به گزارش قدس آنلاین، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ابتدای سال در حرم مطهر رضوی وابستگی اقتصاد کشور به دلار را یکی از نقاط ضعف اقتصاد و سیاستهای اقتصادی کشور برشمردند و افزودند: «برخی کشورهایی که مورد تحریم غرب قرار گرفتند با قطع وابستگی خود به دلار و کار کردن با پولهای محلی، وضع بهتری پیدا کردند که ما نیز باید همین کار را انجام دهیم».
در حالی که بخشی از مناسبات پولی- بانکی نظام بانکداری بینالملل مبتنی بر دلار شکل گرفته است، هشت کشور در اولویت برای پیمان پولی دو جانبه با ایران قرار دارند که در صدر این فهرست چینیها هستند. پس از این کشور، هندیها، کرهجنوبی، ترکیه، امارات، تایوان، پاکستان و روسیه قرار گرفتهاند. اما گسترش پیمانهای پولی بین ایران و دیگر کشورها با چالشها و موانعی همراه است که ابتدا باید این موانع رفع شود.
محسن بخشی، پژوهشگر حوزه ارز و بانکداری بینالملل با اشاره به موانع موجود در این مسیر به تبیین ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است. وی با یادآوری اینکه کشور ما از نظام پرداخت بینالمللی مبتنی بر دلار و سامانهها و بانکهای تحت سلطه و نظارت آمریکا اخراج شده است، میگوید: ایران دسترسی آنچنانی به نظام پرداخت دنیا ندارد به همین دلیل فعالیتهایش مبتنی بر کانالهای پرداخت غیررسمی، صرافی و استفاده از کانالهای تراستی است.
بخشی با اشاره به توفیقات اندک کشور در زمینه پیمانهای پولی دوجانبه به خبرنگار قدس میگوید: پیمانهای پولی یکسری اهداف اقتصادی دارند که برای میل به این اهداف باید زیرساختهای آن را هم ایجاد کنیم. یکی از زیرساختهای مهم پیمانهای بینالمللی بین کشورها، «سازوکار پرداخت» است.
وی میافزاید: یکسری تلاشهایی برای حذف دلار در دورههای مختلف بانک مرکزی انجام شده است، در برهههایی حتی مجلس نگهداری دلار را غیرقانونی اعلام کرد، در صورتی که اصل حرف این نیست که واقعاً اسکناس دلار داشته یا نداشته باشیم، چون تنها یک یا ۲درصد از پرداختهای بینالمللی مبتنی بر اسکناس است، بحث مهم استفاده از دلار به عنوان ابزار مبادله است. یعنی وقتی میخواهیم از کشوری کالا وارد یا به کشوری صادرات کنیم از دلار به عنوان ابزار پرداخت استفاده میکنیم. این جنبه استفاده از دلار است که کشور را تحت فشار قرار داده است.
استفاده از ابزار مبادلات جایگزین
این پژوهشگر حوزه ارز و بانکداری بینالملل با اشاره به ضرورت ایجاد سازوکارهای موازی مالی با نظام پرداخت بینالمللی که ما را از آن محروم کردند، میگوید: حذف دلار به این شکل امکانپذیر است که ما از ابزار مبادلات جایگزین دلار استفاده کنیم؛ یعنی سازوکارهای بانکی مستقیم، بین ایران، ترکیه، چین و یا سایر کشورهای طرف تجاری ایجاد شود، به طوری که با اتصال بانکهای دو کشور و استفاده از سامانههای بومی بتوان از یک ارز غیردلاری مثلاً با چین از یوان و با ترکیه از لیر و... استفاده کنیم و مبتنی بر همین حذف دلار انجام شود.
بالا بودن هزینه مبادلات در کانالهای غیررسمی
پژوهشگر حوزه ارز و بانکداری بینالملل توضیح میدهد: در این راستا یکسری اقدامهای جسته و گریخته انجام دادیم، مثلاً با روسیه توانستیم از روبل و با چین از یوان استفاده کنیم منتهی این سازوکارها رسمی نیستند و برای کشور هزینه دارند.
بخشی میافزاید: سازوکارهای غیررسمی نه تنها هزینه تجارت کشور را بالا میبرند، بلکه سبب میشود بانک مرکزی به عنوان نهاد مقرراتگذار و نهاد بالادستی، نظارتی روی این کانالهای پرداخت نداشته باشد و نداند هزینه اینکار برای کشور چقدر است و از چه کانالهایی انجام میشود؟ برخی میگویند اکنون این کار در حال انجام است ولی با چه هزینهای، با چه سازوکاری، با چه شفافیتی و چه نظارتی؟ آیا بانک مرکزی روی آنها نظارت دارد و میتواند مداخله کند، مثلاً در مواقعی که کشور دچار بحران ارزی میشود میتواند آن نهادهای واسط را مجبور کند که بیایند در بازار مداخله کنند؟ چنین چیزی وجود ندارد.
ضرورت انجام مبادلات زیر نظر بانک مرکزی
وی تأکید میکند: برای سال۱۴۰۲ بانک مرکزی که در رأس پرداختهای بینالمللی است در سیاستگذاریها باید هدفگذاری کند که برای کشورهای طرف تجاری اصلی ما یعنی چین، ترکیه، روسیه، عمان، امارات، پاکستان، افغانستان، عراق و سایر کشور چه برنامهای دارد. کانالهای بانکی رسمی، نه به آن شکلی که دیگر کشورها دارند، بلکه به آن صورتی که طرفین آن را بپذیرند ایجاد کنیم که هم زیر نظر بانک مرکزی ما و هم هزینه تراکنش مشخصی داشته باشد. برای این کار باید از سامانههایی که قابل تحلیل و رصد آمریکا نباشد استفاده کنیم و کشور را ببریم به سمتی که بخش بزرگی از تجارت کشور از سازوکارهای پرداخت بانکی مستقیم بین ایران و طرف تجاری با هزینه تراکنش مشخص انجام شود.
همراهی با چین و روسیه در مسیر دلارزدایی
حدود نیمی از جمعیت دنیا و نزدیک به یکسوم تولید اقتصادی جهان در حوزه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای قرار دارد. با این حال بخشی میگوید: ابتدا خود پیمان مهم است که در چه پیمانی عضو هستیم و دوم اینکه جهتگیری آن کشور چیست و چه برنامهای با آمریکا دارد. مثلاً چین و روسیه به دنبال این هستند که پرداختهای غیردلاری داشته باشند و این همراستایی به موفقیت پیمان دو یا چندجانبه منجر میشود. همچنین با وجود اینکه پیمانها ظرفیت خوبی است نباید منتظر این پیمانها باشیم. شاید اعضای شانگهای به دنبال حذف دلار نباشند و ما باید خودمان با کشورهای طرف تجاری برای این کار برنامه بریزیم. سوم اینکه این زیرساخت را به صورت دوجانبه و مبتنی بر هر کشوری ایجاد کنیم. ترکیه، روسیه و چین کشورهای عمده طرف تجاری ما هستند که با هر کدام باید یک مدلی پیمان ببندیم.
وی میگوید: بیشتر دولتها عموماً مسیرهای کوتاهمدت را انجام میدهند و تا به یک ثباتی رسیدند، بیخیال ادامه کار میشوند. در صورتی که این مسیر در بلندمدت نتیجه میدهد؛ چین از زمانی که اعلام کرد قصد دارد یوان خودش را بینالمللی کند و مسخره شد تا انجام این کار، ۱۲سال تلاش کرد تا اینکه در سال ۲۰۲۱ نصف پرداخت تجاری خود را با ارز ملی خودش یعنی یوان انجام میدهد.
نظر شما