تحولات لبنان و فلسطین

۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۱
کد خبر: 832550
پژوهشی سعودی، درصدد ارائه نگاهی شکسته از جریان شیرازی

به گزارش قدس آنلاین، جریان شیرازی، یکی از گفتمان های فرعی شیعه است که تاکنون هزینه های سنگینی را برای عدم همگرایی جهان اسلام تحمیل نموده است. این جریان با ارائه قرائت غیررسمی از گفتمان اصلی تشیع (تأکید بر اموری که خلاف اجماع بزرگان شیعه است) و با دامن زدن به اختلافات میان شیعه و سنی، انحصار برائت در لعن، اهانت علیه مقدسات مذاهب می نماید. همچنین شیرازی ها با ترویج قمه زنی و ... موجبات وهن عزاداری شیعی را بوجود و از این طریق، بهانه برای گروهک های تروریستی جهان اسلام فراهم کرده اند.

شوربختانه، باید اعتراف کنیم تاکنون پژوهشی آکادمیک و روش شناسانه درباره معرفی و نقد این جریان، توسط مجامع آکادمیک شیعی انجام نشده است. از آن سو، مشاهده می‌کنیم که مراکز پژوهشی ضدشیعی، با انگیزه های خاص مصمم هستند تا با معرفی غرض آلود و ناقص از این فرقه، نگاهی التقاطی از آنها ارائه و بر تنور «شیعه هراسی» در جهان اسلام بدمند. به همین مناسبت در یادداشت پیش رو به نکاتی در مورد این کتاب و مقاصد آن اشاراتی خواهیم داشت.

یکم: این کتاب، رساله دکتری الغامدی در سال۱۴۴۰ق در «جامعه الملک السعودیه» کهن ترین دانشگاه در پایتخت عربستان است. قرار گرفتن نام «محمدبن عبدالله الوهیبی» و «سعود بن سلمان آل سعود» به عنوان اساتید راهنما و مشاور(که نوشتارهای متعددی در عدالت صحابه، امهات مؤمنین و تعریف خاصی که از مناسبات اهل بیت(ع) وصحابه در آثار خود دارند)تأثیرات جدی خود در این پژوهش را نشان داده است. بررسی محتوای این کتاب نشان می دهد که الغامدی با پذیرش پیش فرض اساتید خود، نگاه جریان شیرازی به عدالت صحابه را به چالش کشیده و از نگاه اصلی بزرگان شیعه(که بارها بی احترامی به بزرگان اهل سنت را محکوم کرده اند)غافل شده است.

دوم: الغامدی در مورد معرفی این کتاب نوشته است که: «فرقه شیرازی ها یکی از افراطی ترین و خطرناک ترین جریانات شیعه اثنی عشری به شمار می رود. از نظر وی، این فرقه با اهل سنّت و جماعت درگیری جدی داشته و این نبرد در آینده نیز ادامه خواهد داشت. او نقش فرقه شیرازی را در دامن زدن به دشمنی و نفرت پراکنی نسبت به اهل سنّت در جهان اسلام برجسته می داند و گسترش تفکّر آنها، حتی در بین جوامع شیعه را بسیار مخاطره آفرین می داند و تصریح می کند تهدیدات این فرقه، روز به روز بیشتر و آشکارتر می شود.»

سوم: مصنّف در مورد ضرورت این پژوهش نوشته است: «نفوذ تفکّر آنها با ابزارهای رسانه ای در سال های اخیر رشد فزاینده ای داشته و به جهت مقابله با آنها، بایست جامعه اهل سنّت از تهدیدات آنها آگاه شوند و لایه های متعدّد تفکر آنها را دقیق تر بشناسند.» الغامدی تصریح کرده که «همگان باید از تفاوت میان فرقه شیرازی ها و سایر جریان های وابسته به تشیّع آگاه شوند و برای مقابله با آنها چاره جویی کرده و برای جلوگیری از خطر آنها هم پیمان شوند». مصنّف با طیب خاطر مطالعه این کتاب را تضمین و ضرورت مطالعه آن به نخبگان جهان اسلام را پیشنهاد کرده است.

چهارم: با بررسی محتویات این کتاب متوجه می شویم که هر چند مصنّف معرفی و نقد این جریان را غایت خود قرار داده است؛ ولی در موارد متعدّدی از این هدف تخطی کرده است و فراوان بجای نقد شیرازی ها، به نقد کلیّت تشیّع پرداخته و حجم انبوهی از نوشتار خود را به تکرار شبهات بی اساس علیه تشیّع اختصاص داده است. این مشابهت تا حدی است که برخی مطالب کتاب، شبیه تهمت های آثار مشابهی از قفاری سعودی و احسان الهی ظهیر پاکستانی است. عدم انصاف در مطرح کردن برخی از سرفصلهای کتاب و اعراض از مفاد آیه «وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلیٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقویٰ» از مهمترین نقدها بر این اثر است. وسعت تتّبّع، ارجاعات دقیق و ارائه اطلاعات و مستندات به روز از فعّالیّت های جاری این فرقه، از نقاط قوت این اثر است و ضرورت خوانش انتقادی از گزاره های این کتاب را دوچندان نموده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.