به گزارش قدس آنلاین، جلال در روزگار ما نمودهای آشنای دیگری هم دارد، گرانترین و مهمترین جایزه ادبی که در کشور اهدا میشود به نام او ثبت شده و در بیشتر شهرهای دور و نزدیک هم میدان و خیابانی به نامش شناخته میشود.
به بهانه سالروز تولد این نویسنده به سراغ راضیه تجار و اکبر صحرایی؛ اعضای هیئت علمی جایزه ادبی جلال آلاحمد رفتیم تا درخصوص جلال آلاحمد، سبک نویسندگی او و کتابهایش صحبت و خواندنیترین آثارش را برای نسل امروز معرفی کنند.
نویسندهای که دغدغه وطن داشت
راضیه تجار که علاوه بر فعالیت پررنگ در داستاننویسی و نقد، چندین دوره عضو هیئت علمی جایزه جلال آلاحمد بوده است، درباره شخصیت جلال و آثارش میگوید: آلاحمد منتقد حکومت زمانهاش بود. جدا از نویسندگی اهل تفکر و اندیشه بود. نوشتههای او بیشتر از آنکه جنبه لذتبخشی داشته باشد آگاهیبخش و بیدارکننده است. مخاطبی که میخواهد سراغ او برود فقط به صرف لذت بردن از داستان و ادبیات، آثار او را نمیخواند.
نویسنده کتاب «زن شیشهای» با بیان اینکه گفتهها و نوشتههای جلال برای جوانان زمانهاش حجت بود، درخصوص دغدغههای نویسندگی آلاحمد میگوید: جلال در آثارش دغدغه وطن داشت و آثارش با ایمان و بیداری همراه بود. او خودباور، مقاوم و نترس بود. کمتر نویسندهای بود که مثل او نگاه کند و بیندیشد. او در آثارش به دُملهای چرکین روز، نیشتر میزد. هم بر روشنفکران زمانهاش تأثیر گذاشت و هم نظام وقت از نوشته و گفتههایش حساب میبرد.
به گفته تجار، زبان جلال به زبان توده مردم نزدیک بود و نثر چکشی، عصبی و نزدیک به محاوره داشت. نویسنده «شعله و شب» توضیح میدهد: نثر تند و تیز و پرخاشگر او با آن زبان خاص، جملههای کوتاه و گیرا و تقطیعهای کوتاهش معروف است.
تجار با بیان اینکه هر کسی که خواهان بیداری و آگاهی باشد همیشه مخاطب آثار جلال است به معرفی چند اثر از او میپردازد و میگوید: همه آثار او خواندنی هستند از داستانهای کوتاهش گرفته تا «خسی در میقات» که نگاه ویژه جلال در آن موج میزند یا «مدیر مدرسه» که نقد جدی است به دستگاه آموزشوپرورش آن زمان.
تجار با بیان اینکه نامگذاری بزرگترین و گرانترین جایزه ادبی به نام جلال آلاحمد مزد زحمات اوست، تأکید میکند: این نامگذاری مزد نویسندهای است که ارزش وطن را میدانست، خودباخته نبود و در برابر غرب ایستاد. مسیری که جلال پیمود با این نامگذاری همواره ادامه دارد.
کنکاش در دو فضای مذهبی و روشنفکرانه
اکبر صحرایی که با رمان «حافظ هفت» برگزیده بخش داستان پنجمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد شده است، جلال را نویسندهای میداند که توانسته با زیست و کنکاش در دو فضای روشنفکری و مذهبی، آثاری خلق کند که در ادبیات معاصر ایران جریانساز بودهاند.
او میگوید: جلال آخوندزاده طلبهای بود که با تحولات ایران اشغالشده آن زمان توسط روسیه و انگلیس، تغییر رویه داد و جذب حزب توده شد، اما این شانس را داشت که برگردد و در نتیجه آثاری ماندگار خلق کند که دامنه تأثیرش تا به امروز ادامه دارد.
صحرایی با نقل خاطرهای از جلال به تغییر مسیر او اشاره میکند و میگوید: جلال در خاطراتش نوشته وقتی داشتیم در خیابانهای تهران با جوانان تظاهرات میکردیم، دیدم کامیونهای ارتش روس ما را حمایت میکردند و هوای ما را داشتند من در آن لحظه از خودم پرسیدم من کجا ایستادهام؟ رفتم در کوچهای و با خودم خلوت کردم که منِ جلال، چرا باید شعاری بدهم که حامی آن سربازان روس هستند؟!
نویسنده مجموعه «سنگر علافها» با بیان اینکه نکته مهم زندگی جلال این است که او با درک دو فضای مذهبی و روشنفکری و کنکاش در این فضاها دست به خلق اثر زده، فارغ از ترجمهها آثار این نویسنده را به سه دسته تقسیم میکند و میگوید: دسته نخست آثار فلسفی و روحانی اوست که کتاب «خسی در میقات» در این دسته جای میگیرد. دسته دوم آثار سیاسی او هستند که در آنها حوزه روشنفکری را به نقد و چالش میکشد و دو اثر «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» در این دسته جای میگیرد که نوشتن این آثار موجب شد دوستان و رفقای قدیمی آلاحمد او را طرد و تخریب کنند. دسته سوم مجموعه داستانها و داستانهای بلند او نظیر«زن زیادی»، «دید و بازدید» و «مدیر مدرسه» است.
صحرایی میافزاید: با توجه به این دستهبندی مخاطب امروز میتواند آثار او را بخواند و تعمق کند.
زبان سادهای که رقیب پیچیدهنویسی شد
نویسنده «کتیبه ژنرال» در بخش دیگری از صحبتهایش به زبان و نثر جلال و تأثیری که این زبان بر ادبیات معاصر گذاشته، اشاره میکند و میگوید: تاریخ ادبیات ما مرهون زبان و سبک جلال آلاحمد است. زبان ساده، سلیس و منتقدانه او تأثیر زیادی روی نویسندگان بعد او داشت و این تأثیر تا به امروز ادامه دارد.
صحرایی با بیان اینکه نثر خود او متأثر از شیوه نویسندگی جلال است، توضیح میدهد: تا پیش از جلال نوشتههای نویسندگان، بهخصوص نوقلمها درگیر پیچیدگی و دوپهلو گویی بود که در نتیجه ورود ترجمه و تأثیر ادبیات غرب بر ادبیات ما سایه انداخته بود، اما جلال با آن زبان ساده، چکشی و محاورهایاش رقیب این نثر شد و پیچیدهنویسی را در میان نویسندگان کمرنگ کرد.
خبرنگار: خدیجه زمانیان
نظر شما