او که دانشآموخته مدرسه عالی سینماست چندین فیلم کوتاه موفق در کارنامهاش دارد و سال گذشته با «ملاقات خصوصی» در فجر چهلم همه حواسها را به خودش معطوف کرد و به جمع فیلماولیهای جریانساز راه یافت.
«ملاقات خصوصی» برگرفته از یک داستان واقعی است که شمس سوژه آن را از میان پروندههای زندان و هنگام ساخت یک مستند پیدا کرده است. این فیلم درامی عاشقانه است که داستان پرهیاهو و غیرمنتظره فرهاد و پروانه را روایت میکند. این دو به شکلی نامتعارف با یکدیگر آشنا میشوند و دلبستگی فرهاد به پروانه، پای دختر را هم به این عاشقی باز میکند و این تازه آغاز ماجرا و تاوان سنگین آن است... .
گفتوگوی ما با امید شمس درباره «ملاقات خصوصی» که این روزها در حال اکران است را بخوانید.
شما فیلمسازی هستید که با سختیهای بسیار وارد سینما شدید اما کارنامه موفقی دارید و همین سبب شد با اعتماد به نفس بیشتری سراغ فیلم بلندی بروید که حاشیههای زیادی هم داشت؟
از فیلمنامه «ملاقات خصوصی» هم معلوم بود که تولید بسیار سختی دارد. طبیعتاً محدودیتهای کرونا هم به این سختیها دامن زد. وقتی که فیلم ساخته شد و به جشنواره رسید با بیمهریهای بسیاری روبهرو شد. در اقدامی عجیب سیمرغ مردمی را حذف کردند، تهمتهای زیادی به من زدند و برایم شایعه چاقوکشی راه انداختند و بدون هیچ مدرکی آن را تیتر اخبار کردند. پس از آن هم که فیلم توقیف شد مدتها پیگیر رفع توقیفش بودیم و در نهایت قرار بود مهرماه اکران شود که ناآرامیهای اخیر پیش آمد.
فکر میکنید علت این تقابلها چه بود؟
بخشی از آن حسادت به فیلم بود، عدهای میگفتند چطور یک فیلماولی توانسته چنین چیزی بسازد. یک تهیهکنندهای هم که خودش در جشنواره فیلم داشت به این قضیه دامن زد و علیه فیلم جوسازی میکرد.
در زمان جشنواره هم افرادی از ارگانهای مختلف که فیلم را دیده بودند برای توقیفش نامهنگاری کردند.
در حالی که قرار بود فیلم عید نوروز اکران شود اما بعدها فهمیدم از همان روزهای جشنواره این جوسازیها شکل گرفته است.
دلیل توقیف فیلم چه بود؟
پروانه ساخت را در دولت قبلی گرفته بودیم اما در دولت جدید برخی سازمانها به محتوای فیلم انتقاد داشتند. البته تا به حال هم چنین فیلمی درباره زندانها ساخته نشده بود و سختگیری میکردند.
قاعدتاً نهادهای ذیربط همان زمان فیلمنامه را خوانده بودند.
بله. برای گرفتن پروانه ساخت در دولت قبلی تقریباً هشت ماه درگیر بودیم. سازمان زندانها، قوه قضائیه و وزارت ارشاد اصلاحیههای بسیاری به نسخه اولیه دادند که برطرف کردیم؛ ضمن اینکه سازمان زندانها برای پروژه ناظری تعیین کرد که پلان به پلان فیلم را چک کند. در نهایت آنچه ساخته شد طبق فیلمنامه بود و حتی یک دیالوگ فراتر از فیلمنامه نداریم. پس از آن فیلم به جشنواره رفت و جوسازیها شروع شد. من شاهد بودم کسانی که حتی در جشنواره، فیلم نداشتند به تماشای «ملاقات خصوصی» میآمدند که آن را بزنند؛ حجم سنگینی از این اتفاقها جمع شد و به فیلم ضربههای بدی زد.
فیلم نسبت به نسخه جشنواره تغییراتی هم داشته؟
نه. فقط در تیتراژ آغازین جمله «براساس داستان واقعی» حذف شده است.
داستان «ملاقات خصوصی» از دو جهت خیلی بکر است؛ اتفاقی که در زندان میافتد و به تصویر کشیدن عشقی که خیلی شمایل تازهای دارد. این ایده چطور شکل گرفت؟
سال ۹۷ ـ۹۶ برای ساخت فیلم به همراه علی سرآهنگ به زندان کچویی رفته بودیم و به پروندهای برخوردیم که زنی برای همسرش مواد مخدر برده و حکم اعدام گرفته است. البته ماجرای عاشقانهای در میان نبود و بعداً خردهپیرنگها و اتفاقات در فیلمنامه خلق و با قصه واقعی دراماتیزه شد. مثلاً داستان زندگی برادرم ایمان تقریباً واقعی است؛ قهرمانی که در مسابقه مردان آهنین حضور داشت و وقتی این مسابقه تعطیل شد خیلی سرخورده بود و به خلاف کشیده شد. لوکیشن فیلم هم همان محلهای است که ما در آن بزرگ شدیم و خانوادهام هنوز آنجا زندگی میکنند. فضای آنجا برایم بسیار آشناست و بر آن کاملاً مسلط بودم.
اضافه کردن داستان ایمان به فیلم یک جور ادای دین به زندگیاش است؟
البته من یک فیلمنامه مخصوص برادرم نوشتهام اما داستان این فیلم از یک طرف درباره شخصیتهایی است که قابلیتهایی دارند اما به خاطر شرایط جامعه در جایگاه خودشان قرار ندارند و اساساً بزهکار هم نیستند. مثلاً پروانه بزهکار نیست و شخصیت معصومی دارد. قبلاً میخواسته پزشک شود اما عطار شده یا فرهاد که استاد دانشگاه است به خاطر شرایط سخت مالی مجبور به دزدی شده و برادر پروانه یعنی ایمان قهرمان بوده اما به خاطر شرایط جامعه به سمت خلاف رفته است.
شخصیتپردازی و انتخاب بازیگر هم بر همین اساس بود و برای نقش ایمان دنبال بازیگر بودم اما کسی را با این مشخصات فیزیکی پیدا نکردم و در نهایت چند ماهی با ایمان تمرین کردم که او هم از پس نقش برآمد.
با این اوصاف «ملاقات خصوصی» فیلم شخصیتهاست یا موقعیت؟
به نظرم موقعیتهایی که روی شخصیتها تأثیر گذاشتهاند. اگر این موقعیتها نبود شاید جایگاه شخصیتها شکل دیگری پیدا میکرد. در جنوب شهر آدمهایی هستند که برای خودشان آرزو دارند و از توانمندیهایی برخوردارند اما اغلب به خاطر فقر سرکوب میشوند اما عده کمی هم هستند که با اراده سعی میکنند خودشان را بالا بکشند.
در زندگیام آدمهای زیادی دیدم که این مسیر را رفتند و نشان دادند، آنها برایم دغدغه بودند.
یکی از امتیازات فیلم لوکیشن بکر، بهکارگیری هوشمندانه المانهای تصویری در مواجهه دو فضای زندان و زندگی پروانه است. چطور به چنین کلیتی رسیدید؟
من وقتی فیلمنـــامــه مینویسم به یک ایده ناظری از قصه میرسم که باید در تمام اجزای فیلم مانند رنگ، نور، لباس، صحنه و جنس تصویر، فضاسازی و لوکیشن جاری شود. مفهوم اصلی برای من این بود که در آن منطقه یک زیبایی هر چند کوچک میتواند نجاتدهنده باشد و این را میتوان به جامعه تعمیم داد. در آن محله که معماری بسیار بدی دارد آن دشت زیبا نمود پیدا میکند و پروانه با روح لطیفش مردم را نجات میدهد و در شرایطی که پر از فضای خلافکاری است عشق نمایان میشود. اتفاقاً حرف اصلی فیلم هم همین است که عشق میتواند نجاتدهنده باشد حتی در زندان. به همین دلیل با طراح صحنه و لباس، فیلمبردار، طراح نور و... گفتوگوهای مفصلی داشتیم که چطور این مفاهیم باید نمود پیدا کند و در خروجی فیلم عینی شود.
محلهای که در آن زندگی کردید سوژههای زیادی دارد. باز هم آنها را به سینما میآورید؟
بله آنجا پر از قصه است و من هم در مسیری فیلم میسازم که در آن زیست کردم و دغدغهاش را دارم؛ قطعاً بانک عاطفی من رجوع به قصههایی است که در آن غرق بودم و زندگیشان کردم. احتمالاً فیلمهای بعدیام هم در این حال و هوا خواهد بود تا جایی که بتوانم از این دغدغه رها شوم.
«ملاقات خصوصی» را پدیده جشنواره چهلم فجر میدانند و همین هم توقعات را از شما بالا میبرد. برنامهتان برای فیلم بعدی چیست؟
دارم مینویسم، اما واقعاً نمیدانم برخورد این دولت با فیلمنامهها چگونه است؛ سینما زمانی میتواند آگاهیبخش و تأثیرگذار باشد که به واقعیت نزدیک شود و معضلات جامعه را به شکلی هنرمندانه به تصویر بکشد.
در شرایطی که سینما مخاطب کمتری دارد، فیلمهای موفق میتوانند نجاتبخش باشند؟
متأسفانه از سوی عدهای یک جوی به وجود آمده که سینما را تحریم کنند. کجای دنیا اگر به چیزی اعتراض دارند با هنر چنین کاری میکنند؛ آن هم با هنر که جبهه اول آگاهیدهنده جامعه است. چطور میتوان فیلمی را تحریم کرد که از معضلات روز جامعه حرف میزند و حرفش متعلق به مردم است. اتفاقاً باید از این سینما حمایت شود. اقتصاد سینما هم به آدمهایی وابسته است که در آن کار میکنند، آن هم سینمایی که بیش از این دو سال درگیر کرونا بود و امروز باید به فکر کسانی باشیم که از این راه ارتزاق میکنند. متأسفانه عدهای فکر میکنند در سینما همه دستمزدهای میلیاردی دارند اما این گونه دستمزدها مختص چند نفر است. فیلم ما متعلق به بخش خصوصی است؛ فیلمی که با دلار ۲۰ هزار تومانی ساخته شده و ۱۶ میلیارد هزینه تولیدش بوده اما اکنون معلوم نیست اصلاً بازگشت سرمایه داشته باشد یا نه! این را هم در نظر بگیریم که قشری خارج از سینما به عنوان سرمایهگذار درگیر این چرخه اقتصادی هستند.
خبرنگار: صبا کریمی
نظر شما