تحولات لبنان و فلسطین

زمین سفت و سخت بود و هوا بسیار گرم؛ در تابستان عراق، آن هم در نواحی بین بغداد و نجف، زیر تیغ آفتاب کار کردن خیلی سخت است؛ اما به هر حال، زائران و مجاوران حرم امیرالمؤمنین(ع) نیازمند آب بودند و بی‌آبی در آن سال‌ها، مشکل عمده مردم آن سرزمین بود.

وزیری که بر دست کارگران بوسه می‌زد

به همین دلیل، شاه اسماعیل یکم، او را مأمور کرد تا نهر قدیمی دوره ایلخانی را احیا کند و آب را از منابع مختلف به سوی نجف ببرد. سیفیِ حسینیِ قزوینی، مشهور به «قاضی‌جهان»،از آن مدیران کارآزموده و بسیار متعهد بود. برای آنکه کار متوقف نشود، خودش می‌آمد و در کنار کارگران می‌ایستاد و برایشان حرف می‌زد؛ می‌گفت این نهر را برای رساندن آب به زائران امام علی(ع) حفر می‌کنند؛ کاری که در کنار اجر مادی، اجر معنوی بالایی هم دارد. گاهی که کارگران بی‌طاقت می‌شدند، خودش برایشان آب می‌برد، صورت و دستشان را می‌بوسید و می‌گفت این دست‌ها، متبرک است، چون برای زائر حرم امیرالمؤمنین(ع) زحمت می‌کشد. سرانجام آن نهر قدیمی احیا شد و آب به نجف اشرف رسید.

تکرار آن قصه در مشهد
سال‌ها بعد، در زمان حکومت شاه طهماسب یکم صفوی، وقتی قاضی جهان به زیارت مشهد رضوی هم آمد، باز همان روش را در پیش گرفت؛ آمده بود زیارت، اما از فکر زائران حرم امام رضا(ع) غافل نمی‌شد. با وجود خطر دائمی حمله ازبکان، تصمیم به احیای چند قنات گرفت تا آب بیشتری را به سوی شهر جاری کند. فقط روزهای پنجشنبه را که طبق عادت و نذرش، روزه می‌گرفت، در روضه منوره می‌ماند و به عبادت مشغول می‌شد. سیفیِ حسینیِ قزوینی سیاستمدار بود، اما نه از جنس سیاستمداران روزگار خودش.می‌دانست باید در هنگامه خطر چه کند و چگونه صحنه را به سود خودش تغییر بدهد، اما به هر قیمتی این کار را نمی‌کرد. آرزو داشت پس از مرگ در یکی از دو حرم امیرالمؤمنین(ع) یا امام رضا(ع) دفن شود. وقتی در شبِ عیدِ غدیر سال ۹۶۰ق (۱۳ آذر ۹۳۲ش) درگذشت، به دستور شاه طهماسب، ابتدا تصمیم گرفتند پیکرش را به سوی نجف ببرند، اما خبر رسید طاعون در عراق بیداد می‌کند و اطرافیان دانستند خانه ابدی قاضی‌جهان، چنان‌که خودش گفته‌بود، در پایین پای حضرت رضا(ع) قرار دارد. این بود که او را به مشهد آوردند و در روضه منوره به خاک سپردند.

سیاستمدارِ هنرمندِ اهل خیر
قاضی جهان در ۱۲ محرم ۸۸۸ / ۱۰ اسفند ۸۶۱، در قزوین به دنیا آمد؛ در خانواده‌ای اهل علم که بیشتر به شغل قضاوت اشتغال داشتند و نسبشان به قاضی سیف‌الدین حسینی از سادات هرات می‌رسید. قاضی جهان ابتدا در قزوین به قضاوت مشغول بود، اما پس از تأسیس دولت شیعی صفوی به آن پیوست و با شاه اسماعیل یکم همراه شد؛ فرمانروای صفوی هم پس از غلبه در عراق، کار ساخت نهری را که گفتیم، به قاضی جهان سپرد و او با مدیریت و دقت فراوان، این کار را به پایان برد. وی پس از درگذشت شاه اسماعیل، نقش مهمی در به حکومت رساندن پسرش شاه طهماسب ایفا کرد و به همین دلیل، به مقام وزارت برگزیده شد؛ اما به دلیل جانبداری از جریانی سیاسی در دربار، مدت ۱۰ سال از عمر خود را در زندان گذراند. قاضی جهان در نهایت از اتهام خود تبرئه شد و به مقام وزارت بازگشت و تقریباً تا اواخر عمر، در این منصب ماند.
شاه طهماسب در «تذکره» خود به انتصاب قاضی جهان اشاره کرده و نوشته‌است: «قاضی جهان قزوینی را که از سادات سیفی است و به شرف علم و فضل و حُسنِ خط و انشاء و آداب و رسوم عدیل (مانند) نداشت به جای میرزا شاه‌حسین وزارت و صاحب دیوان دادم.» براساس گزارش قاضی احمد قمی در «خلاصه‌التواریخ»، قاضی جهان در فن نگارش و انشا سرآمد روزگار خودش بود و مهارتی بسزا در ساده‌نویسی داشت و معتقد بود باید اسناد این‌گونه نوشته شود؛ این در حالی بود که نویسندگان و منشیان معاصر وی، سخت‌نویسی و آوردن کلمات دشوار را در متن، از هنرهای اصلی در فن نگارش می‌دانستند. قاضی احمد قمی درباره مردمی بودن سیفیِ حسینیِ قزوینی هم، سخنان بسیاری آورده و تصریح کرده‌است وی در برخورد با زیردستان رئوف و مهربان بود و البته، بسیار اهل بخشایش. به سلسله جلیل سادات احترام فراوان می‌گذاشت. یک بار به شاه طهماسب گفته‌بود : «اگرسیخی سُرخ کنی و درگوشم فرو بری، بهتر است از آنکه به سادات «تو» بگویی»؛ به همین دلیل، فرمانروای صفوی در دوران حکومت خود و با پیروی از راهنمایی وزیرش، احترام فراوانی برای سادات قائل بود.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.