به گزارش قدس آنلاین، به تازگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رمانی برای گروه سنی بالای ۱۵ سال منتشر کرده به نام «گریز از سال صفر». «گریز از سال صفر» نوشته حسین قربانزاده خیاوی جلد اول سهگانهای علمی تخیلی است که به تازگی به بازار کتاب آمده و قرار است دو جلد دیگر آن منتشر شود.
در این رمان زمین، درختان و گیاهان به دلیل بیتوجهی انسان به محیط زیست و بلاهایی که بر سر طبیعت آورده، نیست و نابود شدهاند اما بشر هنوز زنده است و سبک زندگی تازهای در جریان است و دنیا به شکل یک کشور به حیاتش ادامه میدهد و به ظاهر مشکلی وجود ندارد. بشر مثل همیشه راضی، اما موجودات ریز که قرنها به چشم نمیآمدند قد برافراشتهاند و چنان قدرتمند و مهیب شدهاند که بشر با تمام دانش و تواناییاش در مقابله با آنها ناتوان است.
بد ندیدیم در آستانه روز دانشآموز درباره این رمان و ویژگیهای آن با نویسندهاش به گفتوگو بنشینیم اما از آنجا که قربانزاده خیاوی، مربی کانون پرورش فکری است و با نوجوانان ارتباط مستمر دارد، بحث ما رسید به نوجوان امروز، مطالبه او و نقشش در وقایع اخیر. این گفتوگو را بخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید رمانی علمی تخیلی با موضوع محیط زیست بنویسید؟
من مربی داستاننویسی کانون پرورش فکری هستم. هر روز با کودکان و نوجوانانی سروکار دارم که علاقه و گرایشهای تازهای از خود بروز میدهند، برای درک و نزدیک شدن به آنها باید دنیایشان را شناخت. ژانر علمی تخیلی و ترس در بین این گروهها محبوبیت دارد، هر چند تنها دلیل نوشتن رمان «گریز از سال صفر» نیاز و خواست این قشر از مخاطبها نیست ولی این استقبال بیتأثیر هم نبود.
دلیل پررنگ نوشته شدن این رمان، نقش و تأثیر کتابهای علمی تخیلی در غنیسازی تخیل و بالا بردن خلاقیت در مخاطب است. کتابهای ژانر علمی تخیلی برای تفهیم آموزهها، ارائه نکات تربیتی و ترغیب به تأمل و اندیشیدن، بهتر و سریعتر مخاطب را با خود همراه میکنند. پیش از اینکه نویسنده باشم مربی کودک و نوجوانم، یافتن مسیر پربار و کارآمد برای تربیت و تأثیرگذاری برایم مهم است و در اولویت.
رمانهای علمی تخیلی برای مخاطب لذت به همراه دارد که کودک و نوجوان خواهان آن است. ماجراجویی، بریدن و دور شدن از دنیای واقعی، دادن فرصت برای کشف، تبدیل ناممکنها به ممکن، بررسی احتمالها، امکان سیر و سفر در دنیاهای ناشناخته، کهکشانها و سرزمینهای رؤیایی، زیستن در شرایط خاص، خطرناک و نفسگیر، چشیدن طعم ترس و وحشت، تلاش برای ساختن دنیایی بهتر، وسیعتر شدن دنیای خیالورزی و از بین رفتن ترس با شناخت موقعیتها و بسیاری دیگر، از ارزشهای کتابهای ژانر علمی تخیلی است.
برای همین میخواستم از این فرصت هم برای نزدیک شدن به دنیای نوجوانها بهره ببرم. تصویری از آینده پیش رویشان قرار بدهم که به رشد اندیشه و ایجاد پرسش ختم خواهد شد.
مطالعه کتابهای ژانر در کشور ما چه جایگاهی دارد؟
هنوز والدین و حتی متصدیان تربیتی در کشور ما هستند که اعتقاد دارند افسانه، ژانر ترس و وحشت، ژانر پلیسی جنایی و ژانر علمی تخیلی برای کودک و نوجوان زیانبار و نوشتن چنین آثاری بیهوده و عبث است.
در زمانی که کتابهای ژانر در کشورهای صاحب ادبیات داستانی قوی، دارای مخاطب فراوان هستند، پرفروشاند، صاحب اتحادیه بوده و جلسات آموزش و محافل نقد و بررسی منظم دارند در کشور ما آثار انگشتشمار و محتاطانه در قالب آثار ژانر نوشته میشود. در باور مردم و حتی برخی از نویسندهها انگار کشورمان، شهرها و طبیعت آن نمیتواند مکان یک رخداد فضایی باشد. مثلاً یک بشقاب پرنده چرا نمیتواند در یک نقطه از ایران بنشیند؟ یا چرا یکی از اساطیر ایران نباید با موجودات فرازمینی درگیر شود یا ارتباط برقرار کند؟ به نظرم قابلیت اقلیمی، فرهنگی و اساطیری زیادی وجود دارد که میتواند پایه و اساس یک رمان علمی تخیلی باشد.
به صراحت و با استدلال بیان شده است که کتابهای علمی تخیلی در پیشرفت علم تأثیر گذاشتهاند. زمانی که «ژول ورن» ۲۰هزار فرسنگ زیر دریا را نوشت او را دیوانه نامیدند ولی اکنون کسی از دیدن زیردریایی و سفرش به اعماق اقیانوس حیرت نمیکند. در رمانهای علمی تخیلی دقیقاً آنچه بیان میشود شاید حقیقت پیدا نکند اما در این میان علاوه بر لذت، هیجان و سرگرمی، پرورش خلاقیت، خرد و اندیشهورزی شکل میگیرد با پذیرش اینکه مخاطب ژانر علمی تخیلی، بیشتر رمانی برایش ماندگار است که منطبق بر علم باشد و احتمال تحقق در آنها ممکن به نظر آید.
بسیاری از نوجوانها در ژانر علمی تخیلی کتابهای ترجمه را دنبال میکنند. این مسئله به دلیل بضاعت کم ادبیات کشور ما در این نوع است یا جذابیت کتابهای ترجمه و تبلیغات پیرامون آنها؟
ما جامعه پرسشگری نیستیم. ما را پرسشگر و مطالبهگر تربیت نکردهاند و این گناه و نقص بزرگ مدرسهها و اماکن تربیتی ماست. ما به نوعی از طرح پرسش گریزان هستیم چون نمیخواهیم برای یافتن جواب تلاش کنیم شاید برای همین کمتر به طرف نوشتن کتابهای علمی تخیلی میرویم. مشاهده کردهام مخاطبهای این قبیل کتابها بیشتر خلاق و پرسشگر هستند. در مورد علم و دانش تن به مطالعه میدهند و میخواهند سطح فهم و دریافت خودشان را بالا ببرند. حرفهایشان عمق بیشتری دارد، در بحث علمی موفقاند و حرفهایشان مبتنی بر استدلال است. با توجه به این مهم ضرورت دارد نویسندگان کشورمان بیشتر به خلق آثار علمی تخیلی روی خوش نشان بدهند. اما چرا چنین اتفاقی نمیافتد؟
جوامع شرق و در رأس آن کشورهایی که نام جهان سوم را یدک میکشند بیشتر ملتی شفاهی هستند تا کتبی. در این کشورها علم وارداتی است و به میان مردم راه نیافته است. نویسندهها هم بخشی از همین مردم هستند و کماطلاع از علم. برای خلق آثار خوب علمی تخیلی باید چهرههای علمی و متخصص وارد عرصه شوند که چنین اتفاقی نمیافتد. چرا؟ به این دلیل که در ایران یک چهره آشنا به علم، حیطه ادبیات (به خصوص ادبیات کودک و نوجوان) را در شأن خودش نمیبیند. از طرفی این قبیل چهرههای علمی با تکنیکهای داستاننویسی و خیالورزی بیگانهاند. فروش کتاب و درآمد ناشی از آن هم به حدی نیست که یک چهره علمی را تشویق کند به آموزش عناصر داستاننویسی و خلق اثر. برای همین اثر درخور توجهی در ژانر علمی تخیلی متولد نمیشود.
به این دلایل اضافه کنیم؛ عدم پیروی از قانون کپیرایت توسط ناشرهای کشورمان، ترجمههای فراوان و تبلیغات گسترده ناشرهای پرزرق و برق که بازار کتابهای ترجمه را در گونه علمی تخیلی شیرین و رنگین کرده است.
شما پیش از این، رمان «آب و زنجیر» را با موضوع جنگ، «روی سیم تار» را با موضوع چیستی مرگ و مرگهراسی و «رد انگشتهای اصلی» را با موضوع هویتیابی نوشتهاید. این نشان میدهد نویسندهای دغدغهمند هستید. موضوعهای داستانها با چه ملاکی انتخاب میشوند؟
در کارگاههای داستاننویسی به هنرجوها تأکید میکنم نویسنده مصلح اجتماعی نیست. مشکل و معضل را میبیند شاید برای رفع آن راهحل و راه چاره بلد نباشد، شاید هم بلد است اما منابع و قدرت الزامآور و امکاناتی در اختیار ندارد که برای رفع معضل اقدام کند، پس تنها میبیند، موشکافانه کشف میکند و در معرض دید قرار میدهد. این مسئولان و مصلحان اجتماع و مردم هستند که باید دست به کار شوند و نقص را برطرف کرده و اوضاع را بسامان کنند.در خلق رمان همواره چنین دیدگاهی دارم؛ نوجوانانی را شبیه بسیاری از نوجوانهای جامعه انتخاب میکنم، یکی مغرور و خودخواه، یکی ترسو، یکی خیالاتی، یکی عاشق کتاب، دیگری عاشق شرارت، این نوجوانها را در شرایط خاصی قرار میدهم که آشنا هستند و برای همه ما احتمال وقوع دارند در این شرایط شخصیتهایم رفتارهای گاهی منطقی و گاهی غیرمنطقی نشان میدهند و پرسش و تأمل در مخاطب شکل میگیرد. موضوعها از دنیای نوجوانی من هستند که وقتی آن را از دید یک نوجوان امروزی میبینم گاهی شگفتانگیز میشوند. موضوعها از شناخت و نزدیکی به نوجوانها میآیند، از خاطرهها و گاهی از تاریخ این سرزمین اما با رنگ و بویی مخصوص امروز.
فکر میکنید نویسندگان کودک و نوجوان ما تا چه اندازه این قشر را میشناسند؟
اگر نویسندهای با دنیای نوجوان (به خصوص کودک) ناآشنا باشد، پذیرفته نمیشود. با توجه به شغلی که دارم و با کتابها و نویسندگان بسیاری آشنایی دارم از نزدیک دیدهام نویسندهای که نامآشنای این عرصه است و کتابهای زیادی دارد ولی در سال کتابهایش به تعداد انگشتهای دست به امانت نمیرود و خواننده ندارد. دلیلش را طرز فکر نویسنده، عدم شناخت کودک و نوجوان، خشکنویسی و غرق شدن در دنیای سیاست و بزرگسالی میدانم.
داریم نویسندههایی که به اصطلاح کودک درونشان هنوز زنده است و تماشای دنیا از دید یک کودک و نوجوان برایشان سخت نشده و کتابهای موفقی که در این حوزه خلق میشود از سوی چنین نویسندگانی است.
معتقدم هر نویسنده مخاطبهای خاص خودش را دارد و باید هم چنین باشد. در حوزه نوجوان کتابی که تنه میزند به دنیای کودک زیاد داریم و گله و شکایت نوجوانها در مواجهه با چنین کتابهایی، سطح پایین بودن آنهاست برای همین این قبیل کتابها در رقابت و مقایسه با آثار ترجمه حرفی برای گفتن ندارند.
چه تحلیلی از نوجوان امروز و مواجهه آنها با وقایع اخیر دارید؟
اگر از این قشر و نسل راضی نیستیم و رفتار آنها را نمیپسندیم مقصر آنها نیستند، مقصر مربی، معلم و تربیتکنندههای دهههای ۴۰، ۵۰ و ۶۰ هستند که از عهده تربیت آنها برنیامدهاند، اما به نظرم چنین نیست، این نسل با نسل ما فرق دارد. باید هم فرق داشته باشد این فرمایش حضرت علی بن ابیطالب(ع) است: «فرزندانتان را برای زمان خودشان تربیت کنید».
این نوجوانها مثل ما نمیاندیشند قرار هم نیست مثل ما بیندیشند کما اینکه نسل امروز ژاپن مثل ژاپنیهای پس از جنگ نمیاندیشند و مثل آنها مردن از فرط کار را شرف و افتخار نمیدانند. به نظرم با این نسل باید به زبان خودشان حرف زد. این نسل تمایل شدید دارد به شفافیت و گفتمان آن هم از نوع صریح و کوتاهش که زود نتیجه بدهد. اگر با زبانی غیر از زبان خودشان با آنها حرف بزنیم نخواهند پذیرفت و درک نخواهند کرد آن گاه به زبان خودشان با ما حرف خواهند زد.درک نوجوانها و تعامل با آنها سخت نیست اگر آن را سخت و پیچیده نکنیم.
نوجوانی که اهل مطالعه است و با کتاب بیگانه نیست برای بیان مطالبات و خواستههایش چه میکند؟
کتاب نقش تربیتی بالایی دارد، کتابخوان به مسائل بیتفاوت نیست و همواره کنشگر است. نوجوانی که اهل مطالعه باشد پرسشگر میشود. مطالبهگری در ذات انسانهای کتابخوان است که نسبت به مسائل پیرامون خود حساس هستند. شکل مطالبهگری در کشورهای مختلف متفاوت است که بخشی از آن گره خورده به فرهنگ، آیین و باورها اما شکل بارز و شناخته شدهاش در تمام دنیا با حضور در خیابان نمود پیدا میکند که بیشتر به منظور دیده شدن و بیان اعتراض شکل میگیرد. با اینکه شکل اعتراض در بسیاری از کشورها به هم شبیه است اما برخورد با این اعتراضهاست که تعیینکننده است.اعتراضهای خیابانی ریشه در خشم دارد و مخرب است اما مدیریت آن نباید با خشم باشد که در این صورت دامنه اعتراضها گسترده و زمان آن طولانی میشود.
خبرنگار: خدیجه زمانیان
نظر شما