در روزهای اخیر و پس از خبرهای مثبت در حوزه سیاستهای خارجی و روابط بینالمللی، بازار ارز با ثبات نسبی بیشتری همراه شده است. اما، این سوال قابل طرح است که مکانیسم اثرگذاری این رخدادهای بینالمللی بر بازار ارز چگونه است.
با افزایش گستره تعاملات بین المللی این پیام به جامعه تولیدی و مصرفی مخابره میشود که این اتفاقات رخ دهد: ورودی ارزهای نفتی افزایش مییابد، هزینه واردات و صادرات کاهش مییابد، خروج سرمایه ناشی از نااطمینانی کاهش مییابد و ... . این انتظار موجب حاکم شدن انتظارات کاهشی در نرخ ارز و در نتیجه افزایش عرضه ارز و کاهش تقاضای ارز میشود.
برای اینکه تصویر بهتری از تاثیر توافقات بین المللی دولت در عرصه سیاست خارجی بر روی نرخ ارز تصویر کنیم، می توانیم نرخ ارز را در قالب موازنه پرداخت ها، یعنی در قالب منابع و مصارف ارزی بررسی کنیم. موازنه پرداختها خلاصه ای از مبادلات بین شهروندان و دولت در ایران و شهروندان و دولتها در خارج از کشور است. موازنه پرداخت ها یک طرف منابع و یک طرف مصارف دارد.
به دلیل ناچیز بودن سهم ورود سرمایه، عمده منابع ورودی ما صادرات کالا و خدمات است. از ان طرف عمده مصارف ارزی ما مربوط به واردات کالا و خدمات و خروج سرمایه است.
نگهداری طلا و ارز به مثابه خروج سرمایه
به لحاظ فنی هر نوع افزایش نگهداری دارایی و سرمایه های خارجی در یک مقطع زمانی مشخص خروج سرمایه محسوب می شود. نگهداری اسکناس در منزل توسط مردم و طلا و سکه خریدن هم از جمله همین موارد به شمار می آید. چون ما داریم دارایی های خارجی نگه می داریم و مهم نیست داخل مرز یا خارج از مرز باشد. حالا اگر این دارایی ها در خارج از مرز نگهداری شود و قصدی برای بازگشت نداشته باشد، اصطلاحا به ان فرار سرمایه می گوییم.
کسری در حساب جاری و سرمایه
افزایش یا کاهش نرخ ارز در بازار زمانی روی می دهد که ما کسری حساب جاری ( کسری حساب جاری یعنی مازاد تقاضای واردات نسبت به صادرات داریم و چون ارزی برای آن وجود ندارد نرخ ارز بالا می رود)؛ یا کسری حساب سرمایه داریم (یعنی مازاد تقاضای خروج سرمایه نسبت به ورود سرمایه). این دو وقتی اتفاق می افتد به بازار ارز فشار وارد می شود که البته برعکس آن هم صادق است.
تعاملات بین المللی در این میان می تواند سبب کم یا زیاد شدن کسری جاری ما شود. به چند عامل مهم از جمله نقش صادرات نفت و مداخلات دولت در نرخ گذاری دستوری اشاره می کنم:
کاهش یا افزایش فروش نفت: اگردر کشور با کاهش فروش نفت مواجه شویم، باید منتظر تاثیر ان روی کسری یا مازاد حساب جاری کشور باشیم. چنانکه وقتی فروش نفت ما مثل سال 99 کاهش پیدا کند، به نرخ ارز از محل حساب جاری، فشار وارد شد و قیمت ان صعودی شد. حال اینکه نفت را بفروشیم ولی به ارز ان دسترسی نداشته باشیم، این هم باعث فشار به کسری حساب جاری می شود.
انتظارات از میزان صادرات نفتی: میزان صادرات نفت مورد دیگری است که روی کسری حساب جاری اثر می گذارد. اما انتظارات درباره اینکه میزان صادرات نفتی ما چقدر قرار است تغییر بکند هم خیلی موثر است. فرض کنید واردکننده ها و صادر کننده ها پیش بینی می کنند که احتمال 90 درصد ما طی چهار ماه اینده با افزایش صادرات نفتی روبرو خواهیم داشت. این باعث می شود تا وارد کننده ها تقاضای وارداتشان را کم کنند، چون می دانند قرار است با یک وفور ارزی طی چهار ماهه آینده مواجه باشند، صادر کننده ها هم چون می دانند نرخ ارز چهار ماه دیگر پایین می اید، عرضه ارزشان را بیشتر می کنند، بدین ترتیب با اینکه قرار است چهار ماه دیگر صادرات نفت بیشتر شود، ولی اثرش را الان روی نرخ ارز می گذارد. پس انتطارات در مورد میزان صادرات و واردات هم خیلی اثر گذار است.
قیمت گذاری دستوری: ازعوامل مهم دیگر قیمت گذاری دستوری روی نرخ ارز است. وقتی بانک مرکزی نرخ 28500 برای ارز تعیین می کند، تقاضای واردات به شدت افزایش پیدا می کند چون نرخ جذابی برای وارد کننده حساب می شود و از آن طرف صادر کننده ها علاقه ای ندارند ارزشان را به قیمت های دستوری بفروشند.
اما روی حساب سرمایه چه مواردی اثر گذار است؟ دسترسی به منابع ارزی است و نااطمینانی از مواردی است که به ان می پردازیم.
دسترسی نداشتن به ارزهای بانک مرکزی: یکی از مهم ترین دلایلی که کسری حساب سرمایه کشور را تشدید می کند، دسترسی نداشتن به ارزهای بانک مرکزی است. وقتی ما صادرات کردیم ولی دسترسی به پول ان نداریم، مثلا در حسابی در کره مسدود شده است، انگار دارایی های حساب ارزی امان بیشتر شده است و بعبارت سادت تر دارایی خارجی نگهداری می کنیم که این خود افزایش خروج سرمایه محسوب می شود و روی ارز در حساب سرمایه فشار می اورد.
نا اطمینانی در بازار: یکی دیگر از مهم ترین عللی که بیشتر نوسانات کوتاه مدت شدیدی که در بازار شاهد هستیم، از ان ناشی می شود، نااطمینانی است. هر چقدر نااطمینانی در فضای اقتصاد، کسب و کار و خانوار بیشتر شود تقاضای تبدیل ریال به ارزهای خارجی بیشتر می شود. مثلا این سیگنال به مردم داده می شود که قرار است سه ماه دیگر تحریم ها تشدید شود، این باعث تقاضای بیشتری برای نگهداری دارایی خارجی پیدا کنند و برعکس پیام کم شدن تحریم ها از فشار بر این بازار می کاهد. چرا که چند رخداد روی می دهد، یک دسترسی به ارزهای خارجی بیشتر می شود و دوم فشار روی کسری حساب سرمایه کمترمی شود
تاثیر تعاملات بین المللی بر بازار ارز
ما با تعاملات بین الملی به جامعه تولیدی و مصرفی این سیگنال را می دهیم که احتمال اینکه در اینده گشایش های بین المللی ایجاد بشود بیشتر شده است. بدین ترتیب انتظار هست، که در اینده قرار است ارز بیشتری وارد کشور شود و به تبع هزینه واردات و صادرات نیز پایین بیاید. چرا که هر چقدر تحریم ها شدیدتر باشد هزینه واردات و صادرات برای دور زدن تحریم ها بیشتر و کسری حساب جاری را تشدید می کند.
از این منظر، توافقاتی که در فضای بین المللی داشتیم یک سبب افزایش دسترسی به ارزهای خارجی شده که باعث کاهش خالص خروج سرمایه می شود و دوم این انتظار را ایجاد می کند که هزینه های صادرات واردات کاهش پیدا می کند. سومین اثری که این تعاملات دارد، نااطمینانی بین المللی را نزد مردم کمتر می کند. این کاهش نااطمینانی در فضای جامعه باعث می شود مردم تقاضای کمتری برای نگهداری دارایی و سرمایه خارجی داشته باشند؛ این سه کانال باعث می شود نرخ ارز ثبات نسبی داشته باشد.
وقتی ورق انتظارات بر می گردد!
البته باید یاداورشد این وضعیت می تواند موقتی باشد. چرا که انتظارات می تواند در ان واحد به سمت مثبت و در ان واحد منفی بشود این امکان وجود دارد این فضای مثبت که ایجاد شده در پاییز با یک اتفاقی منفی و تقاضای خروج سرمایه افزایش پیدا کند، وقتی این نااطمینانی بیشتر شود مردم احتمال می دهند که نرخ ارز قرار است بیشتر بشود و این باعث می شود از همین الان تقاضای واردات بیشتر بشود و صادر کننده ها با به علم به اینکه احتمالا نرخ ارز در روزهای اتی گران ترمی شود، ارزشان را دیرتر می اورند و همه اینها باعث می شود افزایش کسری حساب جاری و فشار خروج سرمایه داشته باشیم و نرخ ارز بالا برود.
انتقاد به ایجاد صف ارزی در کشور
در شرایطی که توصیف شد و بانک مرکزی چه باید بکند. مهم ترین ابزار بانک مرکزی به صورت کلاسیک این است که وقتی فضای مثبتی داریم تا می تواند ذخایر ارزی خود را افزایش بدهد. بازارش را بسازد و ابزارهای ارزی داشته باشد، تا اگر انتظارات منفی ایجاد شد با چند میلیارد دلار مداخله اثر ان شوک را حداقل کند.
متاسفانه سیاستی که ما الان داریم این است که هر ارزی که بدست می اوریم، به خاطر صف تقاضای ارزی که درست کردیم، به خاطر نرخ های دستوری که تعییین کردیم، از دست می دهیم چرا که مجبوریم بدهیم تا واردات انجام شود و چیزی باقی نمی ماند تا ذخیره ارزی جدی داشته باشیم.
الان خودروسازی در نامه ای از کمبود ارزی برای واردات قطعه و ناکامی در انجام تعهداتش خبر داده، صنف لوازم خانگی برای تولید با کمبود مواداولیه مواجه است و نیازارزی ان تامین نشده است. پیش بینی می شود صنف حمل و نقل به دلیل کاهش واردات مواداولیه لاستیک در آینده دچار بحران شود. همه اینها به این دلیل است که ما یک نرخ دستوری گذاشتیم و یک صف وارداتی درست کردیم که توی ان صف وارداتی یک سری ارز می گیرند و یک سری هم محروم می شوند.
شما نمی توانید در صف هزاران تقاضایی که برای هفت یا هشت میلیارد ارز وجود دارد تشخیص بدهند کدام واجب تر است.
نقدهایی که به بانک مرکزی وارد است
مهم ترین نقدی که به بانک مرکزی و دولت وارد است که این است که نرخ دستوری ایجاد کردید و انقدر تقاضای واردات را افزایش دادید و آن طرف جذابیت صادرات را کاهش دادید که باعث شد هر ذخیره ارزی که از عراق، قطر و کره هم بدست می اورید مجبور باشید برای واردت بدهید. اگر به طور مثال پاییز با شوک انتطاراتی مواجه شویم، تنها چیزی که می تواند شوک را کاهش بدهد این است که ذخایر ارزی کافی داشته باشید.
بانک مرکزی به جای تعیین نرخ باید به امر بازار سازی و امر کاهش نوسانات متمرکز بشود. ما باید بازار رسمی را داشته باشیم و به جای مداخلات قیمتی، مداخلات سیاستی بکنیم، کف و سقف و تعیین نرخ دستوری نداشته باشیم و اجازه بدهیم به صورت رسمی در بازارسمی عرضه کنندگان و متقاضانی ارز با هم معامله کنند و کشف نرخ به صوت رسمی شکل بگیرد این از اقدامات اولیه است که دولت باید انجام بدهد.
دیپلماسی در حوزه پولی و ارزی
در این مسیر یکی از فعالیت های خوب که دولت به آن ورود کرده و خوب عمل می کند مذاکراتی است که برای کاهش تبادلات ارزی انجام می دهد.
هر چقدر که سیستم انتقال ارز ما به سمت رسمی شدن پیش برود، هزینه های تبادلات ارزی ما کاهش پیدا می کند. وقتی ما تحریم می شویم مجبوریم ارز را با کارمزدهای بالا جابه جا کنیم، ولی وقتی این مذاکرات انجام شود و پیمان های پولی باشد و با کشورهای دارای نظام پرداخت مراوده داشته باشیم دارند هزینه نقل و انتقال ارزی ما کاهش پیدا کند. قاعدتا با کاهش هزینه های نقل و انتقال ارزی، فشار روی کسری حساب تجاری ما کاهش می دهد. البته این کار تنها بهبود دهنده وضعیت است و نباید انتظار فوق العاده ای از ان داشته باشیم که اثر معنی داری روی نرخ ارز بگذارد ولی قطعا اثر مثبتی روی ان دارد.
نظر شما