هر وقت با آقاجون وارد حرم میشدیم، اصرار داشت از پایین پا وارد شود. میرفتیم به سمت صحن نو، هر چند به نظر من همه جای حرم نو بود. دور امام رضا می چرخیدیم و میرسیدیم به جایی روبهروی گنبد بعد آقاجون میایستاد و شروع میکرد به خواندن زیارتنامهای در قطع پالتویی با جلدی سفید و نقشهای آبی و زرد، همان وقت بود که آدمها دورمان جمع میشدند. خودم را میچسباندم به آقاجون تا بین جمعیتی که دورمان جمع شدهبودند گم نشوم. حالا همه ساکت بودند و به زیارتنامه گوش میدادند. چند سالی است که آقاجون نیست تا برود حرم و برای زائرها زیارتنامه بخواند، حالا هر وقت میروم حرم، یکی پیدا میشود که وقت خواندن زیارتنامه دستش را بگذارد روی شانهام و بگوید: «دخترم بلندتر بخون زیارتنامه رو منم بشنوم.» من هم با شوق برایش زیارتنامه میخوانم و سوزناکتر از زمانی که برای خودم تنها میخوانم، تا زائر امام رضا(ع) کیف کند ولی دلم می خواهد کوچک شوم، کنار دست آقاجون بایستم و منتظر باشم برایم زیارتنامه بخواند.
زیارتنامهخوانی رسمی است که همه این سالها در حرم مطهر رایج بوده و هنوز هم هستند کسانی که برای دیگران زیارتنامه میخوانند.
زیارتنامهخوانی از دروازه شهر
سال 1200 شمسی را تصور کنید، مشهد است و شش دروازه اصلی، بعضیها از دروازه بالاخیابان وارد شهر میشوند، بعضیها از دروازه پایین خیابان، بعضیها از دروازه سراب، دروازه ارگ و عیدگاه و نوغان هم هست. هر روز چند صد نفر از این دروازهها وارد شهر میشوند. زائرانی که به هر دلیلی به مشهد می آیند و هدف اول و آخر همهشان زیارت امام رضا(ع) است. اصلا فرقی ندارد سال 1402 باشد یا دویست سال قبلترش. مسافران مشهد را به عشق امام رضا انتخاب میکنند. حالا که کرور کرور جمعیت از دروازه های شهر وارد میشوند به اولین چشمانداز شهر از گنبد و گلدستهها که میرسند، سلام میدهند. سلامی که نور تمام، سلامی به امام رئوف و بعد یکی شروع میکند به خواندن زیارتنامه امام رضا، از همانجا، همان ورودی شهر که حریم حرم مطهر شروع شده است. یک نفر که سواد خواندن دارد جلوتر از بقیه ایستاده و بقیه دستار به سر و چارقد به سر، با بارها و بقچههایشان ایستادهاند به خواندن زیارتنامهای که همهاش معرفت است و ارادت.
در سفرنامههای شرقشناسان و سیاحانی که چند صد سال پیش به مشهد سفر کردهاند روایتهایی است از زیارتنامه خواندن پشت دروازههای شهر. «فورشایر»، سیاح انگلیسی که در سال 1162 به مشهد رسیدهاست از مردمی میگوید که زائر امام هشتم شیعیان هستند و وقتی از دیوارهای بلند شهر گزارش میدهد که بلندتر از دیوارهای شهر هرات هستند، از زائران انبوهی میگوید که با دیدن دروازه شهر، اشک از چشمشان جاری میشد و شوق زیارت پیدا میکردند و همانجا در ورودی شهر زیارتنامه و اذن دخول میخواندند.
منصب زیارتنامهخوانی
وقتی به دنبال رسم زیارتنامهخوانی میگردم به این نتیجه میرسم که روزی روزگاری در حرم مطهر، زیارتنامهخوانی منصبی بود که به ارث میرسید و البته برای آن جایگاهی در ساختار آستان پیشبینی کردهبودند. قدمت این منصب در حرم رضوی هم، مانند خیلی مناصب دیگر، به دوره صفوی بر میگردد، زمانی که همه چیز سر و شکل گرفت و قسمت های مختلف حرم مطهر رضوی هم سازمانی پیدا کردند؛ قدیمیترین سند در این باره هم، مربوط به سال 1021 قمری است؛ سندی مربوط به پرداخت مقرری به میرمحمدصالح رضوی، به عنوان زیارتنامهخوان حرم. بر اساس همین اسناد و منابع که از زیارتنامهخوانی باقی مانده است معلوم میشود میرمحمدصالح را باید اولین زیارتنامهخوان رسمی حرم رضوی بدانیم. زیارتنامهخوانها کارشان فقط خواندن زیارتنامه نبود؛ آنها تلاوت قرآن را هم بر عهده داشتند و علاوه بر این، به عنوان نایبالزیاره از سوی برخی مقامات و افراد متمول برگزیده میشدند. از آنجا که برخی از دفن شدگان در حرم رضوی، با اختصاص موقوفاتی، خواستار انجام زیارت روزانه به نیابت از خودشان و بعد از درگذشتشان بودند، زیارتنامهخوانها مسئولیت اجرای نیت این واقفان را هم عهدهدار میشدند. چیزی که از اسناد و گفته ها مشخص میشود اینست بیشتر زیارتنامهخوانهای رسمی حرم مطهر، از سادات رضوی بودند. در دوره قاجار، نظامنامه دقیقی برای زیارتنامهخوانها تنظیم شد و البته، برای تخلفاتی که ممکن بود اتفاق بیفتد نیز، جریمهای تعیین کردند. زیارتنامهخوانها در آن سالها، بخشی از کشیک حرم بودند و زیر نظر سرکشیک به کار مشغول میشدند و رسیدگی به تخلفات آنها هم، با سرکشیک کل حرم بود. از سال 1300 به بعد، زیارتنامهخوانی از حالت موروثی خارج شد و برای واگذاری این منصب، امتحان و آزمونی برگزار میشده است. با این حال، اما همان زمان هم، افرادی با عنوان زیارتنامهخوان غیررسمی بودند که با مجوز آستان، در حرم رضوی فعالیت داشتند؛ هر چند این افراد هم بخشی از کشیک حرم به حساب میآمدند و طبق گزارش «احتشام کاویان» در کتاب «شمسالشموس»، زیر نظر اداره «حاجبی» فعالیت میکردند. اما از دهه 1330 به بعد، استفاده از زیارتنامهخوان رسمی در تشکیلات آستانقدس رضوی منسوخ شد و کسانی که حکم رسمی داشتند، در واقع افرادی بودند که پیش از این تاریخ به خدمت گرفته شدهبودند. ظاهراً آخرین زیارتنامهخوان رسمی حرم رضوی، فردی به نام «زیارتی» بودهاست که با درگذشت او، این منصب نیز در آستان قدس از بین رفتهاست. بعد از انقلاب ساز و کار فعالیت زیارتنامهخوانها سر و شکل منظمتری گرفت. هر چند آنها به صورت غیررسمی فعال بودند، اما باید مجوز دریافت میکردند و مورد اعتماد میبودند. حتی برای اینکه فعالیت این گروه با هم تداخلی نداشته باشد، برایشان کارتهایی تهیه شد که به آنها داده می شد و مشخص میکرد هر کدام در چه زمانی و چه مکانی از حرم مطهر حضور داشته باشند و فعالیت زیارتنامهخوانیشان را انجام بدهند.
زیارتنامهخوانهای عاشق
فرقی نمیکند چه شغل و منصبی داشته باشی و چه سن و سالی باشی. کافیست عاشق امامت باشی و هر چند وقت یکبار برای عرض ارادت به حرمش بروی. گوشهای بنشینی و خلوتی داشته باشی با امام رئوف. این خلوت شاید برای بعضیها خیلی طول نکشد و مهمانی داشته باشند که دلش میخواهد صدای مناجات و زیارت و دعای او را بشنود. این مهمان یا سالمندیست که چشمهایش برای خواندن خطهای زیارتنامه سو ندارد یا سواد خواندن ندارد ولی دوست دارد وقتی با امام رضا(ع) حرف میزند از زبانی باشد که بهتر از خودش میتواند حس و حالش را به امام منتقل کند. اگر جایی گوشه و کنار حرم از این مهمانها دارید، مطمئن باشید امام رضا هم نگاه ویژه تری به شما داشته است که یکی از زائرانش را به سمت شما روانه کرده است.
نقشه راهی به نام زیارتنامه
وقتی قسمتهای مختلف زیارتنامه امام رضا(ع) را میخوانیم، روشنمان میشود که خواندن زیارتنامه را باید از همان جایی که تصمیم به زیارت گرفتهایم شروع کنیم. از خانه و از لحظه شکل گرفتن نیت زیارت، خواندن زیارتنامه شروع میشود. جایی از زیارتنامه که می گوید غسل کن و بگو: «خدایا مرا پا کن، و دلم را پاک گردان، و سینهام را بگشا، و مدح و ثنای خودت را بر زبانم جاری ساز، که نیرویی نیست جز به تو. خدایا این غسل را برایم پاک کننده و شفابخش قرار ده.» و بعد در وقت بیرون رفتن از خانه بگو: «به نام خدا و با خدا و به سوی خدا و به جانب فرزند رسول خدا خدا مرا بس است، بر خدا توکّل نمودم. خدایا به سوی تو رو نمودم، و به جانب تو قصد کردم، و آنچه را نزد توست خواستم.» و برای همه قدمهایت تا رسیدن به قبر مبارک برنامه دارد تا برسی پایین پای مبارک و بالای سر مبارک. زیارتنامه انگار نقشه راه رسیدن به امام و معرفت امام است.
نظر شما