم به اقتضائات رشتهای توجه کرده و هم به نیاز بازار توجه داشته باشیم که این اتفاق قاعدتا رخ میدهد اما قطعا دانش منجر به ایجاد شغل نمیشود، بلکه این دانش مهارتی است که ظرفیت اشتغال را به وجود میآورد.
سهم مهارت در آموزش دانشگاهی ما کمتر از ۲۰ درصد است
امروز تا چه اندازه در آموزش رشتههای مختلف به سمت افزایش مهارتافزایی حرکت کردهایم؟
یکی از رویکردهای جدید وزارت علوم افزایش سهم مهارت در دروس دانشگاهی است و ماموریت مطالعه این مهم نیز به ما واگذار شده تا شیوههای افزایش سهم مهارت را مطالعه کرده و پیشنهاد آن را برای اجرا در اختیار وزارت علوم قرار دهد. البته این مهم انجام شده و باید برای اجرا آن را به شیوهنامه تبدیل کنیم. سهم مهارت در دروس دوره تحصیل آموزش عالی در برخی کشورها بیش از ۵۰ درصد است، اما این میزان در کشور ما کمتر از ۲۰ درصد است که باید افزایش پیدا کند. قطعا مهارت نیز مطابق با رشته است یعنی مهارتی که دانشجوی رشته حقوق باید کسب کند با آنچه یک دانشجوی فنی و مهندسی باید به دست آورد، کاملا متفاوت است.
پیشبینی از رشتههای جدیدی که طی پنج سال آینده باید در دانشگاهها ایجاد شود، انجام شده است؟
رشته تحصیل غیر از مهارتی است که به دانشگاهها برمیگردد. برخی دانشگاههای کشور ما مستقیما ماموریت مهارتمحوری دارند و برخی دیگر نیز ماموریت عام دارند که ازجمله آن میتوان به مهارتمحوری اشاره کرد. دانشگاههای علمی و کاربردی و فنی و حرفهای ماموریت مهارتمحوری دارند؛ از اینرو میبینیم که در دو دانشگاه برخی رشتهها منسوخ میشوند. یعنی یک کارخانه نیاز به نیروی انسانی در یک حیطه خاص داشته که بعد از رفع نیاز، دیگر رشته هم منسوخ شده است. یعنی در محیطهای علمی و کاربردی و فنی و حرفهای رویش و ریزش رشتهها موضوعیت دارد، اما بهصورت کلی این اتفاق در دانشگاهها رخ نمیدهد.
آینده در دست مشاغل برخط خواهد بود
تصور میکنید آینده کدام حوزهها اشتغالآفرینی بیشتری خواهد داشت؟
مشاغل روبه رشد، آینده مشاغل مرتبط با بسترهای برخط و برنامهنویسی است. همچنین حوزههای آموزش و مراقبت هم رشد قابلقبولی دارند. مشاغلی مانند تحلیل داده، بازیهای رایانهای، تجهیزات پزشکی، تولید و طراحی اندامهای بدن، برنامهنویسی ذهن و حوزههای علومشناختی گسترش قابلتوجهی مییابد. اما در مقابل مشاغل نیروی کار یدی به شدت کاهش مییابد. مثلا تعداد نفراتی که در گذشته در نانواییها کار میکردند به نسبت امروز کاهش یافته و این مهم در آینده باز هم کاهش مییابد.
ما امروز بستر لازم برای تربیت نیرویانسانی موردنیاز در مشاغل آینده را در دانشگاهها داریم؟
بله. از نظر دانشی هیچ مشکلی در این حوزه نداریم. البته درست است که توانمندی دانشگاهها در این حوزهها با یکدیگر متفاوت است، اما ظرفیت لازم را در اختیار داریم. ما امروز دانشکدههای کارآفرینی را در دانشگاههای مختلف داریم که بسیاری از این رشتهها در آنجا تدریس میشود.
زبان مشترکی بین پژوهشگران و مدیران اجرایی وجود ندارد
چه میزان از پژوهشهایی که درباره آیندهپژوهی صورت میگیرد، در حوزه سیاستگذاری علم و فناوری مورد توجه است؟
یکی از خلأهای ما شکاف بین پژوهشگران و مدیران اجرایی است که ناشی از نبود زبان مشترک و نداشتن برآیند منظم است. ما در مجموعه خودمان ایده پژوهشگران به زبان مدیران اجرایی را مطرح کردیم و وزیر علوم نیز از آن استقبال کرد که تحتعنوان پژما مطرح است تا از این طریق بتوانیم شکاف موجود را با الهام از الگوی دوی امدادی طی کنیم. یعنی در دوی امدادی دونده آنچه را که دارد تا رسیدن به نفر بعدی حمل میکند، درحقیقت میخواهیم در حوزه پژوهشگری هم تنها زمانی کار پژوهشگر تمام شود که نتیجه فعالیتهایش را به زبان مدیران در اختیار آنها قرار دهد.
منبع: فرهیختگان
نظر شما